روزنامه ایران با مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران گفتگو کرده است.
حسن روحانی معتقد است که امروز وقت دعوای مجلس و دولت نیست. به نظر میرسد این جمله او ناظر به موضعگیریهای هفتههای اخیر مجلس یازدهم و در رأس آنها نامه رؤسای کمیسیونهای 12 گانه پارلمان به او باشد.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران میگوید: شرایط فعلی کشور تاب تحمل تنش سیاسی جدیدی را ندارد. او البته اینگونه تشریح میکند که اولاً نویسندگان نامه خود دارای کارنامه روشنی هستند که نتایج چندان موفقی نداشته و ثانیاً هیچ راهکار روشنی هم تا الان توسط آنها ارائه نشده است.
مرعشی:
* اولین مسأله درباره این نامه پیام آن است که به نظر من کاملاً روشن است. از نظر سیاسی این نامه میخواهد این پیام را بدهد که سیاستگذاران مجلس بنا دارند تا بهسمت یک تنش سیاسی جدید در کشور بروند. در شرایط فعلی هم این پیام به نظرم آثار حادی خواهد داشت. به هر حال در شرایط کنونی به نظر می رسد مجلس تصمیم گرفته تا راهبرد استفاده از مشکلات عمومی کشور به نفع منافع جناحی را در پیش بگیرد. این بهنظر من عیانترین وجه این نامه بود و گمان میکنم با این نامه همان تعارفات نیم بند هم کنار گذاشته شدهاند و احتمالاً اگر این وضعیت کنترل نشود، در شرایط فعلی تحریم و کرونا، باری روی بار مملکت اضافه خواهد شد.
* ببینید از نظر منطقی به نظر من این نامه دچار ضعفهای جدی است. از جمله اینکه رئیس جمهوری و دولت متعهد به برنامههایی هستند که خودشان در دو انتخابات اعلام کرده و بابت آنها رأی گرفتهاند نه برنامه سیاسی کسانی که رقیب آنها بودند. خب مردم به آن شعارهایی که آقایان میگویند رأی ندادهاند و اگر روی آنها خیلی اصرار دارند، یک سال دیگر صبر کنند و اگر از مردم برای اداره دولت بر اساس این شعارها رأی گرفتند، آن وقت خودشان عمل کنند. مردم سال 92 با محور لزوم تنش زدایی با غرب و حل مسأله هستهای به آقای روحانی رأی دادند و سال 96 هم دوباره با محور ادامه این تنشزداییها برای حل مشکلات اقتصادی، 6 میلیون بیشتر به ایشان رأی دادند. آقای روحانی اگر قرار است به چیزی متعهد باشد بههمین موضوع است که مردم بابت آن به ایشان رأی دادند نه آن شعارهایی که رقبا میدادند.
* به جز این اگر آقای روحانی به چیزی متعهد باشد سیاستهای کلان نظام است. خب مگر سال 96 نامزدهای اصول گرا نمیگفتند که برجام تصمیم نظام بوده و هر دولتی هم در سال 92 روی کار میآمد همین مسیر را میرفت؟ مگر نگفتند که برجام را حفظ خواهند کرد؟ خب سؤال ما از دوستان این است که چطور در زمان تبلیغات انتخاباتی و در شرایطی که اوضاع اقتصادی زیر سایه توافق هستهای رو به بهبود بود، دولت را در برجام هیچکاره میدانستند، اما حالا چوب همان برجام را بر سر دولت میزنند؟ کما اینکه من قائل به این هستم که برجام هنوز برای ما عوایدی دارد که بحث دیگری است. مجلس حالا اگر مطالبی دارد که آن را مغایر مشی دولت میداند و در چارچوب سیاستهای کلی باید پیگیری شوند، بهتر است قبل از چنین اقداماتی، در سطح عالی نظام درباره آن به بحث بپردازند. اینکه آقایان یک روز طرح خروج از برجام میدهند و یک روز میگویند باید از NPT خارج شویم، اگر خیلی اعتماد به نفس دارند و فکر میکنند حرف کل نظام را میزنند، طرح بیاورند و رأی بدهند.
* ببینید بهلحاظ محتوایی چیزی که عزیزان روی آن تأکید کردهاند بحث مجلس انقلابی است. باید یک تعریف روشنی اول از این مجلس و جناح انقلابی بدهیم تا ببینیم چیست. یک زمانی در رژیم گذشته خیلیها مثل ما در مبارزه با نظام شاهنشاهی بودند و معلوم بود انقلابی چه کسی است. یک زمانی در دوران دفاع مقدس این موضوع بهشکل دیگری نمود پیدا میکرد. الان اما منظور چیست؟ اگر مثلاً انقلابی کسی است که مقابل زیادهخواهی امریکا بایستد دوستان لطف کنند بگویند مذاکرهکنندگان دوره احمدینژاد توسط امریکا تحریم شدند یا مذاکرهکنندگان برجام؟ امریکا برای رفتن آقای احمدینژاد به سازمان ملل محدودیت و تنگنا ایجاد میکرد یا برای رفتن آقای روحانی و دیپلماتهای ایرانی در سالهای اخیر؟
* نکته مهمتر اینکه دوستان باید لطف کنند و مسئولیت سیاستها و مواضع خود را بپذیرند و درباره آن با مردم روراست باشند. مثلاً اگر میگویند انقلابیگری یعنی اینکه مذاکرهای نباید در سطح بینالمللی داشته باشیم، ادامه آن را هم بگویند. یعنی به مردم بگویند این کارها هزینههایی هم برای کشور و مردم دارد و مسئولیت آن را هم میپذیریم. تصور اینکه کسی بگوید در شرایط تنش فزآینده در روابط خارجی و مشکلات رو به افزایش روابط اقتصادی با خارج، موضع من عدم مذاکره و قطع همکاری است اما توقع دارم وضع مردم هم بدتر نشود و ارزش پول ملی هم نریزد و اشتغال از بین نرود، تصوری غیرواقعی است. ما اگر برای یک سری ارزشهایی که این دوستان آن را والاتر از اقتصاد و پول ملی و زندگی مردم میدانند، وارد یک مبارزه بینالمللی شدیم باید تبعات و هزینههای آن را هم بپذیریم.
* کسی که قبول میکند چریک یا مبارز باشد، باید بپذیرد که زندگیاش دیگر مثل بقیه مردم عادی نخواهد بود. خب ما الان فروش نفتمان تقریباً رو به تعطیلی است. نمیشود که هم بابت اینکه فروش نفت از بین رفته و ما باید اقتصادمان را بدون نفت اداره کنیم خوشحال باشیم، هم وقتی دلار میشود 20 هزار تومان برایمان سؤال شود که چرا اینطور شده. هر کاری لوازمی دارد و تبعاتی؛ انقلابی بودن در دنیای امروز با تعریفی که این طیف تندرو سیاسی دارند نتیجهاش فشار اقتصادی میشود. نتیجهاش توقف صادرات نفت هم هست.
* مگر کشورهای دوست ما الان از ما نفت میخرند؟ واقعیت دنیای امروز این است. شاید بگویند ساختار مشکل دارد اما ساختار کشور مگر فقط دولت است؟ این همه نهاد غیردولتی و صاحب نفوذ که انواع و اقسام ابزارها برای مزاحمت دولت را دارند چه میشوند؟ این عزیزان باید شهامت این را داشته باشند که بیایند بگویند ما میخواهیم با این تعریف خاص انقلابی باشیم و برای اینگونه بودن، مسائلی مثل گرانی، تورم، بیکاری و امثال اینها مسائل بیارزشتری در قیاس با آرمانهای بزرگتر ماست.
* ما یک سری مسائل و سؤالات درباره امروز داریم. سؤال خیلی ساده این است که الان دولت با یک کسری 200 هزار میلیارد تومانی مواجه است. عزیزان انقلابی که اینطور انتقاد میکنند چه راهی برای رفع این کسری دارند؟ چگونه میخواهند آن را حل کنند؟ و گرنه آن انتقادات از سطح زندگی مردم و وضعیت اقتصاد و...را که همه مردم میدانند و کشف مهمی نیست.
* آقایان مسئول مجلس انقلابی یک راهکار برای این بدهند اگر راهکاری دارند. یا اینکه امروز کشور حداقل به 15 میلیارد دلار ارز 4 هزار و دویست تومانی نیاز دارد برای تأمین دارو و نیازهای اولیه تا این اقلام گران نشوند. مجلس انقلابی راه حلش برای تأمین این مبلغ چیست؟ امروز صادرات نفت متوقف است. مجلس انقلابی راه حلش را برای احیای دوباره صادرات نفت با همان حجم قبل از تحریم بگوید. امروز منابع ارزی ما در بسیاری از کشورها قفل شده و نمیتوانیم از آن استفاده و برداشت کنیم. راه حلش برای گرفتن پولهای نفت چیست؟ یک چیز جالب را هم بگویم؛ خیلیها و از جمله صداوسیما سال هاست دارند تبلیغ میکنند که باید با کشورها وارد مراودات ارزی دوجانبه شویم و دلار و یورو را از ارتباطات مالی خود با دنیا حذف کنیم اما همین چند وقت پیش دیدیم که وقتی بحث پرداخت بدهی صداوسیما به شرکتهای ارائهکننده خدمات ماهوارهای و قطع برخی شبکههای ایرانی پیش آمد، صداوسیما حاضر نبود جز دلار ارز دیگری بگیرد. خیلی از نمایندگان هم در موضوع طرف صداوسیما را گرفتند.
* خب مگر شماها نمیگفتید باید دلار را از مبادلات خود حذف کنیم؟ چرا خودتان با ارزهای دیگری که دولت میتواند در اختیارتان قرار دهد بدهی این شرکتها را پرداخت نمیکنید؟ چرا راهکار نمیدهید که با روپیه و لیر و امثالهم این بدهی پرداخت شود؟ یا مثلاً الان کشور ما با معضل چندصد هزار میلیارد تومان طرح نیمه تمام مواجه است که اتفاقاً بخش اعظم آنها در دولت مورد علاقه همین آقایان و بدون کارهای مطالعاتی کلنگ زده شد. پیشنهاد عملیاتی و منطقی مجلس برای اتمام این طرحها چیست؟ نکته دیگر هم اینکه بخش اعظم این عزیزان که امروز در مسند قدرت ظهور نکردهاند. برخی از آنها سالها کارنامه دارند. تناقض عظیم آنجایی است که آن کارنامه را در قیاس با این ادعاهای امروز قرار میدهیم.
* خب عزیزان شما که افراد بدون کارنامهای نیستید و مقاماتی نیستید که سابقه کار نداشته باشید. بحث انتقاد یک طرف اما وقتی پای ادعای رفتن بهسمت شرایط مطلوب میشود این ادعا را باید کسانی مطرح کنند که حداقلی از کارآمدی را قبلاً از خود نشان داده باشند.
* اول اینکه این یک اختلاف جدی است و نباید آن را کم شمرد. بنابراین فکر میکنم اولین کار این است که آقای روحانی این اختلاف را به رسمیت بشناسد و اول در سطح سران و اگر نیاز بود خدمت رهبر معظم انقلاب مطرح و برای رفع آن اقدام کند. در این یک سال پیش رو چنین دامنه اختلافی بین مجلس و دولت خطرناک است. دوم اینکه آقای روحانی و خصوصاً دولت ایشان باید صریحتر از قبل با مردم درباره شرایط کشور و آنچه که تحریم بر سر اقتصاد این مملکت آورده سخن بگویند. بههر حال کسانی که در داخل طلب تحریم میکنند نباید در فضایی این مطالبه را بکنند که بحث تبعات آن مطرح نباشد. سوم هم فکر میکنم آقای روحانی به این نامه جواب بدهند و از این جمع راه حل عملیاتی و واقعبینانه بخواهند و همان سؤال را مطرح کنند که مثلاً برای 200 هزار میلیارد کسری بودجه یا نقد کردن طلب دلاری ایران از کشورهای دوست چه باید کرد؟ آن وقت ببینیم دوستان چه راهکاری دارند.