گزیدهخوانی از نشریات دانشجویی طیفهای مختلف
دردسرهای ترم اولی
صاحبخبر - هفته پایانی مهرماه نیز از راه رسید، به همین سرعت یک ماه از آغاز سال تحصیلی گذشت و دانشجویان بیشتر در فضای عمومی دانشگاهها قرار گرفتند. در این بین برخی نشریات دانشجویی که از همان ابتدای ترم به دنبال جذب مخاطب با محتوای نشریات خود بودند و با این ادبیات سوژههای خود را به تحریر درآوردند، این روزها برخی مشکلات صنفی همچون قوانین جاری سلف را از چشم همین دانشجویان ترم اولی میبینند، در این شماره نیز محتوای برتر 10 نشریه دانشجویی از نگاه نگارنده مورد بررسی قرار گرفته است. در طول هفته فعالان نشریات دانشجویی با ارسال فایل نشریات خود به آدرس mhayati@ میتوانند در پایان هفته مطالب برتر خود را در این صفحه بخوانند. مدرک برای چه؟ شماره جدید نشریه دانشجویی «آرمانشهر»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علموصنعت در مطلبی با عنوان «آزادی نامرئی» پیرامون مسائل صنفی دانشجویی نوشته است: «هر ترم با انتخابواحد شروع میشود. البته به ترماولیها درسها تحمیل میشوند ولی بقیه دانشجویان در این ماراتنِ انتخابواحد تلاش میکنند درسهایشان را مرتب و پشتسر هم بچینند تا زودتر از دست دانشگاه خلاص شوند و سعی میکنند تعداد روزهایی را که به دانشگاه میآیند، کمتر کنند و بین دو کلاسشان، زمان خالی نباشد. همان روزهای اول دانشگاه لیست صد و خردهای واحد درسی به دستمان میدهند و میگویند باید این واحدها را پاس کنی! کل دانشگاه تقلا میکنیم برای پاس کردن این صدوخردهای واحد، تا در انتها مدرکی بگیریم. حالا این مدرکی که چند سال هم باید برای گرفتنش تلاش کنیم به چه کاری میآید؟ پاسخ مشخص است: با این مدرک میتوانید سر کار بروید و درآمد کسب کنید. به یُمن دولت اعتدالی و تداوم سیاستهای رانتی و دست راستی دولتهای بعد از جنگ میتوانم به شما بگویم آمار بیکاری تحصیلکردهها بیشتر از تحصیل نکردههاست. و حتی اگر صاحب شغلی شوید دیگر بر همگان مشخص شده حقوق شما بهشدت استثمارگرایانه است. حداقل حقوق ساعتی در ایران نسبت به استرالیا تقریبا 1 به 32، نسبت به فرانسه تقریبا 1 به 28 و نسبت به ایالات متحده 1 به 21، نسبت به یونان تقریبا 1 به 15 و نسبت به مکزیک تقریبا 1 به 5/3 است. حالا برای مشروعیت بخشیدن به این سازوکار اقتصادی فاسد و رانتی که هر روز با سلب مالکیت از فرودستان به وسیله تورم و کاهش قیمت کار همراه است، شغلهایی ایجاد میشود که به ما تلقین کند این سیستم براساس توانمندی و مهارت افراد شغل به آنها اختصاص میدهد! در اینجا کار جدیدی تولید شده است که به ما تلقین کنند تو میتوانی سر کار بروی، میتوانی موفق شوی. روانشناسان موفقیت، هر روز برایمان لالایی میخوانند تا باور کنیم کسانی که نتوانستهاند صاحب شغل شوند یا ناتوانهای عقلی و جسمی بودهاند یا کمتر لالایی گوش داده بودند. پس با لالایی گوش دادن به اندازه کافی به صورت صددرصد تضمینی شما میتوانید موفق شوید.» رشته اقتصاد و تاجر شدن شماره جدید نشریه دانشجویی «اقتصادنامه»؛ فصلنامه انجمن علمی دانشجویی اقتصاد دانشگاه قم در مطلبی با عنوان «دانش اقتصاد و یک سوءتفاهم سرنوشتساز» پیرامون زندگی دانشجویی نوشته است: «از ترمینال که به قصد دانشگاه سوار اتوبوس میشوی مخت سوت میکشد از فکرهای جورواجوری که در فضای سرت با هم کشتی میگیرند. یک وقت خود را میبینی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدهای و در یک بانک معروف مشغول به کاری، با کلی کلاس؛ اما یکهو با خودت میگی این همه درس بخوانم تازه بشوم مثل پسرعمه بابا که کارش فقط شمردن پول و سروکله زدن با مشتریهاست؟! بعدش سعی میکنی یک تصویر دیگر از آیندهات بسازی: کارمند اداره مالیات، یکی مثل آقای کریمی که همه فامیل بهاو احترام میگذارند و همیشه هوایش را دارند. بعد یادت میآید از آن روزی که همین آقای کریمی که حتی در مجلس عروسی هم رهایش نمیکردند و مدام از راههای فرار از مالیات و دورزدن قانون و دستکاری حسابها ازش میپرسیدند و او هم بر سر دوراهی گیر کرده بود که با همه قطع رابطه کند تا خود را خاص کند یا اینکه با تندی و عصبانیت از پاسخ به سوالهای گاه و بیگاه مردم خودداری کند! نه، این آینده هم خیلی دلچسب نیست! اینبار خود را بهعنوان رئیس سازمان برنامه تصور میکنی که نه مثل کارمند بانک فقط کارش شمارش پول است و نه مردم مثل آقای کریمی از او درخواست راههای فرار از مالیات دارند! خیلی شیک و تمیز وارد اداره میشوی و به اتاق خودت میروی و چند برگه امضا میکنی و چند جلسه و بعد هم با کلی حقوق و مزایا برمیگردی خونه! بعد خودت خندهات میگیرد از این جاهطلبی و سادهاندیشی. بگذارید راحتتان کنم؛ علم اقتصاد، نه علم تجارت است و نه علم کسبوکار. شما در تمام دروس اقتصاد، چیز زیادی برای تاجرشدن یا کاسب شدن یا تولید کردن یا کسب درآمد در هر بازاری، چه بازارهای واقعی و چه بازارهای مالی و اعتباری یا حتی مهارتهای لازم برای اشتغال در موسسات اقتصادی یا مالی خصوصی نمیآموزید! وزن مباحث تئوریک در رشته اقتصاد زیاد است و این نه به خاطر سهلانگاری یا از سر دلخوشی طراحان این رشته است بلکه این درسها متناسب با هدفی است که این رشته برای آن طراحی شده است. علم اقتصاد که قبلترها به آن علم اقتصاد سیاسی میگفتند، درواقع به دنبال تنظیم و ساماندهی امور اقتصادی جامعه است. ما در علم اقتصاد به دنبال طراحی سازوکارهایی هستیم که بتوانیم مواهب موجود در جامعه را به بهترین نحو ممکن توزیع کنیم.» آرزوهای بزرگ شماره جدید نشریه دانشجویی «مستقل»؛ نشریه علمی- فرهنگی- اجتماعی دانشجویی دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان در مطلبی با عنوان «آرزوهای بزرگ» به موضوع سیلابس جدید رشته مترجمی نوشته است: «سیلابس جدید رشته مترجمی یا از این به بعد تربیتمترجم را در دوره کارشناسی باید دورخیز رشتههای نوپا برای به رسمیت شناختهشدن در دپارتمانهای زبان و ادبیات دانشگاههای کشور قلمداد کرد. اگرچه هنوز تا شرایط ایدهآلی طبق نظر متخصصانی که به تدریس دروس مربوطه اقدام میکنند زیاد فاصله داریم اما طراحی سیلابسی تخصصی را میتوان نخستین قدم برای نیل به این هدف در نظر گرفت. آشنایی جزئی با این سیلابس میتواند یک تصویر کلی از آنچه دانشجویان کارشناسی در دوره چهار ساله خواهند آموخت، به دست بدهد. باور کردن این نکته که مطالعات ترجمه یکی از معدود رشتههایی بود که منابع کنکور ارشد آن در دوره کارشناسی تدریس نمیشد، اندکی دشوار است. به بیان دیگر، حیاتیترین سوادی که یک دانشجو برای قبولی در آزمون ارشد نیازمند آن است، یعنی سواد نظری ترجمه، تا جایی که ما دیدهایم، در دپارتمانهای زبان و ادبیات انگلیسی به دانشجویان ترجمه تدریس نمیشد. نظر به ماهیت بینرشتهای تئوری ترجمه، تسلط فردی دانشجویان بر این حوزه نیز در بسیاری از موارد، زمان زیادی به خود اختصاص میداد و البته بدیهی است در شرایط نبود راهنما برای خواندن متون مربوط به این حوزه و آزمون و خطا با منابع و مقالات اندکی میتواند چالشبرانگیز باشد. افزوده شدن این درس به سیلابس جدید را باید به فال نیک گرفت، هر چند نبود اساتید مسلط بر پیچوخم نظریههای ترجمه که مختص یک یا دو دانشگاه هم نیست، و بهطورکلی همگان به آن اذعان دارند، ممکن است باعث نگرانیهایی از نحوه تدریس و اجرای این درس شود. حتما خبر دارید که بخش اعظم دروس مطالعات ترجمه در دپارتمانها برعهده اساتید گرامی رشتههای دیگر چون آموزش زبان و ادبیات و زبانشناسی است. از آنجایی که هیچکدام از این گروهها بهطور تخصصی و دغدغهمند وارد درگیریهای انتقادی با مطالعات ترجمه نشدهاند، بعید است دانشجوی ترجمه از حضور در کلاس آنان چندان بهرهای ببرد.» لطفا ته صف سلف شماره جدید نشریه دانشجویی «بیان»؛ نشریه مستقل دانشگاه علوم پزشکی تبریز در مطلبی با عنوان «لطفا ته صف» پیرامون مسائل صنفی دانشجویان این دانشگاه نوشته است: «حتما میدانید آنچه به یک دانشگاه معنا میدهد و اساسا آن را از بقیه محیطهای آموزشی متمایز میسازد، حضور قشر فرهیختهای به نام «دانشجو» در آن است و این دانشجویان هستند که با بودنشان، به بودن اساتید هیاتعلمی و کارکنان دانشگاه معنا میبخشند. اگر دانشجویی در کار نباشد، دانشگاهی در کار نخواهد بود که برفرض استادی هم برود و در آنجا درس بدهد، حال آن که برعکس آن دور از ذهن نیست! اینها را نگفتم که خدای ناکرده جایگاه متعالی استاد و معلم را خدشهدار کنم، بلکه مقصودم این است که دانشجویان را بیشتر با جایگاه خود آشنا کنم تا بدانند که فرق زیادی بین دانشجو و دانشآموز دبیرستانی هست. اینها را گفتم تا دانشجو بداند دوران شیرین دبیرستان در همان دوران مانده و او اکنون مجبور است با حضور در دانشگاه، بودن در یک محیط اجتماعی واقعیتر و نزدیکتر به حقیقت جامعه را تمرین کند. واقعیت این است که برای یک استاد یا یک دانشجوی ترم بالایی هیچ فرقی ندارد که طرف حسابش یک دانشجوی ترم اولی است که بهتازگی از بند نظام آموزشی فاجعه و مخروبه دوران دانشآموزی آزاد شده، دانشجو باید در هر ترمی که هست، بداند که اگر تاکنون کودک خردسالی در آغوش والدین بوده، حال دارد بزرگتر میشود و خودش باید بزرگ بودن را تمرین کند البته این گفتهها زیاد به دانشجوهای جدیدالورود برنخورد، چون تعداد کثیری از دانشجوهای ترم بالایی هم خود را ملزم به رعایت اصول اولیه آدم بزرگ بودن نمیدانند و علیرغم رشد ظاهری تحت تاثیر هورمونها، هنوز فکر و ذهنشان کودک مانده است. » وجود یک دانشگاه تروریستی در تهران! شماره جدید نشریه دانشجویی «تسنیم»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد در مطلبی با عنوان «دانشگاه تروریستی شاهد» به سوژه جالبی در رابطه با موضوع FATF پرداخته و نوشته است: «بنیاد شهید و امور ایثارگران و تمامی زیرمجموعههای آن توسط گروه ویژه FATF بهعنوان حامی رسمی تروریسم بینالمللی معرفی شده است و دانشگاه شاهد هم بهعنوان یکی از زیرمجموعههای بنیاد شهید و امور ایثارگران در زمره حامیان تروریسم قرار گرفته است. خیلی دیر اما پس از متوجه شدن این مساله به مشورت با کارشناسان حقوق بینالملل به گفتوگو پرداختیم و پس از تحقیقاتی چند روزه کاشف به عمل آمد که علاوهبر دانشگاه شاهد، دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله، دانشگاه صنعتی مالک اشتر و دانشگاه امام حسین(ع) هم با این بحران روبهرو شدهاند. به این دلیل که چند سوال فوقالعاده مهم به وجود آمده است. آیا از این به بعد رزومه دانشجویانی که یکی از مقاطع تحصیلیشان را در دانشگاه حامی تروریسم شاهد بودهاند در دانشگاههای خارجی مورد تایید خواهد بود؟ آیا از این به بعد دانشجویان دانشگاه ما امکان ادامه تحصیل در کشورهای اروپایی را که همه آنها عضو FATF هستند، خواهند داشت؟ آیا از این به بعد دانشجویان فعلی یا سابق دانشگاه ما امکان حضور در کنفرانسها و رویدادهای علمی بینالمللی را پیدا میکنند؟ آیا از این به بعد فارغالتحصیلان دانشگاه ما این امکان را خواهند داشت که در شرکتهای بینالمللی فعالیت کنند؟ حالا جالب اینجاست که با پیوستن ایران به گروه ویژه FATF که اکثر کشورهای قاره اروپا و آمریکا عضو آن هستند، 300 صفحهای که در لیست SDN به ایران اختصاص داشت به متون رسمی FATF اضافه خواهد شد. این درحالی است که تا قبل از این، بسیاری از دانشجویان دانشگاه ما بدون هیچمشکل خاصی توانسته بودند در دانشگاههای کشورهای عضو FATF ادامه تحصیل بدهند. امروز لوایح چهارگانه FATF بهصورت کامل به تصویب مجلس رسیدهاند. شورای نگهبان اما سه مورد از آنها را خلاف قانون اساسی دانسته و در مورد CFT که آخرین مورد است هم هنوز نظر نداده است. البته به نظر میرسد که اشکالات شورای نگهبان در مورد CFT خیلی بیشتر از سایر موارد باشد.» او اجتماعی است شماره جدید نشریه دانشجویی «جنبش»؛ نشریه مستقل دانشگاه علومپزشکی لارستان در مطلبی با عنوان «او اجتماعی است» به موضوع روابط دختر و پسر در محیط دانشگاه اشاره کرده و نوشته است: «چون با همه سخن مىگوید، از همه جا، از هر درى، آدمهاى مهم زندگى و آیندهاش را دوست دارد اما امروز را از دست نمىدهد. مىگوید انسان باید در حال زندگى کند و از حال لذت ببرد، درست مىگوید اما اندکى تفاوت میان عقیدهمان وجود دارد. من به هر قیمتى در حال زندگى نمىکنم ولى او... . قدیمترها مرزى وجود داشت میان آدمها به نام خط قرمز که امروزه به صورتى، سفید و حتى بىرنگ تغییر رنگ داده است، یا آنقدر کوچکشده که دیده نمىشود. هر کسى هم بدون ویزا مىتواند از این مرز عبور کند. قدیمها، دوستىها دو مدل بود؛ رفیق و گاهى شاید دوستى خاله خرسه! اما امروز... دوست وقت غم، رفیق وقت شادى، رفیق پایه براى بیرون رفتن، دوست پسر/ دختر و از همه مهمتر و پررنگتر، دوست اجتماعى؛ از همه بیشتر با همین شخص سخن مىگوید، مشورت مىگیرد، سخنها مىگوید از زندگى و آیندهاش و پایههاى تصمیمات مهم زندگىاش را بنا مىنهد. یک سوال: حس درونىات به دوست اجتماعىات چیست؟ دوستش دارى؟ خب خیانت کردى به همجنس خودت، به دختر یا پسرى که او را دوست دارد و همینطور به عشق پسر یا دخترى که تو را دوست دارد. اگر دوستش ندارى، پس این همه حرف از هر درى...؟! از جزئیات احساساتت برایش مىگویى و به هر چه گفت عمل مىکنى؟ اگر نه! چرا این دختر و پسر غریبه براى تو کسى فراتر از خواهر و برادر خودت شده؟ خودش را به کم فروخت، خود را به لذت و تحسین نگاه دیگران فروخت.» بحران اقتصاد و نقش دانشجویان شماره جدید نشریه دانشجویی «حلاج»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علومپزشکی تهران در مطلبی طنز با عنوان «نگاهی به وضعیت ارز در کشور و وظیفه دانشجویان در برابر آن» پیرامون مسائل اقتصادی نوشته است: «اگر بخواهیم تحریمها و واکنشهای رئیسجمهور آمریکا را دلیل آن بدانیم، تاریخ بازگشت تحریمهای اقتصادی ایران هنوز فرا نرسیده و نمیتوان دلیل اصلی این افزایش قیمتها را سیاستهای آمریکا دانست. پاسخ این سوالها مبهم است. حتی تحلیلگران اقتصادی هم از تفسیر این وضعیت اقتصادی درماندهاند و هیچ دلیلی را نمیتوانند بهطور قطعی بیان کنند. گاه به این جمله میرسیم که اوضاع از کنترل خارج شده اما آیا واقعیت چنین است؟ خبرهایی غیررسمی از سوی دولت به گوش میرسد. خبرهایی که نشان از ذخیره غنی ارزی دولت است؛ گفته میشود به کالاهای ضروری تخصیص داده شده است و دولت از هرگونه ارائه مستقیم آن به بازار خودداری میکند، حال وظیفه دانشجویان در میان این التهابات چیست؟ مطمئنا از تاثیر فضای مجازی بر دانشجویان نمیتوان چشمپوشی کرد. به علاوه، تجربههای تلخ دورههای گذشته مردم را وا میدارد تا نسبت به این اتفاقات کمی بیشتر از حالت معمول واکنش نشان دهند. درواقع، التهاب و تشویش در بین مردم و بهخصوص میان جوانان و دانشجویان دوچندان است. از این همه افزایش قیمت نمیتوان چشم پوشید و گفت تمام این تشویشها کاذب است و باید آرامش داشت؛ اما میتوان ادعا کرد وضعیت اقتصادی با وجود تمام التهابات خود، به شکلی نیست که در فضای مجازی توصیف میشود. وظیفه دانشجویان دغدغهمند در این وضعیت را میتوان در دو جنبه تقسیمبندی کرد: ادامه روند مطالبهگری و درخواست شفافیت بیشتر. درواقع اگر خود را دانشجوی دغدغهمندی میدانیم و سعی داریم در کنار درس خواندن، نسبت به اتفاقات اطراف بیتفاوت نباشیم، باید این دو فعالیت را وظیفه حداقلی خود بدانیم. مطالبهگر باشیم و از دولتی که با برگههای رای خود انتخاب کردهایم، انتظار بهبود اوضاع را داشته باشیم. کورکورانه حرفهایی مجازی را که مدام از «تمام شدن ماجرا» سخن میگویند، تکرار نکنیم. شفافیتطلبی اما مهمتر از مطالبهگری است. بیاعتمادی نسبت به دولت روزبهروز درحال افزایش است. تنها راه بازگشت اعتماد از دسترفته، شفافترکردن وضعیت اقتصادی از سوی دولت است. درواقع باید وظیفه خود بدانیم که هر روز به شفافیت بیشتر سیاستهای دولت اصرار ورزیم.» دانشگاه چگونه شکل گرفت؟ شماره چهارم نشریه دانشجویی «میدان انقلاب»؛ نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف در مطلبی با عنوان «علم، دانشگاه و تمدن» پیرامون مساله علم و هویت دینی نوشته است: «انقلاب 57، پایان یکی از مراحل تکامل ما و آغاز مرحله دیگری از چالشهای ما بود. ما متوجه شدیم که برای اقامه حق، راهی به جز استقرار ساختاری مبتنیبر اسلام نیست و نیز این را یافتیم که قدم نخست برای دستیابی به این امر، نظامسازی بر اساس داشتههای موجود برای مواجه شدن با چالشهاست. در مواجهه با مسائل و موضوعات است که به صورت تدریجی تکامل عقلانیت رخ میدهد و فهم ما از دین کاملتر میشود. یکی از مهمترین مسائلی که شروع درگیری ما با آن، به بیش از یک قرن پیش مربوط است، مواجهه ما با دنیای مدرن است. ما در زمانه مدرن زندگی میکنیم ولی خود را متعلق به آن نمیدانیم. مدرنیته و گستره تمدنی آن با نسبتسازیهای خود در چند قرن اخیر، درحقیقت یک «فرهنگ» خاص و یک «سازمان علم» خاص ایجاد کرده است. پرسش ما سالها این است که نظام «علم مدرن» چگونه طی چند قرن اخیر شکل گرفت و چه نسبتی با علم در هویت اسلامی دارد؟ علم مدرن چه نقشی در تمدنسازی غرب داشته است؟ دانشگاه ما نیز از زمان پیدایش شکل نوین آن در ایران، همان هویت دانشگاههای غربی را داشت. ما همان ابتدا متوجه مساله اهمیت هویت علم و هویت دانشگاه شدیم و انقلاب فرهنگی دو، سه ساله نیز واکنشی به آن بود. ولی اتفاقی که به زعم همه افتاد این بود که در واقع انقلاب فرهنگیای رخ نداد و دانشگاه صرفا پوسته رویی خود را با تصویب چند قانون عوض کرد. آن تجربه به ما آموخت که دستیابی به یک نظام علم با هویت اسلامی یک امر دفعی و یکباره نیست که با چسباندن چند گزاره به علم بتوانیم آن را تصحیح کنیم و متوجه شدیم که «مساله علم» و حجیت داشتن نظام علم چقدر مساله پیچیدهای است. پرسش از دانشگاه نیز همواره در این 40 سال زنده و مطرح بوده است. دانشگاههای امروزی در تمدن غرب چگونه تکامل یافتند و نقش آنها در گسترش فرهنگ غرب چه بوده است؟ دانشگاه چگونه در ایران شکل گرفت و آیا ممکن است که به دانشگاهی در تراز انقلاب و بر اساس هویت اسلامی دست یابیم؟ این پرسشها مسائلی هستند که واحد اندیشه بسیج دانشجویی طریقت، قصد دارد در ترم جاری آنها را مورد کاوش و بررسی قرار دهد. اگر این سوالات ذهن شما را نیز به خود مشغول کرده است، همراه ما باشید.» پیچگوشتی به دست شماره چهارم نشریه دانشجویی «رویش»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه یزد در مطلبی با عنوان «بیسوادی علمی» پیرامون مسائل تحصیل در دانشگاه نوشته است: «پیچگوشتی را سر جعبه تقسیم میگذارد و پیچها را یکییکی باز میکند، کنترل تلویزیون خراب شده و پدر قصد تعمیرش را دارد، همینطور که پیچها را یکییکی داخل کاسه دم دستش میاندازد، بیآنکه به پسر نگاه کند، میگوید: «یعنی یهدونه کنترل هم نمیتونی درست کنی؟» پسر بیحوصله جواب میدهد که در تخصصش نیست. پدر بر آشفته میشود که مگر کنترل درست کردن هم تخصص میخواهد؟ و از پسر تازهمهندسشدهاش میشنود که در شأن شاگرد اول دانشکده فنی نیست که پیچ بپیچاند و به قول معروف دست به آچار باشد. این حکایت خیلی از فارغالتحصیلان امروزی است. جوانانی که با سودای مدرک پا به دانشگاهها گذاشتهاند و نتیجهاش شده آمار بالای فارغالتحصیلان بیکار. اوایل لیسانس بود، بعد فوقلیسانس، آخر هم رسید به دکتر. سیر مدرکگرایی روزبهروز همزمان اوج میگرفت و همزمان با این اوجگیری از ارزش مدرکهای تحصیلی کاسته میشد و امروزه کار به جایی رسیده است که دیگر نه لیسانسهها ارج و قرب سابق را دارند و نه حتی به کمتر از آن راضی میشوند. یکی از بزرگترین تبعات این مدرکگرایی که در جامعه نمود عینی هم پیدا کرده این است که دیگر کسی حاضر نمیشود با وجود داشتن مدرک تحصیلی بالا کار خدماتی یا حتی با شأن و منزلت متوسط انجام دهد، همه خواهان میزی هستند که شأن مدرک تحصیلیشان حفظ شود. اکنون شرایط با چند سال پیش فرق کرده است، زمانی دیپلم بیسواد محسوب میشد. اکنون لیسانس و فوقلیسانس هم ارزش سابق را ندارند. اگر از دانشجویان کارشناسی سوال شود تقریبا اکثر آنان میگویند بدونشک ادامه تحصیل تا کارشناسیارشد خواهم داد و اگر از آنان سوال شود که هدفشان از ادامه تحصیل چیست؟ لبخند میزنند و بیتفاوت میگویند که خب مثلا اگه نخونم چی کار کنم؟ البته این موضوع برای دانشجویان پسر کمی متفاوت است، انگیزه نرفتن به سربازی بیش از پیش آنان را وادار به ادامه تحصیل میکند.» دانشجو و دهه 90 جامعه ایران شماره چهارم نشریه دانشجویی «سپیدهدم»؛ انجمن اسلامی دانشجویان آزادیخواه دانشگاه شهید بهشتی در مطلبی با عنوان «میزگرد با حضور ادوار انجمن اسلامی دانشجویان آزادیخواه» مصاحبهای را با تعدادی از فعالان سابق این تشکل دانشجویی که جهتگیری سیاسی با اصلاحطلبان دارند، ترتیب داده، این دانشجویان در بخشی از این گفتوگو در پاسخ به سوال «به نظر شما شرایط مختلفی که در دهه ۹۰ در جامعه ایران وجود داشته چه تاثیری بر فعالیت دانشجویان در دانشگاه گذاشته است؟» نوشته است: «باید بگویم دانشجو را نمیتوان و نباید از جامعه جدا بدانیم کمااینکه در جنبش دانشجویی نیز وقتی دهههای مختلف را بررسی میکنیم شاهد هستیم که خاطرات و نقلقولهای فعالان هر عصر مختلف، آینه تمامنمای جامعه در آن برهه و تجربه زیسته آنها در آن چارچوب است. برای زمانی که از دهه ۶۰ گفته میشود مشاهده میکنیم که کارکرد انجمن اسلامی با کارکرد آن در دهههای بعد کاملا متفاوت است، پس عصر فعالیتها نیز چنین بوده و از بطن وقایع اجتماعی بیرون آمده است. روزهایی که ما وارد دانشگاه شدیم، اکثر دانشجوها دغدغه سیاسی داشتند. ریشه آن هم در سرکار آمدن دولتی بود که عملکردش از سال ۸۴ با حداقل خواستههای مردم فاصله داشت. این مطالبات اجتماعی به کف دانشگاه هم منتقل شد و دانشگاه و دانشجوها نیز فعالتر از گذشته شدند. ما شاهدیم که عینا وقایع اجتماعی در دانشگاه نیز رخ میدهند. در سال ۹۲ زمانی که دوباره امید کمی به جامعه بازگشت، جنبش دانشجویی نیز دوباره شروع به بازیابی خود میکند؛ پس بهطور کلی میتوانم بگویم در همه اعصار جامعه و دانشگاه از هم تاثیر پذیرفتهاند و با هم تعامل داشتهاند.»∎