به گزارش
شفاف، این روزها با قدم گذاشتن به بیرون از منزل با مجموعهای از سوژههای عجیبی روبهرو میشویم که شاید هر کدام باعث تخریب ذهن و گاه اعصاب ما شود. کافی است همین امروز در کوچه و خیابانها به آدمها نگاه کنید تا ببینید که هر کدام با آنکه به ظاهر در حال رفتن به منزل یا سر کار خود هستند، اما نوعی تعجیل، عصبانیت و عبوسی در چهره آنها دیده میشود.
بی اغراق امکان ندارد که شما در خیابان کسی را ببینید که لبخند به لب داشته باشد یا اخمهایش پیشانیاش را چین نینداخته باشد. مردمان اخمویی که در برخورد با کوچکترین مشکلی واکنش شدیدی نشان میدهند، رانندهای که با یک لحظه دیر سبز شدن چراغ راهنما، دستش روی بوق میرود. موتورسواری که با یک سبقت با راننده خودرو زبان به ناسزا باز میکند، شخصی که سر پارک کردن ماشین با پارکبان دست به یقه میشود و جوانان هدفون به گوشی که با چشمان باز و به ظاهر بیدار، خواب هستند و مانند مرده متحرک با نگاهی صامت در شهر میچرخند.
اینها حکایت امروز مردمان شهر ماست که من و شمای خواننده هم جزیی از آن هستیم. مردمانی که هر روز بیشتر از روز قبل با شادی و نشاط فاصله میگیرند. حکایت شاد نبودن مردم ما حتی به گوش «جفری ساچز» (Jeffrey Sachs) مدیر شبکه راهحلهای توسعه پایدار و مشاور ویژه دبیرکل سازمان ملل که موسسهاش میزان شاد یا غمگین بودن کشورهای دنیا را میسنجد، نیزرسیده است. او سال 2017 مردمان ایران را در ته جدول شادی و در زمره غمگینترین مردمان دنیا معرفی کرد.
ایران غمگین
ایران در رتبهبندی شادترین کشورهای جهان در سال 2017 در ردیف ۱۰۸ جهان ایستاده است. وضعیت ایران نسبت به سال گذشته ۳ پله بدتر شده است. افغانستان در این رتبهبندی در ردیف۱۴۰ جهان قرار دارد که وضعیتش نسبت به سال گذشته که رتبه ۱۵۴ را داشته، بهتر شده است. این گزارش سوالهای زیادی را ایجاد کرد که دلیل این کاستی و فقدان آسیبشناختی چیست؟ آیا مردم نمیخواهند شاد باشند؟ آیا سنت ما ظرفیت شادمانه بودن ندارد؟ آیا فرهنگ ایران، فرهنگ ضدشادی است؟
جفری ساچز در تعریف کشورهای شاد میگوید:«کشورهای شاد آنهایی هستند که از یک توازن سالم بین رفاه و سرمایه اجتماعی برخوردارند که به معنای درجه بالای اعتماد در جامعه، نابرابریهای کم و اعتماد به دولت است.» حال باید قیاس بگیریم که کشور ما چقدر به این شاخصها نزدیک است. بدون شک زمانی که شادی جای خود را با غم و افسردگی عوض کند، باید منتظر نتایج و عواقب آسیبزای آ ن نیز باشیم.
شاد بودن و شاد زیستن مفاهیم کلیدی در هر فرهنگی است و شاخصی است که میتوان به کمک آن، نظام زندگی، فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جامعه را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. با نیم نگاهی بر تاریخ ایران باستان و ارزیابی شیوه زندگی آنان ما را به این نتیجه میرساند که برخلاف مردمان امروز کشورمان، پیشینیان ما نه تنها افراد اخمویی نبودند، بلکه با شادی قرابت و نزدیکی زیادی داشتند. وجود و برگزاری جشنهای مختلف در هر مناسبت و هفته یا فصلی از سال دلیل روشنی بر این مدعاست. بنابراین وجود جشنهای مختلف و متعدد مانند جشن مهرگان، جشن اردیبهشتگان،جشن سده، جشن سیزده بهدر، جشن خرمن، جشن درو، جشن زایش، جشن نوروز، جشن چهارشنبه آخر سال و دهها جشن دیگر این فرضیه را که سنت و فرهنگ ایرانی فرهنگ ضد شادی است، رد میکند.
شادی و شادمانی کردن علاوه بر دارا بودن فرهنگ شادی نیازمند بستر و زیرساختهای مناسب شهری نیز است. لازم نیست متخصص و دانشآموخته شهرسازی باشید که بتوانید نبود این اماکن شادی را در تهران دریابید. کافی است اندک نگاهی به فضاها و زیرساختهای شهری اغلب شهرهای ایران از جمله تهران بیندازیم به روشنی در مییابیم مکانی وجود ندارد که بتواند پذیرای جشنهای ملی و شادیهای شهری باشد. نمونه آن را میتوان در شادیهای پس از پیروزیهای فوتبال یا انتخابات دید. این مدل از ابراز شادمانی بیانگر آن است که نظام فرهنگ رسمی و سیاستهای فرهنگی ما و همچنین زیرساختهای شهری ما ظرفیتی برای این موضوع نداشتهاند و نخواستهاند داشته باشند.
در بسیاری از شهرهای دنیا مراکز تفریحی آنقدر گسترده و متنوع هستند که برای هر شهروند با هر نوع سلیقه، خصوصیت رفتاری و از هر گروه سنی گزینههای تفریحی بسیار زیادی وجود دارد. شهربازیهای بزرگ، پارکهای آبی، آکواریوم، جنگلهای مصنوعی، باغ وحش و... از ابتداییترین مراکز تفریحی شهرهای مختلف دنیا محسوب میشود، اما مردم ایران (حتی پایتخت) نیز از چنین امکاناتی محرومند.
بودجه شادی مردم تهران
در روزهای اخیر عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران نیز به این موضوع واکنش نشان داده است. «زهرا نژاد بهرام» با بیان اینکه تهران شادی ندارد، وجود تنها یک شهربازی(شهربازی ارم) را که آن هم عمری در حدود ۷۰سال دارد، فاقد توجیه دانست و بر ضروررت تکمیل پروژه هزار و یک شهر تاکید کرد.
پروژه شهربازی هزارویک شهر پروژهای است با کلاس جهانی که چند سالی از آغاز آن میگذرد و باید به قول مسئولان تاکنون بخشی از آن به بهرهبرداری میرسید، اما قطار پروژه به کندی روی ریل حرکت میکند و بر سر راهش موانعی وجود دارد. نژادبهرام در رابطه با موانع این پروژه میگوید: ابتدا قراربود این پروژه سال ۱۳۹۰ به صورت مشارکتی مابین شهرداری تهران و بخش خصوصی و در سه فاز، ظرف ۳سال به بهرهبرداری برسد، منتها اکنون با گذشت ۶ سال کماکان حتی یک فاز پروژه هم به بهره برداری نرسیده است.
این عضو شورای شهر در مورد بودجهای که برای توسعه و ایجاد زیرساختهای تفریحی شهر تهران اختصاص داده شده است، میگوید که تنها ۶ هزارم بودجه تهران در سال ۹۵ به توسعه و ایجاد زیرساختهای تفریحی اختصاص داده شده بود . وی ادامه داد: در همین راستا اختصاص شش هزارم بودجه تهران در سال ۹۵ به توسعه و ایجاد زیرساختهای تفریحی و یک هزارم بودجه در سال ۹۶ به همین حوزه نشان از غفلت مجموعه مدیریت شهری پیشین به این مقوله مهم بوده که ضروری است مجموعه جدید حاکم بر شهر تهران بازنگری جدی در این زمینه داشته باشد و نقطه شروع این کار نیز باید در بودجه سال ۹۷ دیده شود.
نژادبهرام گفت: از شهرداری درخواست میشود باتوجه به کمبود شدید سرانه فضاهای تفریحی و بخصوص شهربازی در سطح شهر تهران، نسبت به سرانجام رساندن پروژه مذکور اقدامات لازم را به انجام برساند.
درباره عوامل ایجادکننده شادابی اجتماعی «سیدحسن موسوی چلک» رئیس انجمن مددکاری ایران معتقد است: عوامل نبود شادی و نشاط متعدد است. یک بخش مربوط به فضای فیزیکی است که میبینیم و در اطراف وجود دارد. آلودگی صوتی، عدم شادی و نشاط اجتماعی، آلودگی هوا که بر روی اخلاق مردم تاثیر میگذارد. بخش دیگر، علتهای فرهنگی است که بر سلامت اجتماعی اثر میگذارد. مانند: تصمیمهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی که بر شادی و نشاط مردم اثر میگذارد.
تصمیمهای شادی محور بگیریم
این مددکار اجتماعی تاکید میکند: «زمانی میتوانیم شهر شادی داشته باشیم که مردم شادی داشته باشیم و همه تصمیمها در روندی بگنجد که انسان سالم و شاد در جامعه پویا به وجود بیاید.بدانیم باید تصمیمات انسان محور و شادی محور باشد. آیا تکنولوژی توانسته است انسان را شاد کند؟ خودروهای مدرن توانستهاند شادی به همراه بیاورند؟ باید برای بحران شادی استراتژی تعریف کرد تا شادی تبدیل به یک حق فردی و درخواست جمعی شود. توسعه باید انسان را شاد کند.»
سیدحسن موسویچلک، تاکید میکند:«افسردگی در ایران آمار بالایی دارد.آمار بالای مصرف مواد مخدر شادیآفرین و مشروبات الکلی زنگ خطری برای این مسئله است. نباید دنبال شادی آنی باشیم در حالی که شادی فقط خنده و طنز نیست، بلکه یک حس درونی است.این موضوع که شهردار تهران در این زمینه میخواهد اقداماتی انجام دهد خبر خوبی است، زیرا در بعضی از شهرها، شهرداران میزان نشاط شهروندان را روی بیلبوردها نشان میدهند. این گفتههای محمدباقر قالیباف، نشاندهنده این است که خودش را در زمینه رفتار شهروندان مسئول میداند.»
نهادهای متولی مسئول افسردگی در جامعه
یک مردمشناس اعتقاد دارد شادی هرچند در سطح روانی و فردی تجربه میشود، اما عملاً یک محصول جمعی است. شادی محصول زندگی شادمانه است، محصول جمعهای شاد و باهمبودنها و شیوه زندگی شادمانه است. «جبار رحمانی» میگوید: نبود آیینها و مراسم شاد غیرمذهبی و محدود و کنترل کردن تجمعات شادمانه غیرمذهبی، سبب اختلالی در دانش و مهارتهای فرهنگی شادمانگی در جامعه میشود.
رحمانی در رابطه با مفاهیم شادمانی میگوید:در فرهنگ ایران امروز، این مفاهیم نه تنها همیشه مبهم بودهاند، بلکه محل نزاع گفتمانی گروههای مختلف رسمی و غیررسمی هم بودهاند. آنچه طی دهههای اخیر در جامعه ایرانی در خصوص شادی در سیاستهای فرهنگ رسمی رخ داده است، نوعی ابهام و گاه تناقض را شامل میشده است. وی مساله اصلی شادی در فرهنگ ایران را در دو سطح «فرهنگ غیررسمی» و فضاهای اندرونی مردم و در سطح فضاهای رسمی و «فرهنگ رسمی» جامعه بررسی کرد و گفت: این تفکیک البته لزوماً قطعی نیست، زیرا همیشه فرهنگ رسمی تلاش داشته حوزه اندرونی مردم و احساسات خصوصی مردم را نیز به کنترل و انتظام خود درآورد، لذا سرنوشت نهایی شادی در هرکدام از این سطوح تا حدی متاثر از مداخله و پویاییهای سطح مقابل هم بوده است.
منبع: روزنامه همدلی