سيدمحمد ملك مرعشي
يكي از بهترين نشانههاي ساختگي و به تعبير حضرت آيتالله العظمي خامنهاي مدظله العالي«اسلام بدلي جعلي» بودن وهابيت همين فتواهاي مضحك ضد قرآن است كه مفتيهاي حرامخوار دلاري وهابي در خدمت آلسعود گوش به فرمان انگليس، امريكا و صهيونيسم در حمايت تروريستهايي نظير داعش، جبههالنصره و آلسعود به نام اسلام صادر ميكنند و تا زوال و سقوط حكومت آلسعود ادامه خواهد داشت ولي اين فتواهاي ضدقرآن نسبت به تأييد اسلام ناب محمدي حكم« عدو شود سبب خير» را دارد زيرا همانطور كه فتواهاي مغاير با قرآن ادعاي اسلاميت وهابيت و مسلماني وهابيان را باطل ميسازد، اسلام اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام را كه نام ديگر اسلام ناب محمدي ميباشد، اسلام واقعي حقيقي معرفي ميكند زيرا قرآن باطلكننده فتواي مفتيهاي وهابي، اسلام ناب محمدي را آخرين دين آسماني و پيامبر بزرگوارش را آخرين پيامبر برگزيده خدا و قرآن را آخرين كتاب آسماني دانسته و آنان را براي عالميان رحمت واسعه ميداند. خزعبلات و اراجيفي را كه به نام فتواهاي مضحك از نظر ميگذرانيد توسط مفتيهاي وهابي طبق خواست امريكا، انگليس و صهيونيسم داده شده كه يكي از روشهاي خصمانه اسلامستيزي و مسلمانهراسي ميباشد و به طور حتم و يقين در طول تاريخ اسلام روش عالمان منحرف از اسلام اهلبيت عليهمالسلام بوده است، زيرا عالمان و صاحبنظران و فتوادهندگان، اين نوع اراجيف را كه مفتيهايدلاريوهابي به نام و عنوان فتواي اسلامي دادهاند گناهاني ميدانند كه در اسلام ناب محمدي حرام و براي آن در دنيا و آخرت مجازات شديد مقرر شده است.
از طرفي با توجه به مجازات اين نوع گناهان كه بسياري از آنها به تعبير دين مبين اسلام« گناه كبيره» است و خداي تبارك و تعالي آن را حرام كرده است، براي تجويزكننده چنين معاصي، نه تنها مجازات معين نموده، بلكه تجويز آنها را خروج بر فرامين واجبالاطاعه قرآن دانسته كه ارتدادآور است. به علاوه چون جامعه اسلامي را آلوده بلكه مبتلا به فساد مينمايد، چنين افرادي از خطوط قرمز طهارت فرد و عصمت جامعه كه تعريفكننده اسلام ناب محمدي است، عبور نموده و در زمره جنايتكاراني مانند بنياميه هستند كه بايد به هر نوع ممكن نابود شوند، زيرا تجربه شده مجازاتهاي شرعي ادبكننده چنين افرادي نبوده است تا جامعه اسلامي و جامعهسازان ديني از شر و شيطنت اين نوع افراد كه گناه را به پيكره جامعه در اصل فرد در جامعه تزريق ميكنند، در امان بمانند.
به اين اعتبار حكومتهايي مانند آلسعود كه داراي چنين مفتيهاي بيدين و لامذهبي ميباشد، با فتوادهندگان اسرائيلي كه زناي با محارم ، لواط و... را با واژه« نكاح» به نام دين مبين اسلام تجويز شرعي مينمايند، تفاوتي ندارند زيرا زمينهسازان خروج بر دين مبين اسلام ميباشند. به همين اعتبار هر كس اين نظام به تمام معنا وابسته به اسرائيل غاصب را كه با نقاب جعلي خادم حرمين شريفين در خدمت صهيونيسم بينالمللي ميباشد به هر نوع تأييد كند، بدون ترديد با خروجكنندگان بر دين اسلام
ـ كه خدا، قرآن، نبوت خاصه و امامت باشدـ همراهي نموده است، از اين رو وظيفه مسلمانان و هر نامسلمان با شرافتي است كه به هر دين و آيين و مسلكي حتي سكولار باشد اگر براي شرافت انسانيت حرمت قائل است جز اين نيست به هر شكل ممكن با وهابيت مروج بيعفتي و بيعصمتيهاي تأييدكننده اسرائيل غاصب مبارزه كند تا مانع سقوط بشريت شود. چنين مجاهداني نه اينكه از جمله مصاديق بارز و قابل اقتدا:
به گيتي مزن جز به نيكي قدم
قدم زن تو در راه نيكان و بس
ميباشند؛ بلكه احياگران مجاهداني هستند كه در ركاب حضرت ختمي مرتبت صلياللهعليهوآله و ائمه معصومينعليهمالسلام با كفر و الحاد جنگيدند و به شهادت رسيدند. تا گويندگان، سخنرانان، خطيبان، نويسندگان و استادان بگويند، بنويسند و تدريس كنند وهابيان مانند شيخيان زمينهساز حضور بابيان و بهائيان براي پيروان هر دين و آيين، مسلك و فرقهاي مضر هستند.
∎
يكي از بهترين نشانههاي ساختگي و به تعبير حضرت آيتالله العظمي خامنهاي مدظله العالي«اسلام بدلي جعلي» بودن وهابيت همين فتواهاي مضحك ضد قرآن است كه مفتيهاي حرامخوار دلاري وهابي در خدمت آلسعود گوش به فرمان انگليس، امريكا و صهيونيسم در حمايت تروريستهايي نظير داعش، جبههالنصره و آلسعود به نام اسلام صادر ميكنند و تا زوال و سقوط حكومت آلسعود ادامه خواهد داشت ولي اين فتواهاي ضدقرآن نسبت به تأييد اسلام ناب محمدي حكم« عدو شود سبب خير» را دارد زيرا همانطور كه فتواهاي مغاير با قرآن ادعاي اسلاميت وهابيت و مسلماني وهابيان را باطل ميسازد، اسلام اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام را كه نام ديگر اسلام ناب محمدي ميباشد، اسلام واقعي حقيقي معرفي ميكند زيرا قرآن باطلكننده فتواي مفتيهاي وهابي، اسلام ناب محمدي را آخرين دين آسماني و پيامبر بزرگوارش را آخرين پيامبر برگزيده خدا و قرآن را آخرين كتاب آسماني دانسته و آنان را براي عالميان رحمت واسعه ميداند. خزعبلات و اراجيفي را كه به نام فتواهاي مضحك از نظر ميگذرانيد توسط مفتيهاي وهابي طبق خواست امريكا، انگليس و صهيونيسم داده شده كه يكي از روشهاي خصمانه اسلامستيزي و مسلمانهراسي ميباشد و به طور حتم و يقين در طول تاريخ اسلام روش عالمان منحرف از اسلام اهلبيت عليهمالسلام بوده است، زيرا عالمان و صاحبنظران و فتوادهندگان، اين نوع اراجيف را كه مفتيهايدلاريوهابي به نام و عنوان فتواي اسلامي دادهاند گناهاني ميدانند كه در اسلام ناب محمدي حرام و براي آن در دنيا و آخرت مجازات شديد مقرر شده است.
از طرفي با توجه به مجازات اين نوع گناهان كه بسياري از آنها به تعبير دين مبين اسلام« گناه كبيره» است و خداي تبارك و تعالي آن را حرام كرده است، براي تجويزكننده چنين معاصي، نه تنها مجازات معين نموده، بلكه تجويز آنها را خروج بر فرامين واجبالاطاعه قرآن دانسته كه ارتدادآور است. به علاوه چون جامعه اسلامي را آلوده بلكه مبتلا به فساد مينمايد، چنين افرادي از خطوط قرمز طهارت فرد و عصمت جامعه كه تعريفكننده اسلام ناب محمدي است، عبور نموده و در زمره جنايتكاراني مانند بنياميه هستند كه بايد به هر نوع ممكن نابود شوند، زيرا تجربه شده مجازاتهاي شرعي ادبكننده چنين افرادي نبوده است تا جامعه اسلامي و جامعهسازان ديني از شر و شيطنت اين نوع افراد كه گناه را به پيكره جامعه در اصل فرد در جامعه تزريق ميكنند، در امان بمانند.
به اين اعتبار حكومتهايي مانند آلسعود كه داراي چنين مفتيهاي بيدين و لامذهبي ميباشد، با فتوادهندگان اسرائيلي كه زناي با محارم ، لواط و... را با واژه« نكاح» به نام دين مبين اسلام تجويز شرعي مينمايند، تفاوتي ندارند زيرا زمينهسازان خروج بر دين مبين اسلام ميباشند. به همين اعتبار هر كس اين نظام به تمام معنا وابسته به اسرائيل غاصب را كه با نقاب جعلي خادم حرمين شريفين در خدمت صهيونيسم بينالمللي ميباشد به هر نوع تأييد كند، بدون ترديد با خروجكنندگان بر دين اسلام
ـ كه خدا، قرآن، نبوت خاصه و امامت باشدـ همراهي نموده است، از اين رو وظيفه مسلمانان و هر نامسلمان با شرافتي است كه به هر دين و آيين و مسلكي حتي سكولار باشد اگر براي شرافت انسانيت حرمت قائل است جز اين نيست به هر شكل ممكن با وهابيت مروج بيعفتي و بيعصمتيهاي تأييدكننده اسرائيل غاصب مبارزه كند تا مانع سقوط بشريت شود. چنين مجاهداني نه اينكه از جمله مصاديق بارز و قابل اقتدا:
به گيتي مزن جز به نيكي قدم
قدم زن تو در راه نيكان و بس
ميباشند؛ بلكه احياگران مجاهداني هستند كه در ركاب حضرت ختمي مرتبت صلياللهعليهوآله و ائمه معصومينعليهمالسلام با كفر و الحاد جنگيدند و به شهادت رسيدند. تا گويندگان، سخنرانان، خطيبان، نويسندگان و استادان بگويند، بنويسند و تدريس كنند وهابيان مانند شيخيان زمينهساز حضور بابيان و بهائيان براي پيروان هر دين و آيين، مسلك و فرقهاي مضر هستند.