به گزارش راهبرد معاصر؛ الحاق کرانه باختری سالهاست که آرزوی سیاسی بنیامین نتانیاهو و همچنین بخشی از علت انتخاب مجدد وی به سمت نخست وزیری در انتخابات مارس سال جاری بوده است. نتانیاهو در سه انتخابات اخیری که در یکسال گذشته در رژیم صهیونیستی برگزار شد، همواره بر شعار اصلی خود یعنی الحاق کرانه باختری تاکید داشت. لذا زمانی که در نتیجه توافق با بنی گانتز مسند امور را در دست گرفت، تاریخ اول ژوئیه (11 تیر) را روز اجرایی کردن این طرح اعلام کرد. اما نه تنها در این روز موعود، الحاق عملیاتی نشد که اکنون پس از گذشت یکماه از آن تاریخ، زمان مشخص دیگری برای آن اعلام نشده است.
این در حالی است که همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و افزایش احتمال بسته شدن روزنه «فرصت تاریخی» جلب حمایت کاخ سفید برای انضمام کارنه باختری، نتانیاهو در داخل نیز با مشکلاتی روبرو شده است. اختلافات در داخل کابینه بر سر زمان و نحوه اجرای الحاق، گسترش موج جدید شیوع کرونا، اعتراضات مردمی و کاهش رضایت از مدیریت نتانیاهو در مساله بحران کرونا و آثار اقتصادی مترتب بر آن مهمترین مسائل پیشرو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به شمار میروند.
تاخیر در انضمام کرانه باختری که پیش از نتانیاهو پنج بار قول داده بود كه تا اول ژوئیه گفتگوها با کنست در خصوص این فرصت تاریخی را آغاز کند، موجب واکنش منفی احزاب راستگرا و حامیان این گروه ها شده است.
حدود 650 هزار یهودی اسرائیلی در ده ها شهرک ساخته شده در زمینهایی که تا سال 1967 در کنترل اردن بود، زندگی میکنند. در همین راستا روئسای این شهرک ها و رهبران احزاب راستگرا خواهان آن هستند تا نتانیاهو فورا برنامه الحاق را اجرایی کند، در حالی او منتظر است تا تاییدیه این کار از ایالات متحده به دستش برسد.
در همین خصوص آنشل پففر که شرح حال نتانیاهو را در کتاب «بیبی: زندگی و روزگار آشفته بنیامین نتانیاهو» نوشته است، استدلال میکند: «کل این پروژه شعار و اقدام انتخاباتی برای جلب نظر رای دهندگان احزاب راستگرا از سوی فردی بود که برای بقای سیاسی خود می جنگید و هنوز هم با چشم انداز محکومیت به اتهام فساد و محاکمه در دادگاه روبرو است.»
پففر تاکید دارد: «در یك مقطع خاص، نتانیاهو به طور جدی توانست این تصور را ایجاد كند كه این (بحث الحاق) میراث تاریخی او خواهد بود اما این کار تنها در صورتی امکان پذیر است که آمریکایی ها مجوز آن را بدهند و در حال حاضر هم آنها چراغ سبزی نشان نداده اند و دولت ترامپ هم علاقه ای به این بحث ندارد.»
آیا نتانیاهو در بحبوحه فشارهای داخلی و تعلل ترامپ در اعلان حمایت از وی، از الحاق کرانه باختری چشم پوشی خواهد کرد؟
بررسی تحولات سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی و همچنین شرایطی که نتانیاهو با آن دست به گریبان است، نشان میدهد وی برای نجات حیات سیاسی خود، پاسخ به سوال مطرح شده منفی باشد و نتانیاهو این پروژه را در نهایت به نحوی اجرایی خواهد کرد.
در واقع انضمام کرانه باختری به 6 دلیل محقق میشود:
- نتانیاهو به بیشمار هوادران جناح راست این وعده را داده که الحاق را عملیاتی میکند. او برای تداوم کسب حمایت این گروه که در یک دهه اخیر نقش اصلی را در تشکیل کابینه داشته اند، نیاز دارد تا آنها را به خود امیدوار نگه دارد.
- کابینه ائتلافی کنونی، توافقنامه ای مبنی بر همکاری همه احزاب بزرگ برای بحث الحاق پیش بینی کرده بود و تنها شرط گانتز عدم آسیب به قراردادهای صلح با کشورهای عربی بود. لذا گانتز مجوزی برای دخالت در نحوه اجرای طرح ندارد.
- تیم ترامپ و نتانیاهو پیش از این بحث پایتختی بیت المقدس برای اسرائیل (کنترل قدس شرقی) و اعمال حاکمیت بر ارتفاعات جولان را که هر دو در طول جنگ شش روزه 1967 اشغال شده بود را رسمی کردند اما چون عملا تغییری روی زمین رخ نداد، واکنش چندانی از سوی فلسطینی ها و سایر کشورهای عربی بروز پیدا نکرد. بنابراین در بحث الحاق هم اگر به طور ویژه همراه با اعزام شهرکنشینان و سربازان بیشتری به کرانه باختری یا دره اردن نباشد، این الگو تکرار میشود. در واقع فقط تغییرات اساسی میتواند موجب اعتراضات، تظاهرات و حتی شورش فلسطینی ها را دربرداشته باشد.
- همچنین ترامپ در آستانه انتخابات به حمایت از مسیحیان انجیلی حامی اندیشه صهیونیسم نیاز دارد. این گروه خواهان توسعه مرزهای رژیم صهیونیستی به کرانه باختری هستند. لذا محتمل است ترامپ برای جلب نظر آنها دست کم با اقدامات نتانیاهو برای الحاق مخالفتی نکند. ضمن آنکه نتانیاهو حمایت برخی از افراد دولت ترامپ را ( هرچند به صورت خصوصی) دارد. وی از پشتیبانی سفیر ایالات متحده در اسرائیل برخوردار است و برای او این میزان از پشتیبانی ممکن است کافی باشد.
- مساله دیگر آنکه صهیونیست های چپگرا (از جمله فهرست مشترک عرب) در کنست در موقعیتی نیستند که بتوانند حتی اجرای محدود انضمام کرانه باختری را به چالش بکشند. در واقع اگرچه در سه انتخابات گذشته رژیم صهیونیستی هیچ جناحی نتوانست اکثریت مطلق را به دست آورد اما راستگراها بهتر عمل کردند و چپها در مقایسه با این طیف، خوب عمل نکردند. بنابراین نتانیاهو جسورانه تر از قبل ایده حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری را تبلیغ میکند.
- و در نهایت آنکه داده های نظرسنجی این واقعیت را نشان میدهد اکثر یهودیان اسرائیلی، کرانه باختری را بخشی از تاریخ و میراث یهودی و بخشی از تاریخ مذهبی آن میدانند. طبق نظرسنجی موسسه دموکراسی اسرائیل، 25 درصد اسرائیلی ها مخالف اعمال قدرت حاکمیت بر «بخش هایی» کرانه باختری هستند در حالی که 24 درصد با تسلط بر «تمام» آن مخالفت میکنند. از سوی دیگر 14 درصد حامی اعمال حاکمیت بر شهرک های یهودی نشین و 8 درصد موافق اعمال حاکمیت بر دره رود اردن هستند. مجموع این ارقام گویای آن است که 46 درصد از یهودیان ساکن فلسطین اشغالی از برخی جنبه های اعمال حاکمیت حمایت میکنند.
افزون براین، در تاریخ اسرائیل نظرات مردم در مورد موضوعات بزرگ مربوط به امنیت، گاهی اوقات یکباره تغییر میکند و در پایان از سیاست هایی پشتیبانی میکنند که قبلاً از آنها حمایت نمیکرده اند.
الحاق کرانه باختری چگونه اجرایی می شود؟
اگرچه هنوز اقدامی در جهت الحاق صورت نگرفته اما نتانیاهو طرحی را در میان یهودیان مطرح کرد که برگشت از آن دشوار است. وی با انتخاب این شعار در انتخابات و کسب رای جناح راست و همچنین رسمیت بخشیدن به آن از طریق پروژه معامله قرن، باعث شد تا مساله الحاق کرانه باختری تبدیل به «هنجاری جدید» در میان صهیونیست ها شود که به طور قطع در سالها و ماه های آینده کماکان مورد پیگیری این جناح خواهد بود. اما اینکه الحاق در کجا و به چه صورت انجام شود، در هاله ابهام قرار دارد.
اگرچه در متن معامله قرن آمده است که رژیم صهیونیستی 30 درصد منطقه C کرانه باختری را به خود منضم خواهد کرد اما مخالفت های گسترده بینالمللی موجب شد تا این اجرای آن صورت نگیرد. با این حال نتانیاهو درصدد است حتی اگر شده است کار کوچکی در این خصوص انجام دهد تا در نهایت اعلام کند «ما الحاق را انجام دادیم.» این گزاره میتواند برگ برنده وی در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی باشد.
بنابراین گمان میرود الحاق کرانه باختری در گام نخست صرفا در حد انضمام شهرک های یهودی نشین این منطقه باشد. به این شیوه، «الحاق خزنده» گفته میشود که از سال 1967 در حال انجام است. الحاق خزنده به روند تدریجی ای اشاره دارد که از طریق آن رژیم صهیونیستی کنترل خود را بر کرانه باختری گسترش میدهد. بر طبق این روش، ابتدا در این منطقه شهرک سازی صورت میگیرد سپس رژیم صهیونیستی برای خدمت رسانی به یهودیان ساکن آنجا به کار ساخت جاده ها و زیرساخت ها روی بیاورد تا شهرک ها را به فلسطین اشغالی متصل کند. زیرا بسیاری از شهرک نشین ها در اسرائیل مشغول به کار هستند و بسیاری از اسرائیلی ها هم به دلایل مختلف به این شهرک ها می روند. پس از آن موضوع امنیت شهرک ها مطرح است.
در نتیجه این تحولات، قانون های رژیم صهیونیستی در شهرک ها و اغلب مناطق اطرف آنها اعمال خواهد شد تا جایی که فلسطینی ها ساکن در کرانه باختری برای شکایت در خصوص سد امنیتی که در این منطقه ساخته شده، به دیوان عالی اسرائیل مراجعه کردند. اگرچه در این مورد ویژه، حکم به نفع فلسطینی ها صادر شد اما از سویی نشان داد قانون رژیم صهیونیستی نه فقط بر شهروندان اسرائیلی بلکه بر شهروندان غیراسرائیلی هم اعمال میشود و این بخشی از روند کلی الحاق خزنده ای است که ما میبینیم.
بهره سخن
در اندیشه نتانیاهو اسرائیل قوی و مقتدرتر، شامل کرانه باختری یا بخش هایی از کرانه باختری است. در این مسیر احتمال دارد وی برای راضی کردن هودارانش و همچنین تحت الشعاع قرار دادن هیاهو در مساله پرونده کیفری، فشار اپوزیسیون و اعتراضات مردمی دست به اقدامی در جهت توسعه ارضی (هرچند محدود) بزند.
در این میان مخالفت های اتحادیه اروپا و کشورهای عربی با اعمال حاکمیت بر شهرک هایی که پیشتر نیز در زمره حیطه قانونی این رژیم بوده است نمیتواند چندان قابل توجه و یا نگران کننده باشد.
چنانکه اتحادیه اروپا چند روز قبل از تاریخ 1 ژوئیه (11تیر) و در زمانی که هنوز مشخص نبود نتانیاهو طرح الحاق را به تعویق میاندازد، توافقنامه حمل و نقل هوایی با اسرائیل تصویب کرد. همچنین در ماه مه (یک ماه قبل از تاریخ وعده داده شده نتانیاهو) نخستین پرواز تجاری بین امارات و اسرائیل در فرودگاه بن گوریون به زمین نشست تا کمک های این کشور به فلسطینی ها برای مقابله با کرونا را تحویل دهد. از طرفی دشوار است تصور کرد اردن و مصر در واکنش به الحاق کرانه باختری تا لغو توافق های صلح با رژیم صهیونیستی پیش بروند.
∎