پسر جواني كه متهم است دو سال قبل يكي از دوستانش را در شهرستان همدان به قتل رسانده است، هنگام كار در يكي از رستورانهاي تهران بازداشت شد. پسر 24 ساله كه علي نام دارد، اتهام را به گردن همدستش انداخت.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 11 روز چهارشنبه، دهم شهريور ماه بود كه پرونده نيابت قضايي از شهرستان نهاوند روي ميز قاضي ايلخاني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي امور جنايي تهران قرار گرفت. بررسي اوراق پرونده حكايت از اين داشت كه پسري 24 ساله به نام علي. ب پس از ارتكاب قتل در يكي از روستاهاي نهاوند به تهران گريخته است. پدر مقتول در شرح ماجرا گفت: من اهل يكي از روستاهاي شهرستان نهاوند هستم. دهم فروردينماه سال 93 بود كه پسرم فردين- 25 ساله- در جريان درگيري با دو نفر از دوستانش كه علي و عباس نام دارند، كشته شد. مأموران پليس عباس را بازداشت كردند، اما علي موفق به فرار از دست پليس شد. عباس در بازجوييها به پليس گفته كه علي مرتكب قتل شده است. حالا هم متوجه شديم كه او در تهران زندگي ميكند و براي دستگيري او درخواست كمك دارم. بعد از آن بود كه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران مأمور بازداشت علي شدند. تحقيقات كارآگاهان نشان داد كه علي به عنوان پيك موتوري در يكي از رستورانهاي كن مشغول كار است. وقتي كارآگاهان براي بازداشت او در محل حاضر شدند، علي سعي كرد از دست پليس فرار كند.
كارآگاهان بعد از يك تعقيب و گريز و با شليك گلوله موفق به دستگيري متهم شدند. علي در بازجوييها اتهام قتل را به گردن همدستش عباس انداخت و در شرح ماجرا گفت: چند روز قبل از حادثه عباس به من گفت كه با فردين اختلاف شخصي پيدا كرده است و ميخواهد از او انتقام بگيرد. او گفت كه مسئلهاش ناموسي است و خواست كه فردين را به باغ بكشانم تا بتواند زهرچشم بگيرد. وقتي اصرار كرد من هم قبول كردم. روز حادثه عباس را سر كوچهشان سوار موتور كردم و راهي باغ شديم. وقتي مقابل باغ رسيديم، عباس از راه رسيد. همين كه توقف كرديم چاقو كشيد و ضربهاي به گردن فردين زد كه روي زمين افتاد. بعد با چاقو چند ضربه ديگر وارد كرد كه كشته شد. من كه ترسيده بودم، موتور را رها كردم و بعد از برداشتن وسايلم راهي تهران شدم. در اين مدت هم به عنوان كارگر در رستوران كار ميكردم تا اينكه بازداشت شدم.
سرهنگ كارآگاه حمـيد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: از آنجا كه حادثه در شهرستان نهاوند اتفاق افتاده، متهم با دستور قاضي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي شهرستان نهاوند قرار گرفت و به نهاوند منتقل شد.
∎
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 11 روز چهارشنبه، دهم شهريور ماه بود كه پرونده نيابت قضايي از شهرستان نهاوند روي ميز قاضي ايلخاني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي امور جنايي تهران قرار گرفت. بررسي اوراق پرونده حكايت از اين داشت كه پسري 24 ساله به نام علي. ب پس از ارتكاب قتل در يكي از روستاهاي نهاوند به تهران گريخته است. پدر مقتول در شرح ماجرا گفت: من اهل يكي از روستاهاي شهرستان نهاوند هستم. دهم فروردينماه سال 93 بود كه پسرم فردين- 25 ساله- در جريان درگيري با دو نفر از دوستانش كه علي و عباس نام دارند، كشته شد. مأموران پليس عباس را بازداشت كردند، اما علي موفق به فرار از دست پليس شد. عباس در بازجوييها به پليس گفته كه علي مرتكب قتل شده است. حالا هم متوجه شديم كه او در تهران زندگي ميكند و براي دستگيري او درخواست كمك دارم. بعد از آن بود كه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران مأمور بازداشت علي شدند. تحقيقات كارآگاهان نشان داد كه علي به عنوان پيك موتوري در يكي از رستورانهاي كن مشغول كار است. وقتي كارآگاهان براي بازداشت او در محل حاضر شدند، علي سعي كرد از دست پليس فرار كند.
كارآگاهان بعد از يك تعقيب و گريز و با شليك گلوله موفق به دستگيري متهم شدند. علي در بازجوييها اتهام قتل را به گردن همدستش عباس انداخت و در شرح ماجرا گفت: چند روز قبل از حادثه عباس به من گفت كه با فردين اختلاف شخصي پيدا كرده است و ميخواهد از او انتقام بگيرد. او گفت كه مسئلهاش ناموسي است و خواست كه فردين را به باغ بكشانم تا بتواند زهرچشم بگيرد. وقتي اصرار كرد من هم قبول كردم. روز حادثه عباس را سر كوچهشان سوار موتور كردم و راهي باغ شديم. وقتي مقابل باغ رسيديم، عباس از راه رسيد. همين كه توقف كرديم چاقو كشيد و ضربهاي به گردن فردين زد كه روي زمين افتاد. بعد با چاقو چند ضربه ديگر وارد كرد كه كشته شد. من كه ترسيده بودم، موتور را رها كردم و بعد از برداشتن وسايلم راهي تهران شدم. در اين مدت هم به عنوان كارگر در رستوران كار ميكردم تا اينكه بازداشت شدم.
سرهنگ كارآگاه حمـيد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: از آنجا كه حادثه در شهرستان نهاوند اتفاق افتاده، متهم با دستور قاضي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي شهرستان نهاوند قرار گرفت و به نهاوند منتقل شد.