شناسهٔ خبر: 14326637 - سرویس بین‌الملل
منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

جدا شدن النصره از القاعده نمایشی جدید و مضحک است

در حالی که رسانه های کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تبلیغات زیادی را در مورد اهمیت تصمیم جبهه النصره مبنی بر قطع ارتباط از القاعده و تبدیل شدن به یک گروه میانه رو به راه انداخته‌اند اما با عقل سلیم نمی‌توان این نمایش مضحک را قبول کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسکانیوز به نقل از تسنیم، «باسم العوادی» کارشناس مسائل منطقه مستقر در لندن نوشت: رسانه های کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تبیلغات زیادی را در مورد اهمیت تصمیم جبهه النصره مبنی بر قطع ارتباط با القاعده پیش از کامل شدن توافق روسیه و آمریکا به راه انداختند، آن هم در حالی که هدف از توافق روسیه و آمریکا جدا کردن گروههای به اصطلاح «مخالفان میانه رو» از جبهه النصره و داعش است تا در مرحله بعد از آنان خواسته شود مناطق تحت اشغال خود را ترک کنند و به این ترتیب زمینه بمباران و نابودی آنان فراهم شود.

داستان تکراری قطع ارتباط النصره از القاعده

این اولین بار نیست که موضوع قطع ارتباط جبهه النصره و القاعده به رهبری ایمن الظواهری مطرح می شود؛ کسی که پیام های تلویزیونی اخیر او به شکلی بود که گویی به آلزایمر مبتلا شده است .

به هر حال با وجود اقدامات قبلی برای خلاص شدن از داعش و النصره اکنون طرح جدا کردن ارتباط از القاعده مطرح شده است، ارتباطی که الجولانی بسیار از آن پرهیز داشت اما در آوریل 2013 ناچار شد با رهبر القاعده یا همان ایمن الظواهری بیعت کند.

بیعت الجولانی با القاعده در واکنش به تصمیم ابوبکر البغدادی مبنی بر ادغام «دولت اسلامی عراق» و جبهه النصره و تشکیل گروه جدید به نام دولت اسلامی در عراق و شام بود.

ایدئولوژی النصره دست نخورده باقی است

بنابراین قطع ارتباط که اکنون مطرح شده است، حاصل تحول ایدئولوژیک یا ملی نیست بلکه عبارت است از نقشه سیاسی و نظامی و اطلاعاتی به عنوان تلاشی برای خروج از تنگنای توافق روسیه و آمریکا که هدف از آن خلاصی از جبهه النصره و یا بخش مهمی از آن و حفظ بخشی از آن است.

خنده دارتر رواج رخدادی تاریخی است که این روزها به تحقق پیوسته است و آن اینکه ابومحمد الجولانی رهبر گروه تروریستی جبهه النصره قطع ارتباط از القاعده را اعلام خواهد کرد و به ملت های عرب مژده خواهد داد که نام این گروه نیز تغییر خواهد کرد تا با نقش جدیدی که ترسیم شده است، هماهنگی داشته باشد!

در نقشی که جبهه النصره قبلا داشت پوشیدن لباس سیاه و به همراه داشتن چاقو و گردن زدن اجباری بود تا به این ترتیب شاخه ای از القاعده بوده و مطیع الظواهری در سوریه باشد و از این راه امکان جذب تعداد بیشتری از مردان و جوانان فراهم شود و از آنان برای کشتار ملت سوریه و ویران کردن ارتش این کشور و زیرساخت های آن تحت عنوان جهاد فراهم شود.

ظاهرسازی النصره و القای دست برداشتن از گرایش های افراطی

اما نقش جدید این گروه تروریستی مبتنی بر تقسیم نفوذ به دور از بازوهای اطلاعاتی کشورهای عرب خلیج فارس و ترکیه است و تحقق این هدف نیز نیازمند ظاهری آرسته به رویکردهای غیرنظامی و ملی است که این نیز به نوبه خود باید از طریق قطع ارتباط از القاعده تحقق یابد تا هرکس از این تصمیم خودداری کند، تابع القاعده عنوان شده و بدون درنگ جان او گرفته شود و به این ترتیب افکار عمومی جهان را اینگونه تحت تاثیر قرار داد که جبهه النصره از گرایش های افراطی به سمت میانه روی تغییر کرده است از همین رو باید در سطح جهانی موضع جدیدی در قبال آن اتخاذ شود.

در این صورت الجولانی نیز باید به شکلی جدید ظاهر شده و با تبسم و لباسی شیک در مورد وطن و مخالفت با خشونت صحبت کند و شبکه های ماهواره ای نیز ملاقات های طولانی با او ترتیب دهند تا با جوانان سوری در مورد راه درست تغییر از افراط گرایی به میانه روی و از وابستگی و دنباله روی به میهن پرستی صحبت کند.

بی ارزش دانستن قربانیان اقدامات تروریستی النصره

اما در مورد کسانی که به دست الجولانی و تروریست های او جان خود را از دست داده اند نیز بحثی نیست زیرا آنان به مثابه وسیله ای بودند تا در نهایت برای الجولانی و النصره اهمیت میانه روی روشن شود.

ساده جلوه دادن تغییرات در النصره

موضوع بسیار ساده است، به گونه ای که با «فشردن یک دکمه» ارتباط با القاعده برقرار شده و می توان به زیرمجموعه ای از این گروه و مجری سیاست های آن تبدیل شد و سپس با فشردن یک دکمه دیگر امکان جدا شدن از القاعده و بازگشت به آغوش وطن و ظاهر سازی فراهم می شود تا مردم ساده لوح چیزی از گذشته به یاد نیاورده و آنچه را که اکنون با چشم خود شاهد هستند بپذیرند و گذشته و حوادث و مردمان آن را به فراموشی بسپارند.

در برابر این داستان جدید یا همان «قطع ارتباط» دنیا واقعیت جدیدی را کشف می کند و آن اینکه مشکل در تروریسم و افکار و ایدئولوژی و اعضای گروههای تروریستی و یا احزاب و سرکردگان آن نیست بلکه مشکل در «فشردن دکمه» است که به وسیله آن هرچیزی به سادگی امکان پذیر است.

به عبارت دیگر انفجارهای پاریس، آلمان، توکیو و سایر نقاط دیگر فقط با فشردن یک دکمه امکان پذیر است زیرا در غیر این صورت چگونه می توان قبول کرد که فشردن همان یک دکمه جبهه النصره با ارتشی شامل هزاران تروریست به یک گروه میانه رو تبدیل شود؟

سوال هوشمندانه تر دیگر اینکه چرا غرب در برابر این اتاق تاریک که کلید مزبور در آن است، سکوت می کند؟

300300