سلام به همه فوتبالدوستا! امروز اومدیم با داستانِ عجیب و غریبِ شهریار مغانلو، اون مهاجمِ قدبلندی که به جای اینکه دنبال توپ بره، انگار دنبال نقشه گنج میگرده تا ببینه کدوم تیم و از اون مهمتر، کدوم کشور پولِ بیشتر و جای خوابِ راحتتری براش فراهم میکنه!
قضیه از این قراره که آقا شهریارِ ما سال ۱۳۷۳ توی یه روستایی حوالی زنجان به دنیا اومده، ولی ظاهراً از همون بچگی دلش هوای پایتخت رو داشته و کشونده شده تهران. از ۱۰ سالگی، وقتی بقیه دنبال لگو و کارتون بودن، شهریار وارد دنیای فوتبال میشه و از همون موقع معلوم میشه که استعدادِ خارقالعادهای توی "گل زدنِ معجزهآسا" داره!
سفر به فرنگ: جایی که رؤیاها رنگِ «زود برگرد» میگیرن!
طبق قوانین نانوشته فوتبال ایران، هر مهاجمی که دو تا گل میزنه، باید سریعاً لژیونر بشه! شهریار هم بعد از درخشش توی پیکان (که خب، همه میدونیم تیمِ استعدادیابی و فروشه!) راهی پرتغال و تیم سانتاکلارا شد. اونجا بود که رؤیای درخشش تو اروپا، برای پرتغالیها به یه کابوس شیرین تبدیل شد! چرا؟ چون فقط ۱۳ تا بازی لیگ و دو تا جام حذفی ازش دیدن و در مجموع فقط یه گل و یه پاس گل به زحمت به ثمر رسوند. خیلی زود هم با آغوش باز (و احتمالاً آه از نهادِ باشگاه) برش گردوندن ایران. ظاهراً استعدادِ "سلطان خواب" بودن اونجا کمتر مورد توجه قرار گرفته بود و به جای چرتزدن توی رختکن، ازش انتظار گلزنی داشتن!
کلیک کن مطالب بیشتر رو از اینجا دنبال کن
برگشت به وطن؛ «آقای گل»ِ خودمون!
اما فوتبالِ ایران مگه میذاره قهرمانای شکستخوردهش تنها بمونن؟ شهریار بعد از اون «تجربه بینظیر» اروپایی، اول اومد پرسپولیس و با درخششِ نیمفصلش، با این تیم قهرمان لیگ و سوپرجام شد. این تازه اولِ راهِ «شهریارِ گردشگر» بود! بعدش با یه جابهجاییِ استراتژیک رفت سپاهان. اونجا هم که ماشاءالله، هر هفته خبر گلهاش میاد! طبق آمار (که البته هیچوقت نباید صددرصد بهشون اعتماد کرد، ولی این یکی رو دیگه مجبوریم باور کنیم!)، با ۱۶ گل برای سپاهان، رسماً شده آقای گل لیگ. پای چپش ۱۳ تا گل زده، ۵ تا با سر و فقط دو تا با پای راست! گویا پای راستش فقط برای راه رفتن، پنالتی زدن، و مهمتر از همه، فشار دادن دکمه "Snooze" (چرت زدنِ دوباره) کاربرد داره!
امارات، بهشتِ گمشده یا جای خواب؟
فصل جدیدِ سریال "شهریار از این تیم به آن تیم میرود" ظاهراً خیلی هیجانانگیز شده بود! خبر اومده بود که شهریار با وجود شایعهها و تلاشهای پرسپولیس برای برگردوندن "پسرِ گمشده" (که قبلاً پیدا شده بود و دوباره گم شد!)، ترجیح داده توی تیم اتحاد کلباء بمونه. حالا خبرهای کاملاً جدید نشون میده که "ترجیح" که سهلِ، اون همین الان هم توی اتحاد کلباء است و قراردادش رو برای دو فصل دیگه هم تمدید کرده!
اما قصه اینجا تموم نشد! در یک حرکتِ دراماتیک و توی آخرین روز نقل و انتقالات لیگ ایران، جناب رضا درویش، مدیرعامل پرسپولیس، شخصاً رفت امارات تا شانسش رو برای جذب شهریار امتحان کنه! بله، درست شنیدید! در حالی که قراردادش با کلباء تمدید شده و گفته میشه مبلغش برای سه سال بیشتر از سه میلیون دلار آب خورده، پرسپولیس هنوز امید داشت که با "یه بسته مالی مناسب" رضایت باشگاه و این مهاجمِ خوابدوست رو جلب کنه. گویا این "آرامش" فضای باشگاه و لذت "همراهی با ستارگان ایرانی" توی لیگ امارات، برای شهریار خان جذابتر از هر پیشنهاد مالی دیگهای بوده.
بله! توی این روزا که همه دنبال پولن، شهریار مغانلو دنبال "آرامش" ـه، آرامشی که قیمتش حداقل سه میلیون دلاره! شاید اون توی امارات بالاخره میتونه به بزرگترین تفریح زندگیش برسه: خواب!
تیم رویایی و منتخب تاریخ فوتبال ایران
راز موفقیت: خواب و زلاتان!
بله، درست شنیدید. در حالی که بقیه فوتبالیستها دنبال رژیم غذایی و تمرینات سختن، شهریار خان اعتراف کرده که بزرگترین تفریح و منبع انرژیاش "خواب" ـه! اون همچنین عاشق فیلمهای اکشن و سه بار خوندن بیوگرافی زلاتان ابراهیموویچ ـه. گویا رمز موفقیتش توی زمین فوتبال، نه تمرینات نفسگیر، بلکه یه خواب عمیق و تماشای یه فیلم اکشن برای تقویت روحیه "شلختهوارِ" زلاتانیه! البته ناگفته نمونه که همین «آقای گل» لیگ خودمون، توی تیم ملی گاهی وقتا موقعیتهای گل رو به طرز عجیبی خراب کرده و حتی یه دوره لقب "گل نزنترین مهاجم آسیا" رو یدک کشید! شاید اینجاست که معجزه "خواب" توی سطح ملی به کار نمیاد!
جمعبندی
در نهایت، شهریار مغانلو، این "مهاجم خوابآلو" که توی ایران یه «ماشین گلزنی» و خارج از کشور یه «مسافر خسته» اما پرپول است، به مسیر خودش ادامه میده. مسیر زندگی اون نشون میده که گاهی برای موفقیت، کافیه توی جای درست، با پای چپِ تخصصی و بعد از یه خوابِ کافی، به توپ ضربه بزنی و بعدش هم دنبال آرامش و تماشای فیلم اکشن باشی! اینه رازِ یک زندگی فوتبالیِ پر از آرامش، حتی در اوج هیاهوی نقل و انتقالات و پروازهای دقیقه نودیِ مدیرعاملها! و البته، هر وقتم تیم ملی احتیاج داشت، میشه بهش فکر کرد، اما نه اونقدر جدی که مزاحم خواب و آرامش و حساب بانکی پر و پیمانش بشه.