شناسهٔ خبر: 43960113 - سرویس سیاسی
منبع: فارس | لینک خبر

چرا دولت بایدن مثل اوباما نمی‌تواند از برگ مذاکره استفاده کند؟/ ۷ تفاوت مهم برای تکرار سناریوی برجام

با وجود صحبت‌های خالی از استدلال رسانه‌های غربی که برای قلب و تغییر ماجرا صورت می‌گیرد برخی سیاستمداران آمریکایی که در مذاکرات نیز حضور داشته‌اند، متوجه تغییرات چندبعدی فضای موجود در سال ۲۰۱۵ با زمان حاضر شده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به این سؤال پاسخ داده است که چرا دولت بایدن مثل اوباما نمی‌تواند از برگ مذاکره استفاده کند؟ در ادامه بخش‌های مهم این گزارش را می‌خوانید.

با شکست دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در انتخابات ۲۰۲۰ سخن گفتن از بازگشت آمریکا تحت‌لوای ریاست‌جمهوری «جو بایدن» به برجام آغاز شده است. نوشته‌های رسانه‌های غربی درباره بازگشت بایدن به برجام نشان می‌دهد آنها تصور می‌کنند قضیه از سوی ایران بسیار ساده تلقی شده و تهران از قوه تحلیل شرایط فعلی بی‌بهره است. این رسانه‌ها تاکید دارند مذاکرات میان ایران و آمریکا با چراغ‌سبز بایدن به سرعت آغاز خواهد شد و تهران باید بلافاصله در برابر وی کوتاه آمده و شرایط آمریکا در سال ۲۰۱۵ را در سال ۲۰۲۱ نیز بپذیرد.

با وجود صحبت‌های خالی از استدلال رسانه‌های غربی که برای قلب و تغییر ماجرا صورت می‌گیرد برخی سیاستمداران آمریکایی که در مذاکرات نیز حضور داشته‌اند، متوجه تغییرات چندبعدی فضای موجود در سال ۲۰۱۵ با زمان حاضر شده‌اند. «فرهیختگان» در این گزارش به بررسی ابعاد تغییر شرایط در دوران مذاکرات ۲۰۱۵-۲۰۱۳ با زمان مذاکرات احتمالی ۲۰۲۱ پرداخته است.

۱- دیگر «سایه جنگ» در کار نیست

در جریان مذاکرات هسته‌ای دولت یازدهم که از سال ۲۰۱۳ آغاز شده و در سال ۲۰۱۵ منجر به توافق موسوم به برجام شد یکی از مسائل موجود در جریان فضای مذاکره بین ایران و قدرت‌های جهانی «سایه جنگ» بود. 

روحانی آخرین بار در روز پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ در نشست مجمع عمومی بانک مرکزی ایران در تهران بدون اینکه از ۶ کشوری که مدعی شده بودند قصد حمله به ایران را داشتند، نامی ببرد گفته بود: «این تعبیر رئیس‌جمهور فرانسه است که اولش در یک جلسه خصوصی و بعد در حضور خبرنگارها گفت ما ۶ کشور برای حمله نظامی به ایران تصمیم گرفته بودیم و مصمم بودیم که در سال ۲۰۱۳ این حمله انجام بگیرد اما بعد از انتخابات در ایران و آمدن این دولت دچار تردید و منصرف شدیم، یعنی این حضور مردم و ایستادگی مردم آنها را منصرف کرد.»

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران نیز در روز چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ در جریان یک سخنرانی در دانشگاه تهران مدعی شد: «آمریکا می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد!» 

این مساله فارغ از درستی یا نادرستی آن و بدون درنظر گرفتن نام کشورهایی که گفته می‌شد قصد حمله به ایران را دارند و حتی فارغ از تاثیر آن بر مذاکره‌کنندگان ایرانی یکی از مسائلی بود که سعی می‌شد در توجیه مذاکره و دادن امتیازات از آن استفاده شود. با این حال صحبت‌های مسئولان دولتی و مقامات حاضر در مذاکرات درباره سایه جنگ و بزرگ‌نمایی آنها درباره توان نظامی آمریکا نشان می‌دهد آنها مساله جنگ را جدی می‌دانسته‌اند. 

در قضیه تهدید نظامی فضا نسبت به سال ۲۰۱۵ تفاوتی اساسی پیدا کرده است و جبهه شرق با وجود تفاوت‌ها و اختلاف‌نظرهای طبیعی میان خود به لزوم اتحاد در برابر غرب پی برده  است.  به جز مساله متحدتر شدن جبهه شرق، جبهه غرب نیز با چالش‌های نظامی روبه‌رو شده است. بریتانیا در سال ۲۰۱۹ در قضیه جنگ توقیف نفتکش‌ها ناتوانی خود را از انجام تحرکات محدود نظامی در جلوی چشم جهان به نمایش گذاشت. 

آمریکا نیز در جریان درگیری‌های نظامی خود با ایران نشان داد به دلیل وجود ناهماهنگی و ضعف در انجام عملیات‌های نظامی در دوردست قادر به تحرک نیست. ساقط شدن یک فروند پهپاد نورثروپ گرومن آر کیو-۴ گلوبال هاوک در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۹ (۳۰ خرداد ۱۳۹۸) در فاصله ۷۵ کیلومتری و ارتفاع دست‌نیافتنی ۲۰ کیلومتری نشان داد آمریکا به راحتی حتی توانایی نقض معمول آب‌های سرزمینی ایران را نیز ندارد.

حملات دقیق و رازآلود ارتش یمن در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ (۲۹ شهریور ۱۳۹۸) به تاسیسات شرکت نفتی «آرامکو» در «بِقِیْق» و «خُرِیْص» نیز در ضمن نشان داد توانایی سخت محور مقاومت ضعف سامانه‌های مراقبتی و پدافندی غرب را هویدا ساخت. موشک‌باران پایگاه آمریکایی «عین‌الاسد» در غرب عراق در پاسخ به حمله تروریستی واشنگتن در حومه فرودگاه بغداد نیز ضمن نشان دادن توان ایران در انجام حملات دوربرد و عزم تهران برای دفاع، ضعف ارتش آمریکا را در یک جنگ منطقه‌ای علیه ایران آشکار کرد.

۲- فرسایش ابزارهای تحریم اقتصادی

آمریکا در ارتباط با ایران در حوزه اقتصادی به دو چالش بزرگ دچار است. در سال‌های پس از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ ایران با اعمال تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل به‌شدت تحت‌فشار قرار گرفت. امنیتی‌سازی شدن ایران ضامن اجرای همگانی این تحریم‌ها از سوی کشورها بود. همچنین آمریکا و اتحادیه اروپا با استفاده از پوشش فراهم شده براساس تحریم‌های سازمان ملل و امنیتی‌سازی شدن ایران در چشم دولت‌های جهانی، موفق شدند سخت‌ترین تحریم‌های یک‌جانبه خود را نیز علیه ایران اعمال کنند.

بر اثر همین تحریم‌های یک‌جانبه بود که مبادلات تجاری با ایران به سمت دشواری رفت. اتحادیه اروپا با اعمال تحریم مانع دسترسی ایران به سوئیفت شد و در سوی دیگر آمریکا نیز با اعمال طیف وسیعی از تحریم‌ها دسترسی ایران به شبکه دلار را مسدود کرد. با وجود این استفاده آمریکا از دلار برای تحریم ایران در فضای مساعد بین‌المللی اما واشنگتن یکی از دلایل ورودش به میز مذاکره با ایران را احتمال آسیب دیدن دلار عنوان کرد، چیزی که البته در صورت عدم‌اعلام نیز از چشم‌ها پنهان نبود.

ترس دیگر کشورها از تحریم شدن احتمالی و محدود شدن دسترسی به دلار باعث می‌شد آنها به فکر راه‌های جایگزین بروند. یک نمونه قابل‌توجه روابط تهاتری ایران-ونزوئلاست. درحالی که گفته می‌شود ونزوئلا که از متحدان ایران است در دور قبلی تحریم‌ها حاضر به همکاری با تهران برای دور زدن تحریم‌ها نبود، هم‌اکنون به دلیل مواجهه با تحریم‌های گسترده آمریکا به تهاتر با ایران روی آورده است.

چالش دوم آمریکا در مذاکره با ایران و امتیازگیری، عدم‌جذابیت گشودن مسیرهای قابل تحریم شدن برای تهران است. ایران که در سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ با تصویب تحریم‌های شدید مواجه شده و آنها را تحمل کرده بود در سال ۲۰۱۵ با امید برداشته شدن آنها پس از برجام مجددا به اقتصاد رسمی بازگشت. همین رجوع باعث شد اقتصاد ایران مجددا در جایگاه ضربه‌پذیری قرار گیرد و در سال ۲۰۱۸ با خروج آمریکا از برجام مجددا متحمل فشارهایی به سبک دوره قبلی تحریم‌ها شود. پس در مذاکرات بعدی برقراری ارتباط میان ایران و شبکه‌های بانکی رسمی چندان مورد درخواست ایران نخواهند بود. ایران به دلیل ادراک ترس جهانی از دلار با فضای مناسب‌تر در تجارت بین‌الملل روبه‌روست و هم به دلیل عدم اتصال کامل به شبکه بانکی پس از سال ۲۰۱۵ و ضربات متحمله پس از خروج سال ۲۰۱۸ دیگر اعتمادی به غرب نداشته و بر بستر تجاری فعلی خود روابط اقتصادی‌اش را گسترش خواهد داد. 

۳- مساعدتر شدن فضای منطقه‌ای به نفع ایران

در سال ۲۰۱۳ هنگامی که ایران وارد مذاکره شد، درگیر دو جنگ بزرگ تروریستی در سوریه و عراق بود. در این دوره هردو پرونده به دلیل ظهور و پیشروی‌های گسترده تروریست‌ها مانند گروه داعش در سنگین‌ترین حالت‌های خود قرار داشتند. در جریان مذاکرات دوره قبل همچنین انقلاب مردمی یمن هنوز به وقوع نپیوسته و در جریان آخرین سال مذاکرات تازه در حال رخ‌نمایی بود.  در سال ۲۰۲۰ چهار سال از زمان پاکسازی داعش در عراق گذشته و سوریه نیز درگیر جنگی به ابعاد سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ نیست بلکه یمن نیز به محور مقاومت پیوسته است. همچنین در جریان جنگ سوریه تمام توان تکفیری ضدشیعی (داعش) که حتی سلفی‌های ضدغربی(القاعده) را نیز به همراه دیگر جریانات قدرتمند اهل سنت به درگیری کاذب شیعه-سنی کشانده بود به‌شدت سرکوب شده است.

۴- توانمند شدن ایران برای برگشت‌پذیری هسته‌ای

پس از خروج آمریکا از برجام ایران با اتکا به این دلیل محدودیت‌های ذکرشده در بندهای مهم و از نظر غربی‌ها خدشه‌ناپذیر توافق هسته‌ای را رد کرده و در زمینه درصد غنی‌سازی، مقدار مواد هسته‌ای و نصب ماشین‌های هسته‌ای آشکارا غربی‌ها را به شکلی مستدل و قانونی به چالش کشیده است. ایران، براساس برجام باید تعداد سانتریفیوژهای نصب‌شده خود را از ۱۹هزار دستگاه به ۶ هزار و ۱۰۰ دستگاه کاهش می‌داد و تنها از پنج‌هزار و ۱۰۰ سانتریفیوژ برای غنی‌سازی استفاده می‌کرد. این سانتریفیوژ‌ها بیشتر از نسل IR-۱ هستند که ظرفیت یک سو برای غنی‌سازی دارند.

این درحالی است که نسل‌های جدید سانتریفیوژ‌های تولیدی ایران از قابلیت غنی‌سازی ۱۰ سویی یعنی ۱۰ برابر بیشتر از سانتریفیوژ‌های فعلی برخوردار بوده و دیگر سانتریفیوژ‌های در دست تحقیق ایران تا ۵۰ سو قابلیت غنی‌سازی دارند. این مساله به آن معناست که تهران می‌تواند با سرعت بیشتری به ظرفیت غنی‌سازی برجام بازگشته و در مدت کوتاهی حتی آنها افزایش دهد. از سوی دیگر با بالارفتن «سو» سانتریفیوژ‌های ایرانی آنها با اشغال کردن جای کمتر می‌توانند در تاسیسات مستحکم‌تر و پراکنده‌تر راه‌اندازی شوند. 

۵- رشد چندبعدی برنامه تسلیحاتی و موشکی ایران

تحریم‌های تسلیحاتی ایران در سال جاری به پایان رسید و محدودیت‌های موشکی نیز در آستانه انقضا هستند. در سوی دیگر برنامه موشکی ایران در ابعاد گسترده‌ای پیشرفت داشته و «سرریز» توان موشکی این کشور و توانایی آن در تولید موتور و سوخت موشک به دیگر حوزه‌های نظامی نیز وارد شده است.

۶- انزوای بین‌المللی آمریکا

ایران در جریان مذاکرات منجر به برجام به دلیل امنیتی‌سازی شدن و اجماع جهانی تحت‌فشار قرار داشت. پس از خروج آمریکا از توافقات بین‌المللی و همچنین برجام این کشور دچار انزوا در فضای بین‌المللی شده است. در مرداد ماه سال جاری آمریکا با ارائه پیش‌نویس دو قطعنامه یکی درباره «تمدید تحریم تسلیحاتی» ایران و دیگری «فعال‌سازی مکانیسم ماشه» به شکل بی‌سابقه‌ای با شکست و انزوا در شورای امنیت سازمان ملل مواجه شد. برخلاف سال ۲۰۱۵ ایران مورد پذیرش جهانی است و آمریکا در انزوای بین‌المللی کم‌سابقه‌ای قرار دارد. 

۷- این بار آمریکا دچار فتنه است

ایران در سال ۲۰۰۹ (فتنه ۸۸) دچار شکاف سیاسی گسترده‌ای شد که برای هشت ماه به‌طور مستقیم تهران را درگیر خود کرده و تبعات آن برای چند سال ادامه داشت. این مساله باعث شد تا آمریکا با استفاده از فرصت فتنه ۸۸ تحریم‌های گسترده‌ای را علیه ایران به اجرا درآورده و خود را در موضعی بالا ببیند. با وجود درگیری‌های مقطعی در دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۶ که تاثیراتی روی ایران داشتند اما هیچ‌گاه شکاف‌ها به سطح فتنه ۸۸ نرسید. این درحالی است که آمریکا در پی برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ خود که هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است، دچار شکاف سیاسی شگفت‌آوری شده است. آمریکا به هرحال با تبعات درگیری طولانی‌مدت انتخابات ۲۰۲۰ خود روبه‌روست و برای مدت‌ها باید پیامدهای آن را متحمل شود. شرایط سیاسی داخلی دو کشور هم‌اکنون برعکس دوره قبلی مذاکرات است.

انتهای پیام/