آموزش در زمان و مکان مناسب
کانون مرکزی نظام آموزشی امام صادق(ع)، مساجد بود. تشکیل حلقههای درسی در مساجد به شیوهای که امروزه در حوزههای علمیه رایج است، از ابتکارات ایشان بود. اما بنا بر نقلهای تاریخی، آن حضرت در منزل نیز پذیرای جویندگان دانش به صورت گروهی و انفرادی بود. اصولاً امام(ع) از هر مکان و زمان مناسبی برای تعلیم و تربیت بهره میجست که استفاده از مراسم حج از نمونههای آن است.
این تنوع در زمانهای آموزش نیز دیده میشود. آن حضرت برای رفع اشکالات علمی دانشپژوهان، دورههای بسیار کوتاه آموزشی درنظر میگرفت تا فنون حل مسائل علمی را بیاموزد. آموزش 500مسئله در ایام حج به هشام بن حکم یکی از این موارد است.
یکی از شاگردان امام(ع) با نام مفضّل نیز که از مناظره با ملحدان احساس ناتوانی میکرد، چهار روز پیاپی به محضر امام رسید تا فلسفه آفرینش را بیاموزد که به نگارش کتاب «توحید مفضّل» انجامید.
مناظرات امام صادق(ع) با جریانهای مختلف فکری و فرهنگی نیز یکی از ابعاد مهم نظام آموزشی آن حضرت به شمار میرود و نکات آموزشی و تربیتی بسیاری در آنها نهفته است که شفافترین آنها، آموزش فنون مباحثه و مناظره به شاگردان است.
تخصصگرایی در مکتب صادق(ع)
رشتههای درسی دانشگاه امام صادق(ع) کاملاً متنوع بود و علاوه بر علوم اسلامی مثل فقه، کلام، حدیث، تفسیر و علوم قرآنی، طالبانی از علوم دیگری مثل ادبیات، شیمی، ریاضی، حکمت، طب، هیئت و نجوم، زیستشناسی و... نیز افتخار شاگردی او را داشتهاند؛ آن هم در بالاترین سطوح علمی.
امام صادق(ع) هر شاگرد را متناسب با ظرفیت و علاقهاش در رشتهای خاص آموزش میداد؛ برخی در فقه، برخی در تفسیر قرآن، برخی در کلام و اعتقادات و برخی در علوم دیگری مانند طب و شیمی. این رویکرد سبب شد شاگردان در حوزههای مختلف علمی متخصص شوند و نقش مؤثری در گسترش علوم اسلامی و حتی سایر علوم ایفا کنند.
فقهایی که بعدها مذاهب فقهی را تأسیس کردند، از این دانشگاه برخاستند و برخی دانشمندانی که در علوم مختلف تربیت شدند، پایهگذار علومی مثل شیمی شدند و زمینه رشد علمی جهان اسلام را آماده کردند.
برای نمونه جابر بن حیان، پدر علم شیمی بیش از 200 کتاب در علوم طبیعی و کیمیاوی نوشت که بعدها به زبانهای مختلف در اروپا ترجمه و تدریس شد.
پای میز مناظره
رئیس مکتب شیعه از مباحثات و مناظرههای علمی استقبال میکرد و نهتنها خود بارها در این آوردگاه علمی حاضر میشد، بلکه شاگردان خود را نیز برای مناظره با مخالفان و پرسشگران آماده کرده بود. امام(ع) که قابلیتهای شاگردان و تخصص آنها را میشناخت، گاهی پاسخ به سؤالات و شرکت در مناظرات علمی را به شاگردانی که به همین منظور پرورش یافته بودند، میسپرد و خود نیز در صورت نیاز وارد بحث میشد و به بیان اشکالات و اصلاح روش آنها میپرداخت تا قدرت استدلال و دفاع علمی شاگردان را تقویت کند.
برای نمونه، گاهی مباحثات و مناظرات در موضوعات فقهی را به زراره میسپرد، موضوعات قرآنی را به حمران، ادبیات عرب را به ابان بن تغلب، علم كلام را به مؤمن طاق و طیار و توحید و خداشناسی را به هشام. درعین حال، شاگردانی که توان و مهارت کافی نداشتند را از مناظرات علمی منع میکرد.
بعد هم آنقدر به شاگردانش اطمینان داشت که میفرمود: در مناظره فرقی میان من و شاگردانم نیست، اگر کسی در این مناظره بر شاگردم پیروز شود، مثل این است كه بر من پیروز شده است!
دانشگاه بینالمللی مذاهب
در مدرسه صادق آلمحمد(ع) هیچ محدودیت ملی، مذهبی، فکری، سیاسی و... برای طلب علم وجود ندارد و تبلور یک دانشگاه فراملی، فراقومیتی، فرادینی و جهانشمول است؛ میفرمود: «حکمت، گمشده مؤمن است؛ پس هرجا یکی از شما گمشدهاش را یافت، آن را فراگیرد».
پای درسش شاگردانی از خراسان، قم، فارس، همدان و... تا عراق، شام، مصر و شمال آفریقا حضور داشتند. از نظر فکری هم محدودیتی وجود نداشت. بزرگان و رهبران فرقهها و مذاهب مختلف مانند مالک بن انس و ابوحنیفه اجازه حضور در مجالس علمی امام را داشتند و در بیان آرا و اندیشههای خود آزاد بودند.
هر کس در هر سنوسالی، حتی در 95 سالگی میتوانست وارد این مدرسه شود و تا هر زمان که میخواست فرصت استفاده از مکتب را داشت.
کرسی آزاداندیشی حتی برای ملحدان
در عصر امام صادق(ع) فضای آزاداندیشی مناسبی بر جامعه اسلامی حاکم بود و حضرت نیز علاوه بر اینکه از این فضا بهدرستی استفاده میکرد، بر این آزاداندیشی دامن میزد.
آن حضرت شخصاً در مناظرات علمی با زنادقه و ملحدان حاضر میشد و بدون هیچ خط قرمز اعتقادی درباره مسائل مختلف به گفتوگو مینشست.
تا جاییکه وقتی ملحدی مثل ابن ابیالعوجاء بهخاطر بیان اعتقاداتش با واکنش تند و خشماگین یکی از شاگردان امام مواجه شد، به او گوشزد کرد که امام تو چنین برخوردی با ما نمیکند و به ما اجازه سخن میدهد، از حد ادب بیرون نمیرود، خشم بر او چیره نمیشود، سخنان و دلایل ما را میشنود و وقتی گمان میکنیم بر او پیروز شدهایم، با کوتاهترین کلام، دلایل ما را باطل میکند!
جنبش کتابت
پس از رحلت رسول خدا(ص) نوشتن حدیث ممنوع شده بود که این ممنوعیت و کراهت از کتابت حدیث در میان اهلسنت تا بیش از دو قرن ادامه یافت. این امر سبب از بین رفتن بسیاری از روایات عامه و ورود جعلیات فراوان شد.
اما اهلبیت(ع) از همان ابتدا اصحاب و پیروانشان را به نوشتن احادیث و حفظ آن تشویق میکردند که پشتوانه مکتوب و دقیقی را برای مکتب شیعه به ارمغان آورد.
با اینحال، تمایل به نوشتن و کتابت در دانشگاه گسترده و چندمذهبی امام صادق(ع) همچنان محل تردید بود و به تأکید و تشویق امام نیاز داشت: بنویسید که دل به نوشتهها اعتماد دارد... بنویسید، چون دانش حفظ نمیشود مگر با نوشتن... کتابها و نوشتهها را حفظ کنید که در آینده به آنها نیازمندید.به مفضل میگفت: بنویس و علمت را در میان مردم و همکیشانت منتشر کن و اگر از دنیا رفتی کتابهایت را به فرزندانت ارث بده.
ثمره این تشویقها تألیف دستکم 400کتاب و رساله در دورههای درسی امام بود که نام و مشخصاتشان در تاریخ مانده است و میراث فرهنگی تاریخ اسلام را محفوظ نگه داشت تا به دست آیندگان برسد. شاگردان امام تألیفاتشان را به امام عرضه میکردند و آن حضرت پس از بررسی، آنها را تصحیح یا تأیید میکرد.
اجتهاد شیعی و پژوهشمحوری
امام(ع) بیش از آموختن معلومات، تفکر و اندیشیدن را به شاگردان میآموخت. گاهی بهجای پاسخ مستقیم به سؤالات، اصول و قواعدی را بیان میکرد که با استفاده از آن، پاسخ به این سؤال و سؤالات مشابه دیگر نیز قابل استنباط بود. آنچه امروز به عنوان اجتهاد ماندگار شده، روشی است که به دست امام صادق(ع) عملیاتی شد و از شاخصههای فقه شیعی است؛ روشی که تقریباً با آموزش پژوهشمحور مطابقت دارد.
امام(ع) حتی در زمان خود که عصر حضور امام معصوم بود، به شاگردانش توصیه میکرد در صورت دسترسی نداشتن به امام، اجتهاد کنند و نهتنها به اجتهاد خود عمل کنند، بلکه آن را به مقلدان هم منتقل کنند.
پرورش عقلانیت
روش امام صادق(ع) برای پرورش جامعه، اهتمام به عقل، عقلانیت و دانش بود. اندیشمندانی نظیر شهید مطهری معتقدند نخستین کسی که مدارس فلسفی، بهمعنای عقلی را در دنیای اسلام تأسیس کرد، امام جعفرصادق(ع) بود.
در نظام فکری امام(ع)، گزارههای اعتقادی و دینی بر پایه تفکر و تعقل شکل میگیرد: «هر کس عقل داشته باشد، دین دارد و هر کس دین داشته باشد، وارد بهشت میشود».
این اهتمام، ظهور و بروز عقلانیت را در علوم اسلامی شیعی دوچندان کرد تا جایی که در صدر کتابهای حیث شیعه و اولین مباحث این کتابها با مباحث عقلی و عنوان «کتاب العقل و الجهل» آغاز شده و بهعنوان زیربنای همه اعتقادات و احکام شناخته میشود. پس از باب عقل و جهل هم در باب توحید، مباحث گستردهای درباره توحید، صفات و شئون خداوند و مباحث عقلی عمیقی مثل قضا و قدر، جبر و اختیار و... بیان شده است. در حالیکه کتابهای حدیثی سایر مذاهب اسلامی صرفاً با مسائل فرعی فقهی تبویب شده است.
خبرنگار: محمد ولیانپور