شناسهٔ خبر: 8760238 - سرویس سیاسی
منبع: روزنامه قانون | لینک خبر

کیفیت، فدای محبوبیت

«قانون» فیلم «دانکرک» را با دنیای امروز فوتبال مقايسه مي‌كند

صاحب‌خبر -

قانون-وحید کوثری- تعداد فیلم‌هایی که توانسته‌اند حس ترس قرار گرفتن در محیطی بسته، محصور در ناامیدی را این‌گونه محتاطانه به تصویر بکشند،تا اين لحظه زیاد نیست و تاریخ نیز همیشه توسط کسانی نوشته می‌شود که توانسته‌اند از این‌گونه محیط‌ها فرار کنند. فیلم‌های کمی توانسته‌اند به این خوبی نشان دهند که نهایت کاری که یک فرد می‌تواند برای وطن خود انجام دهد، به همان میزانی است که وطن می‌تواند برای آن فرد انجام دهد؛ نه بیشتر.

«دانکرک»، جدیدترین ساخته کریستوفر نولان، در سایت‌های مختلف برای دانلود و نمایش در دسترس ایرانیان قرارگرفته است. فیلمی قوی با ساختاری محکم که داستانی برای تعریف کردن دارد. نولان از ساختن سرگرمیِ صِرف از جنگ، صرف‌نظر کرده تا به ساختاري آخرالزمانی و هشداردهنده دست یابد؛ ساحلی پر از شرم، پرشده از سربازانی زامبی مانند که شکست در انتظارشان است و یک دنیای مردانه‌ صِرف، بدون حضور هیچ موجود مونثی. اما بیایید به ‌جای پرداختن به فیلم نولان و حواشی‌اش به رابطه و شباهت این فیلم و سازنده‌اش با فوتبال ایران و جهان بپردازیم. در اینکه نولان کارگردانی زبردست و ماهر است، شکی نیست اما آيا در حقيقت فیلم موجود، لیاقت این حجم از تعریف و تمجید را دارد یا خیر؟ هیچ فیلم دیگری نبوده که لایق و سزاوار تمجید بزرگان سینما باشد؟ همین موضوع نیز در زمین سبز فوتبال، بارها اتفاق افتاده است. بوده‌اند بازیکنان با استعداد و خوش‌تکنیکی که زیر سایه هجمه‌های رسانه‌ای از بین رفته‌اند و به آنچه باید نرسیده‌اند و برعکس، بازیکنانی نیز بوده‌اند که بدون هیچ استعداد شگرفی به قله‌های موفقیت رسیده‌اند. این حجم از اجحاف نتیجه چیست؟


یک، مصونیت رسانه‌ای
نولان در تمام رسانه‌های دنیا و میان منتقدانی نظیر جیمز برادینلی، همواره محبوب بوده است؛ همین نکته باعث شده که از فیلم‌های نولان فارغ از اینکه چه کیفیت و ساختی دارند، استقبال خوبی به عمل بیاید. مصونیت رسانه‌ای کلیدی‌ترین عامل موفقیت اين فيلم بوده است. همین نکته را اگر در فوتبال دنبال کنیم، می‌بینیم که مربیان و بازیکنانی بوده‌اند که فارغ از نتیجه یا بازی خوب، همواره مورد تایید رسانه‌ها و خبرنگارها قرار داشته‌اند. علیرضا منصوریان، جدیدترین نمونه این اتفاق است؛ کسی که هیچ کارنامه مشخصی نداشت و با سوارشدن بر موج رسانه‌ها به سرمربیگری استقلال رسید و نتیجه‌اش را نیز همه به خاطر داریم؛ آبروریزی در آسیا و رسیدن به رتبه شانزدهم در لیگ. استقلال منصوریان را فارغ از نتیجه بازي، با استقلال شفر مقایسه کنید تا ببینید در حق هواداران استقلال در یک سال گذشته چه اجحافي شده است. لیگ ایران از این‌ دست مربیان رسانه‌ای،کم ندیده است؛ مربیانی که فقط نان محبوبیت و مصونیت رسانه‌ای خود را می‌خورند و سال‌هاست در فوتبال ایران مربیگری می‌کنند. بوناچیچ، فیروز کریمی، اكبر میثاقیان، دست‌نشان و بسیاری از این اسم‌ها که تنها نقطه مثبت کارنامه‌شان بردن چند بازی و پس از مدتي افتادن در سراشیبی سقوط بوده است. بازیکنان نیز از این اتفاق بی‌بهره نبوده‌اند. به‌ طور حتم به یاد دارید که چه بازیکنان بی‌کیفیتی در چند سال گذشته از تیم‌های بزرگ پایتخت سردرآورده‌اند که حالا نه‌تنها نامی از آن‌ها نیست بلکه حضورشان در این تیم‌ها نیز به‌واسطه دلالی و مصونیت‌های رسانه‌ای بوده است. مجاهد خذیراوی، مثال نقض همین موضوع است که با داشتن استعداد فوق‌العاده و به‌دليل نداشتن محبوبیت در رسانه‌ها و البته نداشتن رابطه در تیم استقلال آن زمان، نتوانست به‌حق خود برسد و از فوتبال ایران محو شد. در فوتبال دنیا نیز همین اتفاق در حال رخ دادن است. چه می‌شود که آنجلوتی با کارنامه‌ای پرافتخار به مربی اخراجی تبدیل می‌شود، کاپلو با آن کارنامه درخشان از مربیگری کنار گذاشته‌شده و مربیانی چون آلاردایس و مویس همچنان به‌عنوان سرمربی تیم‌های لیگ برتری انتخاب می‌شوند؟


دو، بزرگنمایی و بولد هواداری


نولان در نزد هوادارانش آن‌قدر محبوب و بزرگ است که کسی جرات ندارد در کنار آن‌ها به‌نقد از او و فیلم‌هایش بپردازد. ترس از اینکه شما از این دایره محبوبیت خارج شوید و به‌اصطلاح از بازی بیرون رانده شوید، باعث شده که تعریف و تمجیدها چندبرابر بیشتر از نقدها باشد؛ البته اگر نقدی وجود داشته باشد. به همین‌دليل اگر چرخی در دنیای مجازی بزنید، کمتر در مورد دانکرک و حتی نولان نقد منفي پیدا می‌کنید. مثال واضحی در مورد فوتبال به ذهن‌تان نرسیده است؟ رونالدو و مسی بزرگ‌ترین مثال این بخش هستند. به‌وضوح رونالدو و مسی در این فصل آماده نیستند و تنها چند بازی در طول فصل می‌توانند بازي‌ را برای تیم‌های‌شان دربیاورند اما همین چند بازی بهانه بردن جایزه‌های متعدد برای این دو بوده است. رونالدو در این فصل چهار گل زده است و در اروپا در برابر تیم‌هایی چون آپوئل و دورتموند ضعیف‌شده، توانسته گلزنی کند و دربازی با تاتنهام، باوجود گلزنی نتوانسته کاری از پیش ببرد. در نقطه مقابل نیز ليونل مسی آماده نیست اما به‌واسطه فرصت‌طلبی‌اش، از این ناآمادگی و بازی بد تیمش بهترین بهره را برده است. حالا همین چند خط را اگر در برابر طرفداران این دو بازیکن به زبان بیاورید، رسوای عالم می‌شوید و به بی‌سوادی در فوتبال متهم خواهید شد. در فوتبال ایران نیز از این‌ دست اتفاقات كم نداريم.


دعوت نشدن بازیکنان آماده لیگ ایران به تیم‌ملی، بزرگ‌ترین گاف رسانه‌ای طرفداران کی‌روش است اما چرا عادل فردوسی پور و فوتبالی‌نویس‌ها دم برنمی‌آورند؟ چون در زمان حاضر منفعت با طرفداری از کی روش است و وای به‌روزی که این منفعت به ضرر تبدیل شود که آن روز حرف‌هایی زده خواهد شد که دود ازکله‌مان بلند مي‌شود. مانوئل ژوزه، مربی اخراجی پرسپولیس را بايد به خاطر داشته باشيد. کسی كه در زمانی که رویانیان او را به ایران آورد، اعتراضی نداشت و منفعت در حضور این مربی نام‌آور در فوتبال ایران بود.


البته سرنوشت از همان ابتدا مشخص بود؛ بعد از گذشت چند سال همان کسانی که از حضور ژوزه در ایران به ‌به و چه چه می‌کردند، به منتقد تبدیل‌شده‌اند و دود این انتقال تنها در چشم هواداران پرسپولیس رفت که از جیب خودشان هزینه گزاف مربی‌ اخراجی‌شان را پرداخت کردند.هرچه که باشد، باید بدانیم که فوتبال و سینما رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند و شباهت‌های این دو هنر روز دنیا کم نیست.


نولان کارگردان بزرگي است و بازیکنان و مربیان نیز فارغ از نحوه درآمدزایی، به دنبال موفقیت و چهره شدن هستند. اما باید اعتراف کنیم که فوتبال در جهان بسیار پیشرفته تر از ایران است و مساله واضح، قدرت قلم و زبان رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری در ایران و جهان است که متاسفانه این مهم در ایران به دست مُشتی نان به نرخ روز خور افتاده است و سال‌ها طول می‌کشد این نسل و تاثیرش بر فوتبال ایران از بین برود و نسل پاک و درستي به سطح اول فوتبال ایران برسد. سال‌هایی که فوتبال ایران دیگر حرام شده و شاید سن ما آن‌قدر قد ندهد كه شاهد بیرون رفتن این اشخاص از فوتبال‌مان باشیم. امیدواریم این اتفاق هرچه زودتر رخ دهد؛ هرچند بعید است مزه پول حرام زیر زبان این دوستان به این زودی‌ها از بين برود.