مجید کریمی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا درباره منافع اقتصادی باکو و آنکارا در جنگ قرهباغ با ایجاد کریدور زنگزور در جنوب قفقاز اظهار داشت: اساسا در اتاق فکر و استراتژیک جنگهایی که رخ داده یکی از اهداف مهمی که دنبال میشود موضوعات اقتصادی است و در این جنگ کوچک در قفقاز جنوبی هم طراحان اصلی جنگ، اهداف ثانویه اقتصادی را هم دنبال میکردند که معتقدم این اهداف اقتصادی بسیار مهمتر از دستاوردهای نظامی آن بود.
وی در ادامه اظهار داشت. اروپا به گاز روسیه تا 35 درصد وابسته است. دو کریدور گازی یکی از روسیه و دیگری از جمهوری آذربایجان به اروپا گاز صادر میکند. خط گازی باکو_تفلیس_جیهان خیلی برای غرب قابل اتکا نیست و آنها همواره در پی کریدور جدید هستند و این کریدور زنگزور یا نخجوان هم تازگی ندارد و سالهاست که شرکتهای نفتی از جمله بریتیش پترولیوم نظری به آن داشتهاند.
وی افزود: بریتیش پترولیوم پروژه 40 میلیارد دلاری کریدور جنوبی انتقال گاز شاه دنیز دوم را به اروپا دارد که کمیسیون اروپا برای کاهش اتکا به روسیه از آن حمایت میکند. این پروژه در آستانه تکمیل تا پایان سال 2020 است و گاز دریای خزر را از باکو - تفلیس و سپس آناتولی به یونان و به ایتالیا و اروپا میرساند. آنها در پی پیدا کردن خطوط جایگزین هستند. خطوط گاز باکو-تفلیس و جیهان نیز در همسایگی روسیه قرار دارد و یافتن کریدور دیگری که دورتر از همسایگی با روسیه باشد یک هدف استراتژیک برای اروپاست. اکنون کریدور مقری هم بعنوان راه سومی گشوده شده است که اگر به این خطوط به پیوندد 200 کیلومتر کریدور انرژی را از مسیر جنوب باکو به مقری و تا ارزروم کوتاه خواهد کرد.
کریمی تاکید دارد که انرژی و جغرافیای استراتژیک، عامل اصلی این جنگ بود و افزود: قره باغ در حوزه نفت و گاز دریای خزر قرار دارد. تنها در 40 کیلومتری شمال قره باغ در جنوب گنجه و 16 کیلومتری مرز با ارمنستان، خط لوله انرژی باکو-تفلیس-جیهان میگذرد. شرکتهای نفتی و گازی جهان پیش از جنگ در انتظار باز شدن قره باغ بودند و مذاکرات و توافقاتی هم با باکو در اوایل سال میلادی در ماههای فوریه و مارس انجام شده بود. هم اکنون نیز دو شرکت انگلیسی یعنی بریتیش پترولیوم برای نفت و گاز و آنگلو ایشین ماینینگ برای طلای زنگلان در نزدیکی مرزهای ما خیز برداشتهاند. در همین جنگ بلافاصله که زنگلان تصرف شد سهام شرکت انگلیسی در لندن افزایش یافت. آنها در حال مذاکره فشرده با باکو هستند و مدتهاست که قرارداد استخراج طلا را امضاء کردهاند.
کارشناس قفقاز درباره نقش ترکیه در این جنگ میگوید: ترکیه هم برای رسیدن به خزر و احیای راه ابریشم انرژی در تلاش بوده است. ترکیه قصد دارد با ایجاد کریدور زنگزور، گاز و نفت ترکمنستان و دریای خزر را با همکاری بریتیش پترولیوم و اگزوموبیل به جیهان و سپس به اروپا و جهان صادر کند. این خط، ژئوپلتیک و ژئواکونومیک شمال ارس را تغییر خواهد داد. حال پرسش آن است که ایران با داشتن 800 کیلومتر مرز در قفقاز باید دست روی دست بگذارد و از منافع خود دفاع نکند؟
وی ادامه داد: یکبار باکو ما را از سهام 5 درصدی نفت خزر در سال 1995 با فشار امریکا و ترکیه کنار گذاشت. آیا اینبار نیز باید خود را بفریبیم و بگوییم که این کریدور یک کریدور عادی است و تنها رفت و آمد شهروندان دو بخش را شامل میشود. یعنی واقعا فکر میکنیم که این جنگ تنها برای این که مردم دو منطقه جمهوری آذربایجان و نخجوان به هم برسند، آغاز شد؟
وی ادامه داد: اگر یک جمعبندی از جنگ قرهباغ داشته باشیم، میبینیم که ارزشهای نظامی این جنگ برای محور باکو – آنکارا بسیار کم اهمیتتر از ارزشهای اقتصادی آن بوده است. به همین دلیل باکو و آنکارا که مجریان اصلی پروژه جنگ قرهباغ بودند اهداف کلان اقتصادی از جمله ایجاد کریدورهای انرژی و شبکههای تجاری و بازرگانی را پس از این جنگ مدنظر داشتند.
کارشناس حوزه قفقاز افزود: ضمن اینکه وقتی توافقات و معاهدات کشورهای آذربایجان و ترکیه با کشور انگلیس را بررسی میکنیم میبینیم، پیش از این جنگ زمینههای معاهدات اقتصادی را ایجاد کرده بودند.
وی ادامه داد: به ویژه در ماه فوریه و مارس گذشته هم دولت ترکیه و هم بریتانیا قراردادهای نظامی و اقتصادی امضا کردند که بنا بر آن، این جنگ اتفاق افتاده و میبنیم که کشورهای دیگر برای سهمخواهی وارد میدان شدند و عرصه اقتصادی را باز کردند. همچنین لایههای دیگری مشخص شده که پشت و پس این جنگ را نشان میدهد.
کریمی با بیان اینکه این جنگ یک جنگ ژئواکونومیک و ژئوانرژیک بوده گفت: از گذشته کمپانیهای بزرگی برنامهریزی کرده بودند که اگر این جنگ باعث ایجاد کریدور جنوبی زنگزور شد بتوانند از این کریدور بهرهبرداری کنند.
وی در پاسخ به این سوال که پس از تحقق نتایج این جنگ و ایجاد کریدور جدید که ترکیه را از طریق نخجوان به آذربایجان متصل میکند، ایران چه منافعی را از دست میدهد و همچنین ورود ترکیه به دریای خزر آیا برای منافع اقتصادی ایران تهدید محسوب میشود؟ گفت: دو تهدید جدی وجود دارد و اگر این کریدور عملی شود ایران را دو خطر بزرگ تهدید میکند اول اینکه پای ترکیه در منطقه وسیع و حوزه دریایی تجاری انرژی خزر باز میشود و ما با یک رقیب جدیدی روبرو میشویم که این رقیب جدید یک محور مشترک با کشورهای مختلف ترکزبان مانند ترکمنستان، آسیای مرکزی و یک نگاه ژئوپلتیک با این کشورها دارد.
کارشناس قفقاز خاطرنشان کرد: اعتقاد دارم که مهم ترین هدف ترکیه در این جنگ باز کردن کریدور جنوب زنگزور بود. روزنامه متمایل به اردوغان یعنی ینی شفق در این جنگ دوبار شادی خود را نمایان کرد یکی زمانی بود که نیروهای باکو به زنگلان و مرز ارمنستان رسیدند و ابراهیم کاراگول سردبیر آن رسما گفت که ما ارتباط ایران را با قره باغ قطع کردیم. این یک پیام به ایران بود. دیگری زمانی بود که توافق 9 نوامبر نوشته شد و باز همین روزنامه گفت که ترکیه با ایجاد کریدور نخجوان، ایران را از انرژی منطقه کنار زد. ترکیه این جنگ را راه انداخت چون کنترل نفت و گاز قفقاز را میخواست اگر چه خود مصرف کننده است اما اکنون صاحب کریدورهای استراتژیک و پر سود است.
این کارشناس حوزه قفقاز ادامه داد: ترکیه برای اینکه بتواند از مسیر دریای خزر خود را به چین برساند خط تجاری قدیمی جاده اقتصادی تجاری را فعال میکند و به جای اینکه در این مسیر تجاری ایران حضور داشته باشد، ترکیه آن را در دست خودش میگیرد.
کریمی با اشاره به تهدید دوم اظهار داشت: خطر دوم این است که کریدور انرژی نفت و گاز که به سمت جنوب و شمال ارس ایران کشیده شده، ترکیه و کشورهایی مانند انگلیس وارد آن شوند و امروز مذاکرات محرمانه پی در پی در باکو لندن و آنکارا در حال انجام است و میتوان پیش بینی کرد که در این کریدور انرژی هم باز ایران را دور خواهند زد.
در پاسخ به این پرسش که ایران چه آسیب اقتصادی خواهد دید کریمی می گوید: ما در جایگاهی نیستیم که توان اقتصادی حضور در قفقاز را داشته باشیم. در صورت راه اندازی کریدور انرژی زنگزور، وابستگی اقتصادی شمال ارس بویژه نخجوان به ایران کاهش خواهد یافت. مناطق جنوب ارس که از اقتصاد بحران زده ایران آسیب دیدهاند حال تصور کنید در چند کیلومتر آن طرفتر ببینند که دهلیزهای شکوفای اقتصادی شکل گرفته و رونق آنجاست. چه خواهد شد؟ منطقه آزاد تجاری ارس نخستین بازنده این کریدور است. اگر چه تاکنون نیز به سکوی صادرات ایران تبدیل نشده و تجارت معکوس در این مناطق بیداد می کند. ما اگر نتوانیم بدیلی برای این کریدور انرژی و اقتصادی زنگزور یا مقری طراحی کنیم اقتصاد منطقه از دشت مغان تا ماکو وابسته به این کریدور خواهد شد و به نابرابری جنوب و شمال ارس دامن خواهد زد و آثار منفی فرهنگی و اجتماعی نیز خواهد داشت و موجب تشدید گرایشهای گریز از مرکز خواهد شد. گرایش هایی که خارج از مدیریت و کنترل ماست.
وی ادامه داد: با این روند، ایران در شمال ارس موقعیتهای ژئوپلتیکی مرتبط با خطوط انرژی را از دست خواهد داد کما اینکه دیدیم خط باکو - تفلیس - جیحان که کشیده شد ایران را از این خط کنار گذاشتند.
کریمی گفت: اگر کریدور جدید قفقاز جنوبی در محور جنوبی یعنی مرزهای ایران شکل بگیرد و محور انرژی به نحوی که به ضرر ایران باشد ایجاد شود قطعا ضربه دیگری به موقعیت ژئوپلتیک ایران وارد میشود.
وی تاکید کرد: اگر یک لوله گازی در این منطقه کشیده شود باید توجه داشته باشیم که این تنها یک لوله گازی نیست بلکه یک کریدور استراتژیک است که باعث میشود کشورهایی که در این مسیر سهم دارند موقعیت ژئوپلتیک با یکدیگر پیدا کنند. بنوعی سهام داران این کریدور که نمی دانیم چه کشورهایی هستند همسایگان جدید ما خواهند بود.
کریمی افزود: یعنی این کشورها میتوانند به دلیل محیط پیرامونی که این کریدور ایجاد شده تهدیداتی را برای ایران داشته باشند و ما امنیت ملی خود را در چند کیلومتری مرزهای خودمان مورد تهدید جدی میبینیم.
این کارشناس حوزه قفقاز در پاسخ به این سوال که اگر در جنگ قرهباغ این دستاوردها برای باکو و آنکارا به دست آمده که در تضاد منافع ملی ایران است چرا کشورمان یک بازیگر خاموش در این جنگ بوده گفت: ایران از سال 1828 که قرارداد ننگین ترکمنچای منعقد شد از قفقار جنوبی خداحافظی کرد و پس از آن تا جنگ جهانی اول یعنی سال 1914 هیچ گونه مداخلهای در قفقاز جنوبی نداشتیم. واقعیت این است که ما بخشی از سرزمین خودمان را تنها گذاشتیم و ما به ایرانیان و اقوامی که در دوره قاجار به ما وفادار بودند هیچ اعتنایی نکردیم.
وی گفت: اما دیدیم از سرزمینهایی که متعلق به ایران بود یا پیوندهای مستحکم سیاسی، نظامی و اقتصادی با ایران داشت سه جمهوری ایجاد شد و در دوره اتحاد جماهیر شوروی که جمهوریهای سوسیالیستی تشکیل شدند ایران با هیچ سازوکار دیپلماسی با این جغرافیا ارتباطی نداشت و در سال 1991 که این جمهوریها تشکیل شدند ایران هم از تحولات شمالی غافلگیر شد و آمادگی لازم برای سیاستگذاری در این منطقه نداشت.
کریمی اظهار داشت: طبیعی بود که در سالهای اول ایران مناسبات متشنج با باکو، ایروان و تفلیس داشت و به دنبال آن در این روند کشورهایی میتوانستند در شمال قفقاز حضور پیدا کنند که به عنوان بازو یا شریک سیاسی تجاری نظامی آمریکا یا ناتو باشند بنابراین این کشورها ما را کنار زدند و در این مسابقه غرب توانست در محور باکو موفق عمل کند و در تفلیس هم عملکرد موفقی داشتند.
این کارشناس حوزه قفقاز با بیان اینکه معتقدم ایران نگاه اسلامی ایدولوژیکی با مساله قفقاز جنوبی دارد که باید بر روی این موضوع کار شود گفت: در قفقاز جنوبی دو کشور مسیحی گرجستان و ارمنستان وجود دارد بنابراین نوع نگاه ایدئولوژیک و اسلامی ما به منطقهای که از سه کشور عضو آن دو کشور مسیحی هستند قطعا منافع ما را تامین نخواهد کرد. بنابراین نیازمند این هستیم که ضمن توجه به همبستگی اسلامی که با کشور جمهوری آذربایجان داریم تعاملی بین کشورهای مسیحی و اسلامی هم داشته باشیم. ضمن اینکه ایران مرز میان اسلام و مسیحیت است.
وی ادامه داد: یک تعارضی در این میان وجود دارد که نگاه ما باید به قفقاز جنوبی اسلامی – ایدئولوژیک باشد یا اینکه مبتنی بر منافع منطقهای. موضوع دیگر این است که اساسا اتاقهای فکر ایران به این مساله فکر نکرده بودند که این فروپاشی چه تبعاتی میتواند داشته باشد.
کریمی تاکید کرد: مساله بسیار مهم این است که ایران در هیچ بلوکی قرار نداشت که زمین بازی برای آن ایجاد کند ما نه در زمین ناتو و آمریکا بودیم که بتوانیم از آن طریق وارد جمهوری آذربایجان گرجستان و ارمنستان شویم و از سوی دیگر تعارض منافع هم با محور غرب در حوزه قفقاز جنوبی داشتیم بنابراین هر گونه تلاشی کردیم که در این محور حضور داشته باشیم چه در شبکه انرژی چه در شبکههای تجاری بازرگانی و اقتصادی به واسطه مخالفت محور غرب و آمریکا - ناتو کنار زده شدیم.
کریمی افزود: اما ترکیه چون اهرم ناتو بود به خوبی توانست وارد منطقه شود و باکو را به سوی یک نظام شراکتی استراتژیک پیش ببرد البته ترکیه با اتحاد آمریکا در حوزه ناتو توانست به این دستاورد بزرگ برسد و ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران جغرافیای مشارکتی در قفقاز جنوبی پیدا نکردیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ایران نتوانست برای حفظ منافع خود ائتلافی در حوزه قفقاز داشته باشد اظهار داشت: ما در قفقاز جنوبی نه متحد و نه شریک استراتژیک داریم. در قفقاز جنوبی طی 30 سال گذشته ایران نتوانست شریک استراتژیک ایجاد کند و نتوانست به اتحاد استراتژیک برسد. این در حالی است که در سال 91 مردمان این منطقه خواهان پیوند با ایران بودند و به دنبال این بودند که ایران آنها را نجات دهد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
وی درباره اشتباهات ایران در جنگ قرهباغ گفت: معتقدم دستگاه دیپلماسی قبل از اینکه این جنگ اتفاق بیفتد باید میدانست چه تحرکاتی در حال وقوع است و دیپلماتهای ما در باکو باید آنقدر هوشیار میبودند تا تهران را متوجه کنند.
کریمی ادامه داد: به هر حال دو هزار نیروی تکفیری از شمال سوریه به این منطقه منتقل شده بودند و همچنین تجهیزات نظامی لجستیک وارد این منطقه شده بود که مقدمات آن از سالهای قبل فراهم شده بود. بنابراین می توان انتظار داشت که دیپلماتهای ما از تحرکات جنگ مطلع بودند. پس باید پیش بینی می کردند و آن را لایهبندی و بر اساس آن مشخص میکردند که تا کجای این جنگ منافع ما را تامین میکند و از کجا به بعد خیر.
کارشناس حوزه قفقاز تاکید کرد: هر کشوری بر اساس اصول بین الملل قطعنامههای سازمان ملل قصد دارد که حاکمیت ملی خود را تامین و تقویت کند در این زمینه ایران هم سیاست اصولی دارد و در چهل سال گذشته سیاست اصولی ایران این بوده که مرزهای بین المللی تغییر نکند و فرقهگرایی را در هیچ کجا هم برنمیتابد. این رویکرد منطقی و درستی بود ولی این سیاست جزییاتی هم داشت و این جنگ لایه های خطرناکی هم دارد که مرزهای سیاست اصولی ما را قطع می کند و تهدید می شود حال از سوی هر کشوری باشد مسلمان و شیعی باشد و یا غیر. مگر ما با عراق 8 سال نجنگیدیم.
وی گفت: باید دستگاه دیپلماسی ابعاد جنگ قرهباغ را پیش بینی میکرد که اگر این جنگ از بازپسگیری سرزمینی فراتر رود باید چه کار کنیم. معتقدم رویکرد وزارت امور خارجه میتوانست بهتر از این باشد. ما دیدیم که تکفیری ها در شوشی اذان سنی خواندند. البته که اذان از هر نوعی باشد مانعی ندارد اما اذان تکفیری در مسجد شوشی حاوی پیام برای ایران بود که ما به اینجا آمدهایم. پیام ترکیه و تکفیریها بود. پخش این کلیپ یک تصادف که از دستشان در برود نبود. همه میدانیم که در جنگ، باکو کنترل شدیدی بر کلیپهای سربازان داشت و پخش این اذان قطعا هماهنگ شده بود و نیز خود این اذان پیامی برای باکو و جهان نداشت و یک هدف داشت که نشان دهد تکفیری ها برای شهر شوشی برنامه دارند.
کریمی با تاکید بر اینکه اخباری که منتشر شد و تصمیماتی که گرفته شد منافع ملی ما را تامین نکرد، گفت: ما یک سیاست اصولی و یک سیاست بیطرفی در جنگ داشتیم اما دیدیم که مقامات اجرایی کشور ما سیاست بیطرفی را به سرعت تغییر دادند و به سمت باکو پیش رفتند در حالی که مدعی بودند ما میانجی هستیم.
وی ادامه داد: پوتین هم همین موضع را داشت اما وارد جزئیات نشد و سعی کرد طرفین را به مذاکره دعوت کند. معتقدم دستگاه دیپلماسی ما نه پیش بینی و نه تحلیل درستی از ابعاد جنگ قرهباغ داشت و موضعگیریهای متغیر و ناموزونی را هم در این باره پیش گرفت.
این کارشناس حوزه قفقاز با بیان اینکه وقتی منافع مشترک با کشورها ایجاد کنیم این منافع برای ما کارت بازی میخرد، تاکید کرد: وقتی در ارمنستان منافع مشترک بالای اقتصادی نداریم کارت بازی ما کم است و از آنجایی هم که در باکو نفوذ سیاسی- تجاری نداریم کارتهای بازی کمتر می شود و طبیعی است که اگر مسالهای پیش بیاید کارتی برای حضور در این بازیها نخواهیم داشت.
کریمی ادامه داد: ایران پس از جنگ قرهباغ باید یک بازنگری اساسی نسبت به قفقاز جنوبی داشته باشد، گفت: در این مسیر کریدور انرژی جدیدی شکل خواهد گرفت که کمپانیهای بزرگ وارد آن میشوند همچنین در جنوب قرهباغ کریدور گازی ایجاد و شرکتهای بزرگی مانند بریتیش پترولیوم وارد خواهد شد که قراردادهای آن هم امضا شده است بنابراین میتوان پیش بینی کرد که با این کریدور جدید گاز انرژی دریای خزر از جنوب باکو به سمت ترکیه و از آنجا به اروپا برود و ایران این مزیت را از دست خواهد داد.
کریمی به یکی از ابعاد خطرناک طراحی جنگ اشاره کرده و می گوید: نخست باید بگویم که طراحان این جنگ بسیار پیچیده و راز آمیز، پروژه بسیار خطرناک و عجیبی را در روز نخست جنگ به بهانه حمایت و همدردی با باکو، در شهرهای شمال غرب بوجود آوردند و آن پروژه فرقه گرایان ضد ایرانی در این مناطق بود که جنجال آفریدند. هدف از این جنجال ها آن بود که تهران را سرگرم و بیعمل کنند. این اغتشاشات موجب شد که تصمیم گیرندگان در دستگاه خارجی و داخلی را عملا درگیر و زمین گیر کنند و قدرت بازی سازی و مداخله را از ایران بگیرند. آنها می دانستند که ایران در صورت هوشیاری میتواند همه نقشههای آنان را بر هم زند، اما برخی از مقامات در همان هفته نخست جنگ که تعیین کننده بود، روی فرقه گرایان متمرکز شدند و حواس ها پرت شد. همین کافی بود تا تکفیری ها و نیروهای شرور کار خود را بکنند. به نظر بنده همین جریانات خود بخشی از طراحی پروژه جنگ و پیشروی ها بود. ایران باید این را بسیار زود تشخیص می داد و تصمیم گیری می کرد.
وی افرود: دستگاه دیپلماسی ایران چند اشتباه داشت در عرصه سیاست خارجی از مقام بیطرفی در جنگ خارج شد. دوم ایران اگر به این نتیجه می رسید که این جنگ بر خلاف مصالح ملی است و فراتر از بازپس گیری و آزادسازی است باید اقدام قاطع و بازدارنده می کرد بگونهای که محور باکو- آنکارا پا پس بکشند. مسئله بعدی مقامات اجرایی ایران در این جنگ صدای هماهنگ نداشتند و از باکو حمایت صریح شد. در حالی که ما هیات میانجی به قفقاز فرستاده بودیم از موضع بی طرفی عدول کرده بودیم. آنوقت چه انتظاری دارید که در ارمنستان از شما استقبال گرمی شود و یا به طرح ایران اهمیت داده شود.
کریمی اضافه کرد: سوم سیاست خارجی ما در قفقاز نباید از مدل عربی و اسلامی پیروی کند. اینجا دو کشور مسیحی نیز هستند که ارتباط دهنده جهان مسیحیت با ایران است. یعنی در منطقه قفقاز باید رویکرد و نگاه بین ادیانی داشت. اینجا باید از دکترین تعامل اسلام و مسیحیت تبعیت کرد و نگاه فرا مذهبی داشت و حتی تا مرز اتحاد استراتژیک پیش رفت. از صفویه بیاموزیم از همه نظام های موجود در ایران شیعی تر و متعصب تر بود ولی با ارامنه اتحاد نظامی داشت. خود این اتحاد یک مدل تاریخی است که می تواند باز تعریف شود. نکته آخر و اینکه اگر ایران می دید که منافع ملی آن در این جنگ جدای از مناقشه و مباحث حق حاکمیت در خطر افتاده است باید در چند روز اول مداخله کرده و جنگ را متوقف می کرد.
وی گفت: پایگاه نظامی ترکیه در جنوب قره باغ و مرزهای ایران خوب مسئله دیگر است. حضور اسرائیل به همراه شرکت های نفتی و گازی در این کریدور موضوع دیگر و صدها مخاطراتی که دارد. با صراحت گفتم و نوشتم. تهدیدات یکی یکی نمایان شده و هر یک چالشی برای کشورمان ایجاد کرده است. گفته بودم و اکنون نیز می گویم که ایران نباید اجازه می داد که نیروهایی که ما نمی دانیم مقاصدشان از این جنگ برای سالهای آینده چیست و چرا به اینجا آمده اند، یک قدم به هر دلیلی جلو بیایند.
گفتوگو از نازیلا مهدیانی
∎