خبرگزاری مهر - مجله مهر: فکر میکنید مغالطه چیست و چگونه به آن دچار شدهایم؟ در علوم منطق و استدلال، مغالطه به خطایی در استدلال گفته میشود که ممکن است در ظاهر منطقی یا قانعکننده به نظر برسد، اما در واقع پایهای نادرست دارد. بسیاری از مغالطات در قالب قیاسهایی آشنا یا عاطفی بیان میشوند و به همین دلیل، گاهی بدون آگاهی، درگیر آنها میشویم. از جمله شایعترین انواع مغالطهها، مغالطه تمثیل یا همان قیاس معالفارق است؛ یعنی مقایسهی دو یا چند پدیده که از اساس قابل مقایسه نیستند. در این نوع مغالطه، شباهتهای سطحی میان پدیدهها برجسته میشود، اما تفاوتهای بنیادین نادیده گرفته میشود. این همان خطایی است که امروزه جامعهی ما بیش از بیش مرتکب آن میشود.
دامن زدن به مقایسهای اشتباه
در هفتههای منتهی به ایام اربعین، شاهد گسترش نوعی استدلال در فضای رسانهای بودهایم که طبق آن، سفر اربعین در شرایط اقتصادی فعلی به عنوان عملی غیرضروری معرفی و در مقابل، کمک به مردم غزه به عنوان گزینه صحیح پیشنهاد میشود. در برخی اظهار نظرها حتی آمده است، چگونه ممکن است فردی در مسیر نجف تا کربلا غذای نذری دریافت کند، در حالی که کودکان غزه حتی به یک کیسه آرد هم دسترسی ندارند؟ و یا گزارههایی از این دست. در ظاهر این جملات، حس دلسوزی و دغدغهمندی دیده میشود، اما از منظر منطقی، این قیاسها مبتنی بر مغالطهای جدی هستند.
اربعین و غزه، یکی جایگزین دیگری؟
اربعین، یک آئین دینی و مناسکی است که برای میلیونها نفر در جهان شیعه، معنایی عمیق و غیرقابل جایگزین دارد. این مناسک بر پایه مفاهیم شهادت، اخلاص، نذر و ارتباط با اهلبیت (ع) شکل گرفته و شرکت در آن نه از جنس تفریح، بلکه از جنس تعلق معنوی است. در مقابل، سفر به مقصدی چون آنتالیا، اساساً یک سفر تفریحی است و مقایسه این دو از جنس همان قیاس معالفارق است.
از سوی دیگر، بحران انسانی در غزه مسئلهای جدی و فوری است که نیازمند توجه و حمایت جهانی است، اما کمک به آن نباید از طریق حذف یا زیر سوال بردن آئینهای دینی مردم انجام گیرد. واقعیت این است که بسیاری از همان زائران اربعین، در پویشهای مردمی مانند ایران همدل پیشگام بودهاند و چه بسا بخشهایی از اموال شخصی خود، از جمله طلا و داراییهای خانوادگیشان را برای حمایت از مردم فلسطین وقف کردهاند.
برای نمونه، در پویش ایران همدل، زائران اربعین با مشارکت مالی، بهطور مشخص برای تهیه غذای کودکان گرسنه غزه اقدام کردهاند. این طرح با شعار «زائران اربعین، کودکان گرسنه غزه را دریابید» بهخوبی نشان میدهد که چگونه باورهای دینی و دغدغههای انسانی میتوانند در یک مسیر مشترک قرار بگیرند، نه در تقابل با یکدیگر.
چرا این قیاسها مخرب هستند؟
چنین مقایسههایی، اگرچه با زبان دغدغهمند بیان میشوند، اما در عمل به دو آسیب منجر میشوند، نخست، تضعیف اعتماد عمومی به سنتهای دینی و فرهنگی، از طریق القای تقابل میان دینداری و مسئولیت اجتماعی. و دوم ایجاد دو قطب در صفحات اجتماعی، که باعث میشود مردم به جای اتحاد در کمک به فلسطین یا مشارکت در آئینهای اعتقادی، درگیر تعارضات بیثمر شوند.
مسئله این نیست که اربعین مهمتر است یا غزه؛ مسئله این است که چرا باید میان ایمان و انساندوستی، یکی را انتخاب کنیم؟ چرا به جای همافزایی، دچار تقابل میشویم؟ اربعین برای میلیونها نفر، فرصتی است برای پیوند با هویت دینی و ارزشهای عمیق معنوی. کمک به مردم غزه نیز، وظیفهای انسانی و اخلاقی است. این دو مسیر، نه متضادند و نه مانع یکدیگر و نه میتوانند جایگزین یک دیگر باشند؛ بلکه باید در کنار هم حرکت کنند و دارای تفاهم باشند.
تقابل ساختگی میان این دو، جامعه را از درون فرسوده میکند؛ هم باورها را تضعیف میکند، هم احساس همدلی را از معنا تهی میسازد. راه درست، کنار گذاشتن این قیاسهای بیپایه و پذیرش این واقعیت است که جامعهای بالنده، هم به نیایش نیاز دارد، هم به مسئولیت. نه باید ایمان را قربانی کمک کرد، و نه کمک را بهانهای برای انکار ایمان ساخت.