بازی با سرنوشت ملت توسط بیکفایتها/ چگونه جریان غربگرا با جهل استراتژیک، امنیت کشور را هدف گرفت؟
فاجعهی واقعی، وجود چنین ایدهی سادهلوحانهای در میان عدهای نیست؛ فاجعه آنجاست که جریانی سیاسی که مبلغ همین تفکر بود، توانست برای هشت سال در دولت روحانی و اکنون برای یک سال در دولت پزشکیان، سکان هدایت کشور را در دست بگیرد.
صاحبخبر - گروه سیاست-رجانیوز: یک اصل خدشهناپذیر در دنیای روابط بینالملل وجود دارد: قدرت، مرز نمیشناسد. آمریکا با همین رویکرد استراتژیک، از ده هزار کیلومتر آنسوتر میآید و یک کریدور حیاتی را برای ۹۹ سال در جوار مرزهای ایران در اختیار میگیرد، زیرا میداند امنیت و نفوذ، در فراتر از مرزها تعریف و تثبیت میشود. این منطقِ قدرت است که هر بازیگر جدی در صحنه جهانی آن را درک میکند و به آن عمل میکند. حالا این واقعیت انکارناپذیر را در کنار یکی از خطرناکترین ایدههایی قرار دهید که در تاریخ سیاسی ایران متولد شد: شعار «نه غزه، نه لبنان». تفکری که معتقد است با رها کردن عمق استراتژیک، با دست کشیدن از متحدان منطقهای و با محصور کردن خود در مرزهای جغرافیایی، میتوان به امنیت و رفاه دست یافت. این خط فکری، یک خودکشی استراتژیک است. این ایده آنقدر از واقعیتهای جهان به دور است که خیانتی آشکار به منافع ملی و امنیت نسلهای آینده به شمار میآید. این مانند آن است که یک کشور تصور کند با برچیدن دیوارهای قلعهی خود، دشمن را به صلح و دوستی دعوت کرده است! عقبنشینی و انفعال در دنیای سیاست، هرگز به امنیت منجر نمیشود؛ بلکه صرفاً طرف مقابل را برای پیشروی بیشتر و طلب کردن امتیازات بزرگتر، جسورتر میکند. اما فاجعهی واقعی، وجود چنین ایدهی سادهلوحانهای در میان عدهای نیست؛ فاجعه آنجاست که جریانی سیاسی که مبلغ همین تفکر بود، توانست برای هشت سال در دولت روحانی و اکنون برای یک سال در دولت پزشکیان، سکان هدایت کشور را در دست بگیرد. در هر کشور دیگری که درک حداقلی از ژئوپلیتیک و منافع ملی داشته باشد، سیاستمدارانی با چنین ایدههای خودویرانگرانهای، در حاشیه سیاست باقی میمانند. آنها را نه تنها برای هدایت سیاست خارجی یک قدرت منطقهای، که حتی برای اداره یک شهر کوچک نیز فاقد صلاحیت میدانند. سپردن سرنوشت یک ملت به دست کسانی که ابتداییترین قانون جهان قدرت را نمیفهمند، بزرگترین تهدیدی است که میتواند امنیت یک کشور را از درون متلاشی کند. انتهای پیام/∎