شناسهٔ خبر: 69961116 - سرویس سیاسی
منبع: اقتصاد نیوز | لینک خبر

معنای بازگشت ترامپ برای خاورمیانه

آغاز عصر پساترامپ در خاورمیانه؛ شاهین‌ها چه خوابی برای ایران و منطقه دیده‌اند؟/ ضربه سنگین به هژمونی آمریکا

اقتصادنیوز: گروهی از ناظران با استناد به سیاست‌ورزی دولت اول دونالد ترامپ بر این باورند که این استراتژی در دولت دوم ادامه خواهد داشت، با این‌همه تحلیل دقیق رویکردها منوط به تشکل کابینه است؛ کابینه‌ای که می‌تواند متشکل از نئوکان‌هایی باشد که به پایه‌های عصر پساآمریکایی در خاورمیانه را درهم شکسته و به روسیه و چین فرصت می‌دهند تا خلاء‌های حاکم را پر کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز، موسسه مطالعاتی عرب واشنگتن دی‌سی با انتشار یادداشتی مدعی شد: انتخابات ریاست‌جمهوری احتمالاً پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی ایالات متحده به‌دنبال خواهد داشت، زیرا کامالا هریس به‌عنوان نامزدی میانه‌رو میدان را به رقیب بومی‌گرا یعنی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا واگذار کرد. چنین نتیجه‌ای برای خاورمیانه، از زاویه‌های مختلف قابل تامل است. در این میان یادآوری این نکته حائز اهمیت است که سیاست آمریکا در ارتباط با خاورمیانه و منطقه، از ژانویه 2021 ، زمانی‌که ترامپ از کاخ سفید خارج شد، متفاوت است. پیش از خروج ترامپ، اسراییل و امارات متحده عربی و بحرین در 15 سپتامبر 2020 طی مراسمی روابط‌شان را عادی‌سازی کردند. پس از آن مراکش و سودان نیز از این توافق که تحت عنوان توافق ابراهیم از آن یاد می‌شود، استقبال کردند. با این حال، چنین توافقی بسیار پرهزینه بود؛ در ابتدا، در ارتباط با مراکش، ایالات متحده حاکمیت این کشور بر صحرای غربی را تاکید و در مورد سودان، نام این بازیگر را از فهرست سیاه وزارت خارجه حذف کرد. هم‌زمان امارات متحده عربی مجوز خرید جنگنده‌های F-35، ساخت ایالات متحده را به‌دست آورد که تا حدودی باعث تعجب اسرائیل شد. با این‌همه امروز آینده مذاکرات در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است؛ به‌ویژه بعد از پس‌لرزه‌های حمله هفتم اکتبر حماس که بازیگران عرب را به تکاپو انداخت.

صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد

این موسسه مطالعاتی در ادامه مدعی است، جای تعجب نبود که توافق‌نامه ابراهیم فلسطینی‌ها را نادیده گرفت. فلسطینی‌ها و امید آنان برای داشتن کشوری مستقل در هیچ کجای توافق ذکر نشده است. دولت ترامپ، طرح صلح فلسطین-اسرائیل را از طریق آژانس تحت رهبری جرد کوشنر، دامادش تهیه کرد؛ برنامه‌ای که برای طراحی آن بیش از «25 کتاب» خوانده شده است. این طرح به‌طور رسمی در کنفرانس مطبوعاتی در سال 2020 در کاخ‌سفید با حضور ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل رونمایی شد؛ فلسطینی‌ها قبلاً این طرح را رد کرده بودند. این طرح موجودیتی کوچک برای فلسطین توصیف می‌کرد که فاقد جنبه‌های حیاتی حاکمیت است و به‌شدت به لحاظ سیاسی و امنیتی زیر نظارت اسرائیل قرار دارد. این طرح در میان هیچ‌یک از طرفین جذابیت چندانی نداشت و بدون هیچ اثری کنار زده شد. «طرح صلح» کوشنر طرحی شکننده برای تأیید کنترل اسرائیل بر سرزمین‌های فلسطینی اشغالی و جمعیت فلسطینی بود. در سال 2017، ترامپ به‌طور رسمی شرق بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت اسرائیل به‌رسمیت شناخت و 2 سال بعد حاکمیت این بازیگر بر بلندی‌های جولان اشغالی را که تا سال 1967 در اختیار سوریه بود، به‌رسمیت شناخت. رابطه رسمی با فلسطینیان و تشکیلات خودگردان و ایالات متحده هم بازتعریف شد و  سفارت آمریکا از تل‌آویو به شرق بیت‌المقدس منتقل شد. روی هم‌رفته، این اقدامات مهر تایید آمریکا بر سیاست‌های اشغالگر اسرائیل گذاشت و به دهه‌ها سیاست به ادعای واشنگتن صلح‌سازی پایان داد. ترامپ آن‌قدر به نتانیاهو نزدیک بود که موجب شد «بی بی» در طول مبارزات انتخاباتی مجدد خود در سال 2019، پوستر بزرگی از خودشان را با هم در ساختمانی در تل‌آویو به نمایش گذاشت.

HL2JN2CEIJMTDKFKXOPM7ENVOE

از تحریم تا ترور

ترامپ، سیاست آمریکا در ارتباط با ایران را به‌طور کامل تغییر داد. او در سال 2018 رسماً از توافق هسته‌ای چندجانبه با ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد؛ توافقی که توسط دولت باراک اوباما -سلف او-، گروه 1+5 و اتحادیه اروپا برای توقف پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران امضا کرده بودند. ترامپ با استناد به نقایص ادعایی این توافق، با اعمال سیاست فشار حداکثری ایران را ناچار کرد تا با کاهش تعهدات برجامی‌اش از این توافق خارج شود.

به ادعای موسسه عرب واشنگتن دی‌سی، ترامپ کمپین فشار حداکثری را علیه ایران تعریف کرد؛ کمپینی که حتی بازیگران منطقه‌ای خلیج‌فارس که با تهران رقیب بوده و هستند، هنوز درک درستی از معنایش ندارند. ترامپ از تهدید به اقدام نظامی منحرف و پس از آن خواستار توافق با تهران شد؛ موضعی مبهمی که نه تنها ایران، بلکه سایر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را دچار تردیدهای جدی کرد. نتیجه آن تا حدودی قابل پیش‌بینی بود؛ خصومت‌ها بین ایالات متحده و ایران تشدید شد، رویارویی نیابتی واشنگتن و تهران، به‌واسطه ترور (شهید) قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در سال 2020 و حمله متقابل ایران به تاسیسات آمریکا در عین‌الاسد افزایش یافت و هم‌زمان ایران برنامه خود را برای تولید اورانیوم با غنای بالا، تسریع کرد و اکنون بیش از هر زمان دیگری در آستانه گریز هسته‌ای قرار دارد.

1

پادشاهی‌ها و انفعال ترامپ

ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا از ماهیت معاملاتی روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس دفاع می‌کند و معروف است که از قطع فروش تسلیحات به عربستان در پی قتل جمال خاشقجی در اکتبر 2018 خشمگین بود. به باورش در صورتی‌که واشنگتن نتواند نیازهای متحدانش را محقق کند، روسیه و چین وارد میدان شده و این خلاء را پر می‌کنند. ترامپ در اولین سفر خود به خارج از کشور به‌عنوان رئیس‌جمهوری، در سال 2017 وارد ریاض شد و با تلاش‌های ضد تروریسم پادشاهی هم‌صدا گشت. ترامپ در سخنرانی در گردهمایی سران کشورهای عربی و اسلامی به صراحت اعلام کرد که دولتش بازیگری را به‌واسطه مواردی که نقض حقوق‌بشر خوانده می‌شود، تحت فشار قرار نخواهد داد. در این میان وقتی صحبت از دفاع از خلیج‌فارس شد، ترامپ غیرقابل پیش‌بینی بود. حمله سپتامبر 2019 به تأسیسات نفتی عربستان‌سعودی که حوثی‌های یمن مسئولیت آن را برعهده گرفتند، با بی‌تفاوتی عمومی ترامپ مواجه شد. او ابتدا مدعی شد که به چنین کنشی، واکنشی تند نشان می‌دهد اما پس از آن موضعش را تغییر داد و اعلام کرد که خواهان جنگ نیست. انفعال واشنگتن رهبران ریاض را به وحشت انداخت؛ از همان بازه زمانی بود که سایر دولت‌های خلیج‌فارس به‌طور خصوصی تعهد ترامپ به دفاع خود را زیر سؤال برده‌اند. و این در حالی است که به نظر می‌رسد آن‌ها پیروزی ترامپ در انتخابات را ترجیح می‌دهند؛ پس باید دید که این امر در راستای منافعشان تعیبر خواهد شد یا خیر.

2

شاهین‌های آمریکایی و آینده مبهم فلسطین

با این‌همه به نظر می‌رسد دولت دوم ترامپ از نظر کمی متفاوت خواهد بود؛ اما به احتمال زیاد از منظر عملی دستاورد چندانی نخواهد داشت. به ادعای این موسسه مطالعاتی، تیم جدید ترامپ احتمالاً از افراد درجه دوم و شاهین‌هایی تشکیل خواهد شد که عمدتاً به رئیس‌جمهوری و نیازهای سیاسی و غرایز کنترل‌نشده ترامپ وفادار هستند؛ این گزاره لحن و سیاست دولت جدید را تعیین می‌کند. به ادعای ناظران، ترامپ به اسرائیل چراغ سبز نشان می‌دهد تا مناقشات خود را به هر طریقی که صلاح بداند، حل کند. او از نتانیاهو خواسته که جنگ غزه را به‌سرعت به پایان برساند و در گفت‌وگوی خصوصی با نخست‌وزیر در ماه ژوئیه گفته که این‌کار قبل از تحلیف او انجام شود. این امر بیش از هر زمان نگرانی‌ها در باب هزینه‌های انسانی جنگ را افزایش داده است. به نظر می‌رسد ترامپ سایر کشورهای عربی را تشویق ‌می‌کند تا کمک‌های مالی و بشردوستانه را افزایش دهند. اما در برابر هرگونه دخالت عمیق‌تر ایالات‌متحده در حاکمیت یا آینده اقتصادی سرزمین‌های اشغالی مقاومت می‌کند؛ به‌ویژه اگر نیاز به ایجاد یک تشکیلات خودگردان ضعیف فلسطین با سرمایه مالی و دیپلماتیک آمریکا مطرح شود. ترامپ به‌خودی خود علاقه چندانی به فلسطین ندارد و پیشنهادهایی که در درون نظام سیاسی اسرائیل برای اشغال مجدد غزه یا حتی ایجاد شهرک‌های جدید در آنجا مطرح می‌شود، نمی‌تواند دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید را با خود هم‌صدا کند.

به ادعای موسسه مطالعاتی عرب واشنگتن دی‌سی، بعید است که دولت جدید ترامپ تلاش کند، طرح صلح کوشنر را احیا کند، مگر اینکه متحدان عرب به دلایلی متفاوت برای حل و فصل اختلاف‌های خود با اسرائیل به شکلی نمایدن تحت‌فشار قرار بگیرند. ترامپ ممکن است با این گزاره همراهی کند؛ اما او و دولتش به‌طور قطع از تلاش دیپلماتیک فشرده مورد نیاز برای تحقق چنین مقوله‌ای خودداری خواهند کرد. در چنین شرایطی فلسطینی‌ها بار دیگر به حال خود رها می‌شوند: تشکیلات خودگردان فلسطینی به‌شدت ضعیف‌شده در رام‌الله -که از مشروعیت و بودجه محروم است- برای پرداخت قبوض برق خود با مشکل مواجه می‌شود و نمی‌تواند گزینه معتبری برای اداره فلسطینی‌ها شد.

3

دولت دوم ترامپ و ایران؛ گزینه نظامی یا بستر سازی برای توافق

به ادعای این موسسه مطالعاتی، تحلیل سیاست دولت ترامپ در قبال ایران دشوارتر است. ترامپ ممکن است از رویکرد تند و نظامی اسرائیل علیه ایران و تاسیاست هسته‌ای این کشور دفاع کند. شاهین‌های آمریکایی و تل‌آویو ممکن است به این نتیجه ادعایی دست یابند که پس از حمله نظامی به ایران میدان برای رایزنی‌های دیپلماتیک هموارتر خواهد بود. با این‌همه، جای سوال است که ترامپ با چنین گزاره‌ای موافقت کند؛ ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، تلاش داشت تا با توسل به سیاست هویج و چماق ایران را تحت‌فشار قرار دهد، با این‌همه در ارتباط با این سیاست نیز درگیر تردید بود. علاوه بر این، تاکید رئیس‌جمهوری تازه ایران بر اصل تنش‌زدایی شاید موجب شود تا ترامپ ماجراجویی‌هایش علیه ایران را متوقف کند. او در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش تاکید داشت که همچنان برای توافقی جامع با ایران آماده است. با این حال، فارغ از  انگیزه‌های نامنظم حاکم بر سیاست دولت اول ترامپ در قبال ایران، انگیزه‌های تنش‌زای او ممکن است بر دولت دوم نیز حاکم باشد. به نظر می‌رسد خصومت عمومی نسبت ایران، در کنار تمایل شخصی برای دستیابی به توافق، مشخصه دولت دوم ترامپ خواهد بود. همین گزاره زمینه‌ساز تنش و تناقض در سیاست آمریکا در قبال ایران خواهد شد.

9

غروب عصر هژمونی آمریکا در خاورمیانه

دولت دوم ترامپ در ارتباط با کشورهای خلیج‌فارس نیز حول فروش تسلیحات، معاملات تجاری، و همکاری‌های امنیتی و مبارزه با تروریسم تعریف می‌شود؛ در حالی‌که تا حد زیادی تعامل سیاسی و دیپلماتیک مبتنی بر ارزش‌ها در این میان از قلم خواهد افتاد. در این میان نمی‌توان انتظار داشت که در صورت رویارویی تهران و تل‌آویو، واشنگتن از بازیگران عرب حاشیه خلیج‌فارس حراست کند. این در حالی است که بازیگرانی چون عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی به دنبال این هستند تا اطمینان حاصل کنند که ترامپ در صورت حمله احتمالی تهران، در کنار این گروه از کشورها قرار خواهد گرفت یا نه. در این میان توافق‌های تسلیحاتی پادشاهی و واشنگتن در کنار حمایت‌های سعودی‌ها از منافع خانوادگی ترامپ، یعنی سرمایه‌گذاری 2 میلیارد دلاری با شرایط بسیار مطلوب در صندوقی که کوشنر سرپرستی آن را بر عهده دارد، گزاره‌هایی هستند که می‌تواند موجب شود تا پادشاهی‌ها به طرقی ضمانت‌هایی را از آمریکا دریافت کنند.

در ادامه این گزارش ادعا شده است، با این حال، نباید مبنای ذاتی ناپایدار را برای رابطه امنیتی پایدار، مورد استناد قرار داد. عربستان سعودی و کشورهای همسایه خلیج‌فارس در دوره دوم دولت ترامپ، همیشه در این فکر هستند که آیا چاپلوسی و معاملات تجاری کافی است یا خیر. دولت دوم ترامپ به احتمال زیاد عنصری از عدم اطمینان را به روابط باثبات اضافه می‌کند، دهه‌ها سیاست ایالات متحده در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل را از بین می‌برد و شانس رویارویی نظامی آمریکا و ایران را افزایش می‌دهد. ماهیت نامطلوب سیاست آشفته ترامپ در خاورمیانه، از سوی دیگر فرصت‌های جدیدی را برای روسیه و چین ایجاد می‌کند که هر خلاء سیاسی ایجادشده توسط ایالات متحده را پر کنند. کشورهای خلیج‌فارس و مصر ممکن است از این جایگزین، برای هژمونی ایالات متحده استقبال کنند. در حالی‌که به اصطلاح عصر پساآمریکایی در خاورمیانه -سیستم ترتیبات نظامی و دیپلماتیک که تقریباً 70 سال است روابط امنیتی منطقه‌ای را اداره می‌کند - در حال محوشدن است و بعید به نظر می‌رسد که دولت ترامپ بتواند مانع از این فروپاشی شود.