روزنامه جمهوری اسلامی در این یادداشت که به قلم مسیح مهاجری مدیر مسوول نگاشته شد i، آورده است: در شرایط حساس کشور، رعایت اموری بر همه لازم است. این، یک لزوم عقلی است حتی اگر قرار و قانونی هم بهصورت تدوین شده درباره آن وجود نداشته باشد. مهمترین موارد را در اینجا برمیشمریم.
اول آنکه حرف اول و آخر را باید از رهبری شنید و در چارچوب سیاست های تعیین شده توسط ایشان حرکت کرد. این، فقط وظیفهای نیست که برعهده قوای سه گانه رسمی کشور باشد، تمام اجزاء و ارکان و آحاد ملت باید در این چارچوب حرکت کنند تا با حفظ انسجام عمومی، قدرت حداکثری در برابر توطئه های دشمن بکار گرفته شود و دشمن نیز بفهمد که ما وحدت کلمه داریم و نمیتواند به ایجاد تفرقه و تشتت دل ببندد.
این وحدت کلمه، منافاتی با ابراز نظر و ارائه مشورت ها به رهبری و سایر ارکان نظام ندارد و همه میتوانند با رعایت وحدت کلمه، نقطه نظرهای خود را ارائه نمایند تا در بهینهشدن سیاست ها و بهره برداری حداکثری از استعدادها در مقابله با توطئه ها و ترفندهای دشمن مشارکت نمایند.
دوم آنکه قوه مجریه به عنوان کارگزار اصلی باید از حمایت های همه جانبه برخوردار باشد تا بتواند سیاستها را بهدرستی به اجرا درآورد. در عرصه عمل، تبلیغات و تصمیم سازی ها، اکنون قوه مجریه نه تنها حمایت نمیشود بلکه با موانع زیادی مواجه است. علاوه بر روش غیراصولی بعضی رسانه ها به ویژه رسانه ملی که به شکل های مختلف، کارگزاران اجرائی کشور را تضعیف میکنند و حتی در مواردی زحمات آنها را بر باد می دهند، در میدان عمل نیز بعضی دستگاه ها با اقدامات هماهنگ نشده خود، موانعی بر سر راه آنها به وجود میآورند که در اجرای سیاست ها اخلال میشود و یا سیاست های اجرا شده زیر سوال میرود. قوه مجریه باید در شرایط حساس کشور مورداعتماد افکار عمومی باشد تا بتواند با قدرت در برابر دشمن بایستد.
نمیخواهیم حق انتقاد را نادیده بگیریم و قوه مجریه را مطلق العنان بدانیم. انتقاد حق آحاد ملت است و رسانه ها باید با انتقاد کردن، به مسئولین در پیمودن مسیر صحیح کمک کنند، ولی این آرمان بلند هنگامی محقق خواهد شد که انتقادکنندگان همیشه انصاف را رعایت کنند و به تصور انتقاد در دام انتقام نیافتند.
سوم آنکه هرکس و هر قوه و دستگاه و ارگان و نهاد باید فقط در محدوده وظایف و اختیارات خود سخن بگوید و در اموری که خارج از وظایف و اختیارات آنهاست دخالت نکند. واقعیت اینست که متاسفانه بسیاری از مسئولان، زیاد حرف میزنند و در مواردی نیز خارج از محدودهای که مربوط به آنهاست سخن میگویند. نظامیان وظایف مشخصی دارند که باید به آنها عمل کنند ولی ورود آنها به عرصه سخنوری که در بسیاری موارد مشکلساز هم هست، اکنون به یک عادت تبدیل شده و گویا بعضی از آنها تمرین سخنرانی کردن را از وظایف ذاتی خود میدانند!
قطعاً این روش باید منسوخ شود و دستگاه های نظامی ما هم همچون سایر کشورها فقط در موارد ضروری و در موضوعاتی که به آنها مربوط میشود، مطالب تدوین شدهای را توسط سخنگوی رسمی خود اطلاع رسانی کنند. این روش، قطعاً به انسجام کمک میکند و راه را بر سوء استفاده دشمن از بعضی سخنان حساب نشده میبندد.
و چهارم آنکه صاحبان تریبون ازجمله ائمه جمعه در تمام فصول به ویژه در شرایط حساس کشور باید از ورود به مسائل اختلافی و جناحی پرهیز و مطالب خطبه های نمازجمعه و محتوای سخنرانی های خود را حداقل بر سه موضوع متمرکز کنند که عبارتند از: امید بخشیدن به مردم، تقویت وحدت و تلاش برای ارتقاء اخلاق در جامعه. متاسفانه اکنون به این سه اصل بسیار مهم بیتوجهی میشود و تاسف بالاتر اینکه در بسیاری از این تریبونها ناامیدی به جامعه تزریق میشود، به تفرقه دامن زده میشود و فرهنگ بداخلاقی انتشار مییابد.
در شرایط حساس کشور باید با نمایش وحدت و امید و اخلاقمداری، اقتدار خود را به رخ دشمنان بکشیم و با تکیه بر اقتدار معنوی بر دشمنانی که خود را صاحب قدرت برتر مادی میدانند غلبه کنیم.