شناسهٔ خبر: 28692777 - سرویس اجتماعی
منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

کارآفرین حوزه فرش برای زندانیان شغل ایجاد می‏ کند

تاروپود نقش ایرانی در زندان زنان

نامی ۳۳ سال دارد و حدودا 13سالی می‌شود که در قالیبافی فعالیت می‌کند. او در دانشگاه در دو رشته قالیبافی و معماری تحصیل کرده است. ماجرای تصمیم او برای آموزش به زندانیان جالب است.

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تنها، بی‌سرپناه و بدون‌شغل. چاره‌ای نیست باید برگشت به زندگی قبل از زندان، برای ادامه بقا یا دزدی کرد یا مواد فروخت؛ این تصویر تمام زنان و مردانی است که به هر دلیلی به زندان افتاده‌اند و بعد از گذراندن دوران اسارت، چاره‌ای جز تکرار اشتباهات ندارند. در زندان زنان شهر مازندران اما این اتفاق نمی‌افتد. «شعله مهدی‎زاده‌نامی» راه دیگری به آنها آموزش می‌دهد تا از نو زندگی خود را بسازند. به زنان بزهکار آموزش قالیبافی می‌دهد تا بعد از آزاد شدن از اسارت، حداقل دغدغه اشتغال نداشته باشند. نامی به زنان زندانی، ماهیگیری یاد می‌دهد.  نامی ۳۳ سال دارد و حدودا 13سالی می‌شود که در قالیبافی فعالیت می‌کند. او در دانشگاه در دو رشته قالیبافی و معماری تحصیل کرده است. ماجرای تصمیم او برای آموزش به زندانیان جالب است.

او در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید: «من بورسیه رشته معماری در دانشگاه فلورانس ایتالیا بودم. شهریورماه سال ۹۴ باید به دانشگاه می‌رفتم. قبل از رفتنم ولی دوست داشتم برای یک قشر خاصی کاری انجام دهم؛ برای قشری که اگر آن هنر یا توانایی را نمی‎دانند و اگر من کنارشان نباشم، مشکلی نداشته باشند.» این تفکر با شعله بود تا در کلاس آشپزی با یکی از زندانبان‌های زندان قائمشهر آشنا می‎شود. همین آشنایی، بهانه کمک به زندانیان را فراهم می‏کند: «از طریق ایشان برای آموزش قالیبافی به رئیس زندان قائمشهر مراجعه کردم. رئیس زندان استقبال کرد و در مرداد ماه سال ۹۴، یک ماه قبل از رفتنم، کار را شروع کردیم.»

مهدی‎زاده البته در ایران می‏ماند، در رشته معماری ادامه‌تحصیل می‏دهد و با معدل 19 هم فارغ‎التحصیل می‏شود. مهم‌ترین اقدام او البته آموزش زنان زندانی است. او درباره ماندن در ایران و آموزش قالیبافی به زنان زندانی می‏گوید: «به قول مولانا که می‌گوید: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بایدت گفت که چون باید کرد» من هم وارد مسیری شدم که از دیدگاه خودم، مسیر درستی بود.»

  زنان زندانی در کارگاهم کار می‏کنند

 حالا سه سال و نیم است که از شروع کار او با بنیاد حمایت از زندانیان می‏گذرد. شعله با اشاره به شروع کارش توضیح می‏دهد: «اولین زندانی که آموزش را با آنها شروع کردم، زندان شهر خودم، قائمشهر بود. کارگاه قالیبافی زندان در 12 آبان ۹۴ افتتاح شد. اشتغالزایی برای 13 خانمی که دوران حبس خودشان را می‏گذراندند، شروع شد.» ‏نتیجه کار قالیبافی اینقدر خوب بود که بنیاد حمایت از زندانیان تصمیم می‎گیرد، آموزش در زندان‎های دیگر را هم شروع کند: «ما آموزش در زندان شهر ساری را هم شروع کردیم. بعد از پیشرفت هنرجوها، رئیس کل زندان‎های استان تصمیم گرفت که آموزش در تمام زندان‌های استان را برعهده بگیرم.» تصمیمی که البته مهدی‎زاده به خاطر حجم کاری بالا قبول نکرد و درنهایت به آموزش در سه زندان، یعنی زندان‏های شهر قائمشهر، ساری و بابل ختم شد. آموزش به زنان زندانی تنها کاری نیست که شعله انجام می‏دهد.

او از قالیبافانی که به آنها آموزش داده است، حمایت هم می‏کند. برای این کار هم از راه قانونی استفاده کرده است: «پنج نفر از زندانی‌های خانمی که در زندان قائمشهر هستند، با استناد به رأی کار، در کارگاه من مشغول به کارند. طبق قانون رأی کار زندانیان می‌توانند در خارج از زندان درآمدی را کسب کنند؛ یعنی صبح‌ها از زندان خارج می‌شوند و در کارگاه من که در خارج از زندان است، کار می‎کنند و دوباره شب، ‏ نیم‌ساعت قبل از اذان مغرب به زندان برمی‌گردند.» برای این کار البته او جواز کسبش را به‌عنوان ضامن به امانت گذاشته است.

  بعضی‏ها همچنان خلاف می‏کنند

 شعله معتقد است یکی از معضلات مهم زندانیان، نبود درآمد کافی و نداشن شغل است: «در بسیاری از موارد، تنها راه جلوی پای زنی که در زندان است، فقط فروختن مواد مخدر است. ما یک راه دیگری را هم به او نشان دادیم؛ راهی را که اشتغال و درآمدی برای آنها ایجاد می‏کند. زنان زندانی حرفه و شغلی را بلد نیستند. باید به مقوله اشتغال این قشر فکر کرد.» اگر قرار باشد جامعه سالمی داشته باشیم، باید از زندان شهرمان شروع کنیم. اگر می‌خواهیم شهری آباد شود، باید زندان آن شهر آباد شود. مهدی‏زاده هوای هنرجوهایش را دارد. او توضیح می‏دهد: «زندانی هیچ دغدغه‌ای برای فروش کارهایش ندارد و به محض اینکه کارش را تمام کرد مزدش را دریافت می‌کند. من آنها را بیمه هم می‏کنم. بارها شده زندانی آزاد شده و شرایط این را نداشته که در کارگاه برایم کار کند، خودم دار قالی را به خانه آنها می‌برم و بعد از تحویل کار مزدشان را دریافت می‌کنند.»

هنر دست قالیبافان به کشورهای دیگر هم صادر می‏شود. فرش‎های دستباف به کشورهای ژاپن و ترکیه صادر می‏شوند. درست است که استاد قالیبافی به زنان زندانی آموزش قالیبافی می‏دهد اما چندان هم خودش را موفق نمی‏داند: «حدود ۷۰درصد خودم را موفق می‌دانم. کسانی هستند که بعد از یادگیری قالیبافی جرم را کنار گذاشته‏اند. من نمی‌گویم که همه آنها جرم را کنار می‏گذارند. افرادی در کارگاهم مشغول به کار هستند که همچنان خلاف می‌کنند؛ اما خانم‌هایی هم بودند که از این طریق امرارمعاش می‌کنند. درمجموع از هر ۱۰ نفر، شاید چهار نفر از آنها اصلاح شوند. این آمار، آمار کمی است.»

  روستاها را آباد می‎کنم

 مهدی‌زاده معتقد است اگر خلأ قانونی حل شود، بسیاری از مشکلات حل خواهند شد. او مثال می‌زند: «مددجویی را دارم که در کارگاهم کار می‌کند. چند وقت پش تصادف کرد. این خانم یک دختر ۹ساله و یک دختر ۱۴ساله دارد. بنا به هر دلیلی او جرمی مرتکب می‌شود و به زندان می‌افتد. ایشان هیچ سرپناهی ندارد. مستاجر است و جز اینکه پیش من کار کند هم چاره‌ دیگری ندارد. آیا گرسنگی بچه را می‌تواند تحمل کند؟ اگر نتواند نیازهای بچه را تامین کند، چه راهی به ذهنش می‌رسد؟ ما تنها کسی که مرتکب جرم شده را به زندان می‌اندازیم، صبحانه و ناهارش را به‌موقع می‌دهیم و کلاسش را برگزار می‌کنیم اما نمی‌دانیم که چه آسیبی به او، خانواده و بچه‌هایش می‌زنیم. دخترکوچک این خانم حالا شب‌ادراری دارد و دختر بزرگ‌ترش هم غش می‌کند. به خاطر اینکه او را تنبیه کنیم، خانواده‌ای را هم درگیر کرده‌ایم.» کار با زندانیان و آموزش به آنها تنها فعالیت‌های خانم قالیباف نیست، او به قشر دیگری از جامعه هم آموزش قالیبافی می‏دهد: «طبق فرمایش مقام‌ معظم رهبری که باید ۱۵۰۰ روستا آباد شود، من هم دست به‌کار شدم. درحال حاضر یک روستایی به نام مالخواست را انتخاب کردم و به آنها قالیبافی آموزش می‎دهم.»

روستای مالخواست در 100کیلومتری جنوب شهرستان ساری قرار دارد؛ روستایی از دهستان «پشتکوه» که به طبیعت بکر و آب‎وهوای کوهستانی مشهور است. همین آب‏وهوای کوهستانی باعث می‏شود در فصل زمستان مشکلاتی برای اهالی که شغل اغلب‌شان هم دامداری است، پیش بیاید: «در فصل زمستان برف آنقدر زیاد می‌شود که حتی اهالی روستا نمی‌توانند تا چندین ماه از خانه خارج شوند. به خاطر همین ما به دنبال شغلی می‌گشتیم که آنها در منازل هم بتوانند در فصل سرما کسب درآمد داشته باشند.» مهدی‌زاده آموزش قالیبافی به اهالی ده را از تیرماه شروع کرده و تا چند ماه دیگر هم آموزش‌هایش را به بهره‏برداری خواهد رساند.

فرش ایرانی نماد و هویت ایرانی است. نماد هویت ایرانی می‌تواند به زنان زندانی، زندگی دوباره دهد.