سرویس سینمایی هنرآنلاین: شان کانری بازیگر اسکاتلندی که با ایفای نقش جیمز باند به شهرت رسید و یکی از محبوبترین و ماندگارترین ستارههای بینالمللی شد، در 90 سالگی از دنیا رفت. خانواده کانری روز شنبه درگذشت او را تائید کردند.
کانری بیش از 40 سال محبوب تماشاگران و یکی از موثقترین و متمایزترین بازیگران مرد نقشهای اصلی بود. او بعد از کنار گذاشتن نقش جذاب مأمور 007 اثر ایان فلمینگ، با بازی در فیلمهایی چون "باد و شیر"، "مردی که میخواست سلطان باشد" و "ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی" یک دوران کاری برجسته و طولانی را تجربه کرد.
به گزارش ورایتی، او در 1988 برای بازی در نقش یک پلیس ایرلندی در شیکاگوی دوره رکورد اقتصادی دهه 1930 در فیلم "تسخیرناپذیران" به کارگردانی برایان دیپالما، برنده اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل شد.
قدرت کانری حتی در هفتمین دهه زندگی او بهقدری ماندگار بود که همچنان مورد توجه فیلمسازان بود و دستمزد خوبی هم دریافت میکرد. او در 1999 از سوی مجله پیپل بهعنوان "جذابترین مرد قرن" انتخاب شد و از دوران 007 تا "به دام انداختن" (1999) مقابل کاترین زیتا-جونزِ بسیار جوانتر از خودش، انتخاب نقشهایش کاملاً قابل توجیه بود. انگار که سن و سال تنها بر جذابیت فردی و مردانگی او اضافه کرده بود.
کانری متولد 1930 در ادینبورگ بود. در ابتدای دوران کاری، هیکل او دارایی اصلیاش بود و بهعنوان مدل فعالیت میکرد. در 1956 بازی در نقش یک مشتزن در تلهتئاتر "مرثیه برای یک سنگینوزن" تولید بیبیسی، کانری را در مرکز توجه جامعه هنری قرار داد و اولین فیلم او "راه برگشت نیست" بود؛ یک فیلم جنایی درجه ب که در 1956 ساخته شد. در آن زمان انگار مقدر شده بود کانری در فیلمها نقش مردان قویهیکل را در برابر بازیگران زن پابهسنگذاشته بازی کند، نظیر نقش او مقابل لانا ترنر در فیلم "وقتی دیگر، جایی دیگر" (1958)، یا نقشهایی که بر ظاهر او تأکید داشتند، مانند "بزرگترین ماجرای تارزان" در 1959.
راحت میشد کانری را در فیلمهایی چون "داربی اوگیل و مردم کوچک" (1959) نادیده گرفت، اما بازی در نقش کنت ورونسکی دربرابر آنا کارنینا با بازی کلر بلوم در اقتباس تلویزیونی بیبیسی، برای او احترام و توجه لازم را به همراه داشت، تا حدی که در صدر نظرسنجی دیلی اکسپرس از خوانندگان در انتخاب بازیگر ایدهآل نقش جیمز باند قرار گرفت.
او بعد از یک مصاحبه با آلبرت بروکولی و هری سالتزمن تهیهکنندگان جیمز باند، بدون این که تست بازیگری بدهد نقش مأمور 007 را گرفت. این انتخاب در آن زمان جنجالی بود، چرا که کانری بیرون از بریتانیا ناشناخته بود، اما "دکتر نو" (1962) اولین فیلم مجموعه سینمایی جیمز باند، او را به یک ستاره بینالمللی تبدیل کرد.
شان و منزلت کانری با دنبالههای محبوب "دکتر نو" شامل "از روسیه با عشق"، "گلدفینگر" و "تاندربال" که تا چهار سال بعد ساخته شدند، بیشتر هم شد. نقش باند به کانری جواز پول درآوردن داد؛ او که برای "دکتر نو" تنها 30 هزار دلار گرفته بود، برای "مارنی" آلفرد هیچکاک 400 هزار دلار دستمزد گرفت و خیلی زود دریافتی او از هر فیلم 750 هزار دلار شد.
اولین تلاشهای کانری برای جدا شدن از قالب جیمز باند بیثمر بود. فیلمهایی مانند "یک جنون عالی"، "شالاکو" و "مالی مگوایرز" هرچند با حسن نیت ساخته شدند، اما تغییری در اذهان عمومی نسبت به کانری و نقش باند ایجاد نکردند. او بعد از "فقط دو بار زندگی میکنید" (1967) مجموعه باند را ترک کرد، هرچند چند سال بعد با اصرار تهیهکنندگان در "الماسها ابدیاند" (1971) بار دیگر در نقش مأمور 007 ظاهر شد. اما او دیگر برای این نقش پیر به نظر میرسید و خود مجموعه هم انگار دیگر از توان افتاده بود. پس کانری بار دیگر باند را پشت سر گذاشت. بیش از یک دهه بعد، پول او را وسوسه کرد و کانری در 1983 در "دیگر هرگز نگو هرگز" برای هفتمین و آخرین بار در نقش باند مقابل دوربین رفت.
او در 1973 با فیلم علمی تخیلی "زاردوز" یک قدم بسیار اشتباه برداشت و درحالیکه به نظر میرسید موقعیت کاریاش از هم فروپاشیده، در 1974 با بازی در یک نقش مکمل در فیلم "قتل در قطار سریعالسیر شرق" و یک سال بعد در "باد و شیر" و "مردی که میخواست سلطان باشد" دوباره اوج گرفت. "رابین و ماریان" (1976) با بازی کانری و آدری هپبورن خیلی فیلم محبوبی نشد، اما منتقدان سینما از آن تعریف کردند و فیلم، شهرت کانری را بهعنوان بازیگری همهفنحریف و جدی تثبیت کرد.
او در اواخر دهه 1970 در چند فیلم ناموفق دیگر مانند "پلی در دوردست" و "کوبا" بازی کرد، اما حضور در "راهزنان" تری گیلیام یک امتیاز مثبت در کارنامهاش بود. کانری در دهه 1980 و بعد از آخرین حضور در نقش باند دو فیلم بسیار پرفروش به کارنامه خود اضافه کرد: "ارتفاعنشین" و "نام گل سرخ" (هر دو در 1986).
او برای "نام گل سرخ" برنده جایزه بفتا شد و برای "تسخیرناپذیران" هم اسکار گرفت. بعد از آن بود که هر نقشی را که میخواست به دست میآورد، هرچند تعدادی از انتخابهای او مانند "The Presidio" و "کسب و کار خانوادگی" خیلی موفق نبودند.
انتخاب کانری و هریسن فورد بهعنوان پدر و پسر در سومین فیلم مجموعه سینمایی "ایندیانا جونز" یک حرکت الهامبخش بود و فیلم بیش از نیم میلیارد دلار در دنیا فروخت. "شکار زیردریایی اکتبر سرخ" نیز که کانری در آن نقش فرمانده یک زیردریایی را بازی کرد در 1990 یک فیلم پرفروش از کار درآمد.
کانری تا دهه 1990 آنقدر محبوب بود که نقش کوچک او در فیلم "رابین هود: شاهزاده دزدان" بدون آن که حتی نامش در تیتراژ فیلم ذکر شود، مورد توجه قرار گرفت. او همچنان در بازار خارج از آمریکا یک چهره محبوب بود که فیلمهایی مانند "ارتفاعنشین 2"، "داروساز"، "آفتاب تابان"، "هدف مشروع" و "شوالیه اول" گواه آن بودند. در این سالها دستمزد کانری برای هر فیلم حدوداً پنج میلیون دلار یا بیشتر بود.
ابتلا به سرطان گلو در اوایل دهه 1990 مانعی برای ادامه فعالیت کانری شد، اما او بهبود پیدا کرد و فعالیت را از سر گرفت. کانری در 1996 در فیلم اکشن "صخره" با نیکلاس کیج همبازی شد و نقشی را بازی کرد که تا حد زیادی یادآور گذشته او بهعنوان بازیگر جیمز باند بود. در 2000، او یک نقش متفاوت به عهده گرفت و برای بازی در نقش یک نویسنده گوشهگیر در فیلم "پیدا کردن فارستر" بار دیگر مورد تحسین منتقدان سینما قرار گرفت.
کانری بعد از تولد 70 سالگی نیز به بازی در نقشهای اکشن ادامه داد و در 2003 در فیلم " The League of Extraordinary Gentlemen " در نقش آلن کوترمین ماجراجوی افسانهای ظاهر شد. او همان سال در یک بازی ویدیویی بجای جیمز باند حرف زد و بعد در چند کار دیگر ازجمله انیمیشن کوتاه "سِر بیل کهنهکار" صداپیشگی کرد.
کتاب زندگینامه شخصی کانری با عنوان "اسکاتلندی بودن" در 2008 منتشر شد. او در 2000 از الیزابت دوم ملکه بریتانیا نشان شوالیه گرفت و در دوران کاری طولانی خود نشانهای دیگری چون جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا در 2006 و نشان مرکز کندی در 1999 دریافت کرد.
کانری از 1962 تا 1973 همسر دایان چیلنتو بازیگر استرالیایی بود. او از 1975 تا هنگام مرگ با همسر دومش میشلین روکبرون نقاش زندگی میکرد. جیسن کانری پسر او از چیلنتو یک بازیگر است.
علی افتخاری