شناسهٔ خبر: 45478669 - سرویس فرهنگی
منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

آشنایی با بانوانی که محبت خود را بی‌دریغ نثار کودکان شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) می‌کنند

هدیه ای سرشـار از مهرمادری

شغل‌شان مادری کردن است و در محل کار مامان خطاب می‌شوند.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین _ زهرا بلندی:  بانوانی از جنس عطوفت که با تحصیل در رشته‌های روان‌شناسی، مددکاری، گذراندن دوره‌های تخصصی نگهداری از کودکان و کسب تجربه در این زمینه در شیرخوارگاه مشغول کار شده‌اند و به مراقبت از شیرخواران و نونهالان بی‌سرپرست می‌پردازند. برخی از این بانوان خود صاحب فرزند هستند با این وجود بخش زیادی از وقت‌شان را در شیرخوارگاه سپری و مهر مادری را نثار بچه‌هایی می‌کنند که از نعمت مادر محروم مانده‌اند. به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر برای آشنایی با تعدادی از این بانوان زحمتکش به شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) محله بهمنیار منطقه ۱۹‌ آمده‌ایم.  

شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) یکی از مراکز مهم منطقه ۱۹ است؛ جایی که شاید بسیاری از اهالی محله برای ارائه کمک یا ادای نذورات‌شان به آن سر زده و ارتباط عاطفی عمیقی با آن برقرار کرده باشند. در روزهای کرونا غیر از کارکنان هیچ‌کس اجازه ورود به داخل شیرخوارگاه را ندارد و ملاقات بچه‌ها ممنوع است. قرارمان را در دفتر مدیریت شیرخوارگاه گذاشته‌ایم تا آنجا به نوبت مادران را ملاقات کنیم. ساعت از ۹ صبح گذشته و مانیتور دفتر وضعیت بچه‌ها را نشان می‌دهد. به دلیل محدودیت‌های کرونا و حساسیت‌های موجود هریک از مادران عروسک‌های مورد علاقه بچه‌ها را به‌عنوان نمادی از آنها در آغوش گرفته و پیش ما آمده‌اند.
«لیلا ارشاد دانا» بانوی ۳۱ ساله‌ای است که از ۹ سال پیش در شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) مشغول کار است. این کارشناس رشته روان‌شناسی بالینی با اشاره به اینکه ابتدا برای گذراندن طرح دانشگاهی به شیرخوارگاه آمده و سپس در اینجا مشغول کار شده است، می‌گوید: «روزهای نخست که برای گذراندن طرحم به اینجا آمده بودم طاقتم خیلی کم بود و با دیدن بچه‌ها بغض راه گلویم را می‌بست. به مرور زمان با شرایط خو گرفتم و تلاشم این شد تا به جای ناراحتی و انتقال این حس بیشتر هوای آنها را داشته باشم.»

این ساکن محله نبرد که ۶ ساعت از روز خود را در اینجا می‌گذراند، با بیان اینکه زمان ورودش هنوز ازدواج نکرده بود و اکنون متاهل شده و صاحب یک فرزند یک سال و ۵ ماهه است، می‌گوید: «همه بچه‌های اینجا ما را مامان صدا می‌زنند. طی این سال‌ها با خیلی از این بچه‌ها ارتباط نزدیک برقرار کرده‌ام و هنگامی که به سرپرستی گرفته می‌شوند دلم برایشان تنگ می‌شود.» او مثالی می‌زند: «مه‌گل دختری بود که دوران نوزادی و نوپایی‌اش را کنار ما گذراند و بعد به سرپرستی گرفته شد. از ابتدای ورودم خیلی دوستش داشتم. هنوز هم اسم مه‌گل که به گوشم می‌خورد دلم برای دیدنش پر می‌کشد.» این مربی که ضمن تجربه فعالیت در بخش‌های نوپا و نونهال اکنون در بخش شیرخواران فعالیت می‌کند، می‌گوید: «به نظر من هرشغلی سختی‌های خودش را دارد و این شغل هم از این قاعده مستثنا نیست، اما مادری کردن و زندگی در دنیای شیرین بچه‌ها برخلاف ظاهر سخت به ما شادابی هدیه می‌دهد.»

  • ما مادران تمام وقتیم

«اعظم بخشی» ۳۶ ساله، از ۲۰ سالگی در یک مرکز توانبخشی مشغول کار شده و بعد از ۱۳ سال فعالیت در آنجا از ۳ سال پیش به شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) آمده است. او با اشاره به اینکه ابتدا فقط برای داشتن درآمد به این شغل روی آورده و اکنون آنقدر به این فضا علاقه‌مند شده که مدارک تخصصی مانند کمک پرستاری را اخذ کرده و قصد دارد برای ارتقای دانش خود در رشته مددکاری تحصیل کند، می‌گوید: «شاید کار پرمسئولیت و سختی باشد، اما هیچ‌وقت از آن دلزده نشده‌ام. این بچه‌ها فرشته‌هایی معصوم هستند که دعاهای‌شان مستجاب می‌شود و من هر وقت مشکلی دارم از آنها می‌خواهم که برای من هم دعا کنند.»

مادر ۲ دختر ۱۰ ساله و ۲ ساله که ۶ ساعت از روزش را در بخش شیرخواران این مرکز می‌گذراند، می‌گوید: «ساعات طلایی روزمان صرف مادری کردن برای این بچه‌ها می‌شود و وقتی به خانه می‌رسیم از نظر روحی و جسمی خسته‌ایم، اما با این حال تمام تلاش‌مان را می‌کنیم که برای جلوگیری از برانگیختن حس حسادت فرزندان‌مان برای آنها هم کم نگذاریم.» او که به گفته مدیر مجموعه گاهی در شیفت شب هم قبول زحمت می‌کند، خاطره‌ای برای‌مان نقل می‌کند: «مدتی قبل یکی از بچه‌های شیرخوار سندرم داون به شدت بیمار شد و باید او را به بیمارستان می‌رساندیم. آن روزشیفت بودم و درمانده شده بودم که آن وقت شب چه کار کنم، چون خودرویی برای رساندن او به بیمارستان پیدا نمی‌کردم. تا اینکه به همکار نگهبان مرکز متوسل شدم و از او خواستم که ما را به بیمارستان ببرد که قبول کرد و خدا را شکر خطر رفع شد.»

  • قبل از مادر شدن مادری کردم

«نیره‌السادات طوسی» بانوی ۴۳ ساله و کارشناس ارشد رشته روان‌شناسی بالینی که از ۷ سال پیش در اینجا مشغول کار شده است، می‌گوید: «مدتی در بخش نونهال بودم و اکنون در بخش شیرخواران فعالیت می‌کنم که نیازمند مراقبت بیشتری هستند. همان‌طور که یک مادر خودش را در برابر فرزندانش مسئول می‌داند ما هم همه بچه‌های اینجا را فرزند خود می‌دانیم و ضمن نگهداری از آنها ارتباط عمیق عاطفی بین‌مان برقرار می‌شود» او که خود مادر ۲ فرزند ۵ ساله و یک ساله است، می‌گوید: «ازدواج نکرده بودم که به اینجا آمدم و نخستین مادرانه‌های زندگی‌ام در کنار این بچه‌ها رقم خورد.» طوسی به دختر ۵ ساله‌اش که به خوبی در جریان شغل او قرار دارد و حتی با ذکر نام جویای حال بچه‌های اینجا می‌شود، می‌گوید: «بیشتر کارکنان اینجا علاوه بر وظایف سازمانی در محبت کردن به بچه‌های مرکز سخاوتمندند و به شیوه‌های مختلف سعی می‌کنند آنها را خوشحال می‌کنند.

باوجودی‌که غذاهای اینجا بسیار باکیفیت است، اما گاهی با مشارکت همکاران غذاهای مورد علاقه بچه‌های نوپا و نونهال را برایشان درست می‌کنیم تا آنها را خوشحال کنیم.» این بانوی تحصیلکرده ساکن محله آریاشهر با اشاره به اینکه می‌تواند به راحتی از این شغل دست بکشد و یک دفتر مشاوره برای خودش راه‌اندازی کند، می‌گوید: «خودم را مادر بچه‌های اینجا می‌دانم و نسبت به آنها احساس مسئولیت می‌کنم. با گریه آنها گریه می‌کنم و با لبخندشان می‌خندم. حتی اگر روزی بخواهم شغلم را تغییر دهم بخشی از روزم را به حضور در اینجا اختصاص خواهم داد.»

  • کاش محروم نبودند از نعمت مادر

بالاخره «ملیحه عباسی مطلق» از راه می‌رسد و بهانه‌گیری بچه‌ها را دلیل دیر آمدنش عنوان می‌کند. این بانوی ۴۰ ساله که تحصیلکرده رشته مددکاری است و از ۱۲ سال پیش در این شیرخوارگاه مشغول به کار است، از علاقه همیشگی‌اش به بچه‌ها یاد می‌کند و می‌گوید: «حدود ۶ سال اول در بخش شیرخوارگاه کار کردم و اکنون بیشتر در بخش نونهالان هستم. به دلیل علاقه‌ای که به بچه‌ها دارم با هردو گروه سنی رابطه صمیمانه برقرار می‌کنم و از لحظات حضورم در کنار آنها لذت می‌برم.» عباسی مطلق از ارتباط عاطفی عمیق خود با یکی از بچه‌ها که روشنک نام داشت یاد می‌کند و می‌گوید: «به نظر من نمی‌توان ادعا کرد که تفاوتی بین بچه‌های اینجا و فرزندان خودمان وجود ندارد، اما محبت بی‌دریغی را که مادران مربی نثار این بچه‌ها می‌کنند، نمی‌توان انکار کرد.»

او که خود مادر یک پسر ۱۷ ساله و یک دختر ۵ ساله است، درباره سختی‌های کار در چنین محیطی می‌گوید: «قبول مسئولیت این بچه‌های بی‌گناه سخت‌ترین بخش کار ما محسوب می‌شود.» این ساکن شهرری به نگرانی‌هایش برای بچه‌ها حتی در لحظاتی که اینجا حضور ندارد اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینکه همه بچه‌ها ما را مامان صدا می‌کنند و روز مادر را به ما تبریک می‌گویند هم حس جذابی است و هم ناراحت‌کننده. تلاش ما این است که بتوانیم جای خالی مادران‌شان را پرکنیم، اما در نهایت آنها نیازمند یک والد ثابت هستند که هرلحظه کنارشان باشد.»

  • کودک درونم زنده است

«فاطمه ذاتی» بانوی ۵۵ ساله و از اعضای قدیمی و پیشکسوت این مرکز است که در دقایق پایانی مصاحبه از راه می‌رسد. از صبح زود دنبال کارهایی مثل واکسن زدن، سنجش سلامتی و... کودکان بوده و به محض ورود به شیرخوارگاه برای گفت‌وگو نزد ما آمده است. این ساکن محله نازی‌آباد که از ۲۹ سال پیش فعالیت در سازمان بهزیستی و مهدکودک‌ها را آغاز کرده و از نخستین روز شکل‌گیری شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) به فعالیت در آن پرداخته است، می‌گوید: «آن روزها خودم به تازگی صاحب فرزند شده بودم و از نظر روحی توان کار کردن در اینجا و مراقبت از این بچه‌های معصوم را نداشتم، اما پس از مدتی آنقدر با این بچه‌ها خو گرفتم که دیگر زندگی‌ام را دور از آنها نمی‌توانم تصور کنم.»

بانویی که طی این سال‌ها دوره‌های ضمن خدمت زیادی با موضوعات کار با بچه‌ها، بازی با بچه‌ها و... را گذرانده است، با تأکید به اینکه در حال حاضر در اینجا به نوزادن فقط شیرخشک داده می‌شود، به خاطره ۲۰ سال پیش خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «در روزهایی که خودم نوزاد داشتم در ساعاتی که اینجا بودم به برخی بچه‌ها شیر می‌دادم تا حس مادری را بیشتر درک کنند.» درحالی که خودم دارای ۲ پسر هستم طی این سال‌ها بارها ترغیب شدم که یکی از بچه‌ها را به فرزندی قبول کنم، اما فعلاً شرایطش فراهم نشده است. این موضوعی است که این مادر پیشکسوت به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «رسیدگی به بچه‌های متعدد در یک روزکاری علاوه بر توانی که از ما می‌گیرد مسئولیت زیادی هم دارد.

ما مربی‌ها همه وظایف مربوط به یک مادر از تعویض پوشک تا غذا دادن و حمام بردن، لالایی خواندن و... کودکان را به عهده داریم. من با مادری کردن برای این بچه ها پیر شده‌ام، اما هنوز کودک درونم زنده است.» بانویی که این روزها بیشتر وظیفه پیگیری امور درمانی کودکان را به عهده دارد به برکت حضور این بچه‌ها در زندگی‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: «حدود ۳ سال پیش متوجه یک بیماری در بدنم شدم و درمان‌های سختی را پشت سرگذاشتم، اما در نهایت بهبودی حاصل شد. اعتقادم این است که با دعای خیر بچه‌ها سلامتی‌ام را دوباره به دست آوردم.»

اینکه همه بچه‌ها ما را مامان صدا می‌کنند و روز مادر را به ما تبریک می‌گویند هم حس جذابی است و هم ناراحت‌کننده

  • مدیر شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) قدردانی از حمایت‌های خیّران محلی

۳ شیرخوارگاه در شهر تهران وجود دارد و شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) یکی از مراکز موجود در جنوب شهر است که سال ۱۳۷۹ در محله بهمنیار منطقه ۱۹ شروع به کار کرده است. مدیر شیرخوارگاه حضرت رقیه(س) با اشاره به این موضوع و با بیان اینکه کودکان نوزاد تا ۶ سال با حکم قضایی به تفکیک در ۳ بخش شیرخوار، نوپا و نونهال پذیرفته می‌شوند و زندگی خود را در کنار مادرانی دلسوز آغاز می‌کنند، می‌گوید: «سنگینی و مسئولیت بالای کار اینجا غیرقابل انکار است، اما سطح انرژی همه کارکنان بالاست و هیچ‌کس فقط برای کسب درآمد در اینجا کار نمی‌کند. اینجا سرای مهر و عشق است. مربیان مادران واقعی این بچه‌ها نیستند، اما با ایثار و فداکاری این بچه‌ها را مانند یک مادر واقعی در آغوش می‌گیرند، ‌تر و خشک می‌کنند. شب‌های زیادی بوده تا صبح بالای سر کودکان بیمار بیدار نشسته‌اند بدون اینکه گلایه‌ای کنند یا حرفی از خستگی بزنند.»
«مرضیه دوستی» که ۲۲ سال است در حوزه‌های مختلف بهزیستی فعالیت دارد و از ۳ سال پیش مدیریت این مرکز را به عهده گرفته است با بیان اینکه روز مادر بهانه‌ای است تا به این بانوان زحمتکش و مادران دلسوز خسته نباشید و خدا قوت بگوییم. به همین دلیل هدیه‌ای کوچک به‌عنوان یادبود به بچه‌ها می‌دهیم تا تقدیم مادران کنند، می‌گوید: «فارغ از وظایفی که برای مادران مشخص شده، تک تک آنها هوای بچه‌ها را دارند و به نیازهای‌شان با بردباری پاسخ می‌دهند که شایسته تقدیر است.»
دوستی، در پایان به مشارکت خوب اهالی محله‌های جنوبی شهر در حمایت از این بچه‌ها و حضور پررنگ آنها قبل از کرونا در مراسم و اعیاد مختلف اشاره می‌کند و می‌گوید: «اهالی این منطقه ارادت خاصی به بچه‌های شیرخوارگاه دارند و کمک‌های‌شان را از آنها دریغ نمی‌کنند این درحالی است که شاید بخش زیادی از ساکنان این محله خودشان از شرایط مالی خوبی برخوردار نباشند. بارها با بانوان سالمند ساکن این محله روبه‌رو شده‌ام که مشخص است خودشان بنیه اقتصادی ضعیفی دارند، اما از داخل جیب‌شان کمی پول را که برای بچه‌های شیرخوار کنار گذاشته‌اند به من می‌دهند تا برای نوزادان شیرخشک تهیه کنم.»