
تحولات اخیر در منطقه، به ویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به جمهوری اسلامی ایران، نگرانیهای زیادی را در میان شش کشور شورای همکاری خلیج فارس به وجود آورده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، بعد از پستی که شیخ حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی، وزیر خارجه سابق قطر، در شبکه ایکس منتشر و مراتب نگرانی خود را نسبت به تجزیه برخی از کشورهای منطقه ابراز داشت، پایگاه خبری الخلیج مقالهای تحلیلی در این رابطه منتشر کرد.
نویسنده این گزارش در مقدمه آن آورده است: «شیخ حمد بن جاسم آل ثانی، نخستوزیر پیشین قطر، با هشدار درباره طرحهایی برای تجزیه کشورهای منطقه، اعلام کرد که وضعیتی بسیار خطرناک منطقه را تهدید میکند و آثار آن به کشورهای خلیج فارس نیز خواهد رسید.»
او در پستی روی پلتفرم ایکس در روز جمعه (۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵)، درباره «پیامدهای ناشی از رویدادهای اخیر در منطقه» سخن گفت.
این سیاستمدار سابق توضیح داد که این پیامدها در چند جهت پیش خواهد رفت، از جمله طرحهایی برای تجزیه برخی کشورها مانند سوریه یا ایجاد وضعیتی که منطقه را برای سالهای طولانی متحمل هزینههای سنگینی خواهد کرد.
کشورهای عربی در دهههای اخیر شاهد تحولات سیاسی خطرناکی بودهاند که فراتر از تغییرات داخلی، از طرحهای سازمانیافتهای برای بازطراحی نقشه خاورمیانه و تجزیه آن به واحدهای قومی و مذهبی شکننده پرده برداشته است.
بحث درباره طرحهای تجزیه، پدیده تازهای محسوب نمیشود، بلکه ریشه در سالهای دور دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
اعلام «دکترین آیزنهاور» توسط رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۹۵۷، که به واشنگتن اجازه مداخله در امور خاورمیانه را تحت عنوان «حمایت» از منطقه داد.
طرح «خاورمیانه بزرگ» در سال ۲۰۰۴ در دوره جورج بوش پسر مطرح و هدف آن تجزیه کشورهای بزرگ عربی به واحدهای متخاصم اعلام شد.
کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا، در سال ۲۰۰۵ مفهوم «هرج و مرج سازنده» را مطرح کرد که ابزاری برای توجیه فروپاشی دولتها شد.
در سال ۲۰۰۶، محافل آمریکایی سناریوی تجزیه عراق به سه کشور (شیعه، کرد و سنی) را پیشنهاد کردند.
از سال ۲۰۱۱، ایده تجزیه لیبی به مناطق غربی (طرابلس)، شرقی (بنغازی) و جنوبی تحت کنترل گروههای مسلح تقویت شد.
در سوریه، از سال ۲۰۱۲، سناریوهای تجزیه با ایده تشکیل دولتهای کردی، علوی و سنی مطرح شده است.
با بررسی و کنکاش در این سناریوها و ایدههای مطرحشده در سالهای گذشته، میتوان گفت که اقدامات اخیر اسرائیل نتیجه این ایدهها محسوب میشود.
وضعیت در نوار غزه با تهاجم مداوم و اشغال آن از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به یک فاجعه تبدیل شده است.
در لبنان، اسرائیل از جنوب این کشور به طور گسترده نفوذ کرده و در سوریه، از ۸ دسامبر ۲۰۲۴، تلآویو مناطق وسیعی از جنوب این کشور را اشغال کرده است.
همه نشانهها حاکی از آن است که کشورهای عربی خلیج فارس در صورت وقوع طوفان تجزیه در منطقه اطراف خود، نمیتوانند از تاثیرات آن در امان بمانند.
تجربیات نشان میدهد که خلیج فارس از نظر سیاسی، امنیتی، اقتصادی و شاید اجتماعی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران، که از ۱۳ ژوئن گذشته آغاز شد و با دخالت آمریکا در بمباران تاسیسات هستهای ایران و پاسخ تهران با حمله به پایگاه العدید در قطر همراه بود، تنها نمونهای از پیامدهای احتمالی تنشهای منطقهای برای کشورهای خلیج فارس است.
دکتر واثق السعدون، تحلیلگر سیاسی و آکادمیک، درباره اظهارات شیخ حمد بن جاسم این اظهارات را مبتنی بر دادههای مهمی میداند که از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل ناشی شده است. مهمترین این دادهها، «وضعیت نبود اطمینان» از میزان تعهد ایالات متحده به حفاظت از متحدان خود در منطقه خلیج فارس است، این مساله، به ویژه پس از حمله ایران به پایگاه العدید در قطر نمایان شده است.
او در این رابطه اظهار داشت: «حادثه پایگاه العدید میتوانست در بحرین یا کویت، که میزبان پایگاههای نظامی بزرگ آمریکایی مشابه قطر هستند نیز رخ دهد.»
با وجود رهگیری موشکهای ایرانی که پایگاه العدید را هدف قرار دادند، واکنش سرد ایالات متحده به این حمله ، پیامی ناامیدکننده به متحدان آمریکا ارسال کرد.
این پیام نشان میدهد که تعهد استراتژیک مطلق ایالات متحده در خاورمیانه، «حفاظت از امنیت اسرائیل» است، در حالی که تعهداتش نسبت به دیگر متحدان منطقهایاش نسبی و تابع منافع فوری آمریکاست.
برای کشورهای خلیج فارس روشن شده است که هیچ «چارچوب استراتژیک» الزامآوری وجود ندارد که واشنگتن را به تضمین امنیت و ثبات متحدانش در منطقه شورای همکاری خلیج فارس، همسطح با حمایت از امنیت اسرائیل ملزم کند.
علاوه بر واکنش سرد آمریکا به حمله ایران به پایگاه العدید، نگرانی کشورهای خلیج [فارس] پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، به حمایت بیحد و حصر کنونی آمریکا از طرحهای اسرائیل برای ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی بزرگ در منطقه بازمیگردد.
آنچه اعضای شورای همکاری را نگران میکند، «پیامدهای خودسری اسرائیل است که جرقههای آن ممکن است به ثبات و یکپارچگی کشورهای عربی خلیج فارس نیز سرایت کند».
اگر هزینه تضعیف ایران و پایان دادن به تهدیدات و نفوذ پیشین آن در امنیت و ثبات منطقه، جایگزینی آن با سلطه و باجخواهی اسرائیل علیه کشورها و ملتهای منطقه باشد، وضعیت مانند «پناه بردن از گرمای سوزان به آتش» خواهد بود.
باید منافع مشترک در روابط آمریکا و کشورهای خلیج فارس به صورت شفاف و پایدار تثبیت شود تا از نتایج پیشبینینشده تغییرات بزرگ کنونی در معادلات ژئوپلیتیکی و توازن قدرت در خاورمیانه جلوگیری شود.