به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، احسان موحدیان مدرس دانشگاه و پژوهشگر روابط بین الملل یادداشتی را درباره تبعات اقتصادی توافقصلح اخیر ارمنستان و آذربایجان در اختیار خبرگزاری فارس گذاشته است. متن این یادداشت به این شرح است:
در روزهای اخیر، اخباری در مورد عقد قرارداد صلح بین آذربایجان و ارمنستان به امضا رسید که مروری بر مفاد آن نشان دهنده تبعات امنیتی و اقتصادی این قرارداد برای جمهوری اسلامی ایران است.
در شرایطی که ایران با اتخاذ مواضع سازنده از آزادی سرزمین های متعلق به جمهوری آذربایجان در قفقاز دفاع کرد و بر حفظ امنیت و حقوق جمهوری ارمنستان نیز تاکید کرد، آنچه که در عمل رخ داده نشان دهنده عدم تامین منافع ایران و همدستی ترکیه، جمهوری آذربایجان، رژیم صهیونیستی و تروریست های تکفیری برای تهدید امنیت و منافع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. در عین حال روسیه نیز با بازی پیچیده و با حوصله خود به ماهگیری اقتصادی و سیاسی از این درگیری پرداخته است.
برای درک بهتر چالش امنیتی و اقتصادی که در مرزهای شمالی ایران رخ داده باید ابتدا مفاد بیانیه مشترک آتش بس روسیه، آذربایجان و ارمنستان را مرور کنیم. طبق این بیانیه دو منطقه آغ دام و اراضی جمهوری آذربایجان در منطقه قازاح که تحت کنترل جمهوری ارمنستان بود به آذربایجان واگذار شده و ارمنستان منطقه کلبجار و لاچین را نیز طی هفته های آینده به جمهوری آذربایجان واگذار کرده و کریدور لاچین را نیز تا عرض 5 کیلومتر پشت سر خواهد گذاشت. تامین امنیت این کریدور ارتباطی مهم توسط جمهوری آذربایجان صورت می گیرد. علاوه بر این محورهای حمل و نقل جدید برای متصل کردن جمهوری خودمختار نخجوان به مناطق غربی جمهوری آذربایجان ایجاد خواهد شد. نیروهای روس نیز به طور کامل بر تمامی این مناطق کنترل و نظارت خواهند داشت.
- نیات سوء ترکیه و پیامدهای آن
نگاهی سریع به نقشه منطقه نشان می دهد تحولات تازه معنایی جز از دست رفتن تقریبا کامل نوار مرزی ایران با جمهوری ارمنستان نخواهد داشت. در این شرایط تازه ایران در مرزهای شمالی خود تقریبا به طور کامل با جمهوری آذربایجان همسایه شده است. عملکرد حاکمان جمهوری آذربایجان که با یاری گرفتن از ترکیه پای رژیم صهیونیستی وتروریست های تکفیری مستقر در سوریه را به مرزهای شمالی ایران باز کرده اند، به اندازه کافی نگران کننده بوده که واکنش نظامی ایران و گسیل نیروها و تجهیزات نظامی را به این منطقه موجب شده است. با تثبیت کنترل مناطق مرزی تحت کنترل ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان، ایران عملا در تقریبا تمامی بخش های مرز شمالی غربی خود با خطر نفوذ و جاسوسی رژیم صهیونیستی، تروریست های تکفیری و شیطنت های پان ترک های مورد حمایت اردوغان مواجه است. شیطنت ها و دخالت هایی که منجر به برخی ناآرامی ها در برخی شهرهای آذری نشین ایران نیز شد.
اما در کنار پیامدهای خطرناک امنیتی، این تحول پیامدهای اقتصادی مهمی نیز به همراه دارد که می تواند ایران را از میلیاردها دلار درآمد بالقوه محروم کند. از یکسو با کنترل تقریبا کامل مرزهای شمال غرب ایران توسط آذربایجان و همسایه شدن این کشور با ترکیه، آنکارا دیگر برای دسترسی به آذربایجان نیازی به مسیر ترانزیتی ایران ندارد. ابراهیم کاراگول روزنامه نگار تندروی ترک سه هفته پیش یادداشتی در روزنامه ینی شفق نوشت و تصریح کرد با روند فعلی نبردهای قره باغ ایران دیگر با قره باغ مرزی ندارد و مرز میان ایران و ارمنستان نباید باقی بماند. این ارتباط باید قطع شود و جاده آسیای میانه باید باز شود.
این اقدام شیطانی ترکیه تکمیل کننده خیانت رضاخان در واگذاری بخشی استراتژیک از خاک ایران در آرارات به ترکیه در ابتدای قرن حاضر است. منطقه قره سو که با خیانت رضاخان میرپنج در سال 1302 به ترکیه واگذار شد شامل چند قله استراتژیک با تسلط کامل بر مناطق شمال غرب ایران است و با واگذاری اراضی تازه به آذربایجان دسترسی مستقیم ترکیه به آسیای میانه و منطقه قفقاز میسر شده و می توان انتظار داشت اجرای طرح خط لوله انتقال نفت باکو جیحان با سهولت بیشتری صورت بگیرد و روسیه و ترکیه به راحتی ایران را از معادلات آتی انتقال انرژی به اروپا کنار بگذارند و میلیاردها دلار درآمدی که ایران می توانست از آن بهره مند شود را به جیب بزنند.
خسارت اقتصادی ایران از این تحول شوم فراتر از این موارد است. با این دستکاری جغرافیایی خطرناک ایران حالا تماس و دسترسی مستقیم خود به ارمنستان را نیز تا حد زیادی از دست داده است. ارمنستان شریک اقتصادی مهم ایران است و در کنار قرارداد تهاتر برق و گاز، از حضور ایران در پروژه های جاده سازی در نقاط مختلف این کشور منتفع می شد. ارمنستان حیاتی ترین قطعه از طرح کریدور شمال – جنوب برای اتصال خلیج فارس به دریای سیاه و کشورهای منطقه قفقاز و آسیای میانه است و در صورت تحقق رویای شوم ترکیه برای از بین رفتن دسترسی زمینی ایران به ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران توان و مزیت ژئوپلتیک خود در این زمینه را هم از دست خواهد داد. اتصال نخجوان – قره باغ – آذربایجان منجر به از بین رفتن مرز زمینی ایران و ارمنستان شده و بدین شیوه کنترل کامل تجارت ایران در منطقه قفقاز به دست ترکیه و روسیه می افتد. ارمنستان یک مسیر ترانزیت جایگزین برای ایران محسوب می شود تا جمهوری اسلامی برای تبادل و انتقال کالا به اروپا صرفا به ترکیه وابسته نباشد. اما حالا ترکیه با اجرای نقشه های خطرناک خود و از بین بردن دسترسی به ارمنستان، می تواند علائق خود را به ایران تحمیل کند.
- منفعت طلبی روسیه
در این میان روسیه نیز از این تحولات تازه کاملا نفع برده است. روسیه در سال 2013 مانع اجرای طرح صادرات گاز ایران به ارمنستان شده بود تا بتواند وابستگی ایروان به مسکو را تضمین کند و در نهایت مالکیت این خط لوله انتقال گاز به شرکت گاز پروم روسیه واگذار شد. اما در سال های اخیر دولت و به خصوص نخست وزیر ارمنستان به علت گرایش به غرب و آمریکا مورد غضب روسیه قرار گرفته بود و به نظر می رسد پوتین تصمیم گرفت تا ضمن گوشمالی ارمنستان به وضعیت نابسامان قره باغ سروسامان بدهد تا منافع اقتصادی و امنیتی خود را در این منطقه پیگیری کند.
روسیه طی 45 روزی که از درگیری آذربایجان و ارمنستان می گذرد حمایت جدی از ایروان به عمل نیاورد و دست ترکیه را بازگذاشت تا پای رژیم صهیونیستی، تکفیری ها و انواع تسلیحات پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی تل آویو را به منطقه قفقاز باز کند. پس از بحرانی شدن شرایط برای طرف ارمنی، روسیه شرایط مدنظر صلح خود را به دو طرف تحمیل کرد و تسلط کامل خود بر هر دو کشور و منطقه قره باغ را تضمین کرد. البته باید توجه داشت که این اقدام روسیه به سرنگونی بالگرد این کشور در روزهای اخیر توسط مزدوران تحت حمایت ترکیه نیز انجامیده و باید منتظر ماند و دید این رویه روسیه چه پیامدهای امنیتی برای خود این کشور به همراه می آورد.
به هر حال بر اساس قرارداد آتش بس سه جانبه روسیه، آذربایجان و ارمنستان، مسکو به شکل نظامی و به طور مستقل در تمامی مناطق حساس و شریان های ارتباطی منطقه حضور خواهد داشت و تمامی مسیرهای قره باغ کوهستانی به ارمنستان و جمهوری باکو به نخجوان را کنترل خواهد کرد. همچنین مسیر ارتباطی جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان طی سه سال آینده و چه بسا برای سال های طولانی توسط نظامیان روس کنترل خواهد شد و با توجه به منافع مشترک ترکیه و روسیه به خصوص در حوزه های اقتصادی در این بخش از جهان به نظر می رسد ایران شانس زیادی برای نقش آفرینی موثر نخواهد داشت.
- نفوذ خزنده رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از پیامدهای نگران کننده جنگ اخیر قفقاز بازشدن هر چه بیشتر پای رژیم صهیونیستی به مرزهای شمال غربی ایران است. در دست گرفتن پرچم های ترکیه و رژیم صهیونیستی در کنار پرچم جمهوری آذربایجان در جشن و شادی مردم باکو بعد از امضای توافقنامه پایان جنگ نشان دهنده برخی واقعیات تلخ در این زمینه است. در عین حال و علیرغم حمایت های آشکار بسیاری از مقامات سیاسی ایران از آزادی سرزمین های قره باغ و بازپس دادن آنها به ارمنستان خبری از اهتزاز پرچم ایران در خیابان های باکو نیست. رژیم صهیونیستی با ارسال انبوه پهپاد، سلاح ها و موشک های رادارگریز به آذربایجان نقشی انکارناپذیر در موفقیت باکو داشته و سفیر این رژیم در تهران نیز با صراحت و افتخار از همکاری باکو با صهیونیست ها خبر داده است.
اسرائیل با حضور دائمی در مرزهای شمال غرب ایران می تواند بازوی مکمل ناتو و آمریکا در جنوب قفقاز باشد و سیاست همیشگی تفرقه بینداز و حکومت کن را برای واگرایی میان کشورهای منطقه پیگیری کند. مداخله در امور داخلی ایران، تلاش برای مهار جمهوری اسلامی و ایجاد تحریکات قومی در داخل ایران هدف دیگر رژیم صهیونیستی از حمایت از جمهوری آذربایجان بوده است. از سوی دیگر صهیونیست ها با حضور در جمهوری آذربایجان می توانند در سیاست گذاری های نفتی و گازی منطقه نیز تاثیرگذار بوده و جریان انرژی به سمت خود را نیز تضمین کنند. تردیدی وجود ندارد که صهیونیست ها به دنبال ایجاد پایگاه نظامی در سواحل دریای کاسپین نیز هستند.
در مجموع جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار در مرزهای شمال غربی خود با شرایط پیچیده و دشواری مواجه شده و ضروری است تا قبل از تثبیت شرایط نگران کننده فعلی به هر شیوه ممکن مانع از تکمیل پازل خطرناک طراحی شده برای به خطر انداختن امنیت ملی، استقلال و منافع اقتصادی خود شود. در غیر این صورت جبران خسارات وارده بسیار دشوار خواهد بود و کشور هزینه سنگینی را بابت این بی توجهی پرداخت خواهد کرد.
فاجعه صلحی که رخ داده، به ترکیه و روسیه امکان می دهد به راحتی خواسته هایشان را به خصوص در سوریه و عراق و غیره به ما تحمیل کنند. با این رویداد دومینویی از فشارها بر ضد ایران آغاز خواهد شد که احتمالا فشار برای اخراج ایران از سوریه اولین آن خواهد بود. به علت عکس العمل دیرهنگام و مغشوش دستگاه دیپلماسی کشور، ایران نتوانست در تحولات اخیر قره باغ تاثیرگذار باشد. هم اکنون نیز متاسفانه با سکوتی مرگبار در داخل کشور در مورد این تحول مهم مواجهیم. ظاهرا فشار تحریم ها، بحران اقتصادی، تبعات شیوع کرونا، ضعف دولت و تضعیف احتمالی اقتدار کشور در برخی حوزه ها در عرصه بین المللی گذاشته و باید به سرعت برای جلوگیری از تداوم این وضعیت فکری اساسی اندیشیده شود. بدیهی است جمهوری اسلامی که از جسارت و قاطعیت کافی برای سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکایی و موشک باران پایگاه عین الاسد برخوردار بوده، قادر است باز هم بادرنظرگرفتن همه جوانب درس سختی به کشورهایی بدهد که خواب های شومی برای ایران عزیز دیده اند.
انتهای پیام/