دونالد ترامپ، رئیسجمهور آینده ایالات متحده، باعث شده که خواب از چشمان بسیاری در اروپا ربوده شود. دیپلماتها انتظار دارند که بازگشت ترامپ به کاخ سفید در دور دوم، مشکلات بیشتری را به همراه داشته باشد، زیرا جهان امروز بیثباتتر از سال ۲۰۱۷ است.
لوک مکگی در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی نوشت: محور جدیدی از رهبران خودکامه موجب نگرانی دیپلماتهای اروپایی شده است.
ر نهایت ایران تصمیم نهایی را در مورد اینکه آیا مذاکره ای صورت خواهد گرفت و اینکه چنین مذاکره ای چگونه باید باشد اتخاذ خواهد کرد. در دوره نخست ترامپ، تهران پذیرای مذاکره با وی نبود. اکنون ممکن است این رویکرد تغییر کند. اگر ایران در جلوگیری از جنگ و پیگیری دیپلماسی جدی است، باید مایل به آزمودن این گزاره باشد که آیا ترامپ میتواند اقداماتی را که دیگران قادر نبودند محقق کند یا خیر. ملاقات با نماینده ترامپ، ایلان ماسک، تنها یک هفته بعد از انتخابات آمریکا نشان می دهد که ایران ممکن است آماده انجام این کار باشد.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آینده ایالات متحده، باعث شده که خواب از چشمان بسیاری در اروپا ربوده شود. دیپلماتها انتظار دارند که بازگشت ترامپ به کاخ سفید در دور دوم، مشکلات بیشتری را به همراه داشته باشد، زیرا جهان امروز بیثباتتر از سال ۲۰۱۷ است.
یکی از نگرانیهای اصلی آنها، همکاری روزافزون بین روسیه، چین، ایران و کره شمالی است. یک مقام امنیتی غربی که نخواست نامش فاش شود در این باره گفت: "ترامپ در مقابل خود شاهد یک تئاتر جهانی است و به نظر میرسد هر آنچه که دشمنان ما اکنون انجام میدهند به هم مرتبط است. "
اینکه آیا ترامپ — که ابایی از اولویت دادن به برنامههای داخلی خود ندارد — واقعاً درک میکند که ائتلاف احتمالی بین چهار قدرت هستهای که رهبرانشان از آمریکا متنفرند، چه معنایی دارد یا خیر نامشخص است.
برت بروئن، مدیر پیشین بخش تعاملات جهانی کاخ سفید گفت: "این چهار کشور در حال حاضر علیه منافع آمریکا فعالیت میکنند. کره شمالی به روسیه برای تهاجم به اوکراین کمک میکند. گروههای نیابتی ایران به کشتیها در دریای سرخ حمله میکنند. چین در حال خرید نفت ایران است. اگر ترامپ سیاست انزواطلبانهتری در پیش بگیرد این قضیه ممکن است بدتر شود. "
تصمیم دیکتاتور کره شمالی، کیم جونگ اون برای کمک به روسیه از طریق ارسال نیرو به اوکراین، بارزترین و شگفتانگیزترین مثالی است که نشان میدهد محور دولتهای خودکامه ممکن است به گسترش خود ادامه دهد.
مزایای این همکاری برای کرملین واضح است: روسیه از ابتدای جنگ تلفات سنگینی را شاهد بوده است و کره شمالی آماده است تا با ارسال نیروهای خود این شکاف را حتی به بهایی مهلک پر کند.
آنچه پیونگیانگ بابت این کمک بهدست میآورد، چندان مشخص نیست. جان اوردارد، سفیر پیشین بریتانیا در کره شمالی گفت: "اینکه سربازان کره شمالی به محض ورود به اوکراین به کشور دیگری بگریزند، ریسک قابل توجهی دارد — مسئلهای که کره جنوبی برای آن آماده میشود. " "گریختن نیروهای ویژه نخبه او میتواند کیم را شرمنده کند. شرمندگی عمده دیگر این است که اگر نیروهایش بیفایده از آب درآیند، میتواند به شهرت او به عنوان مردی که واقعاً باید از او ترسید، آسیب برساند. "
با این حال، اوردارد افزود، کیم نیاز به یک برنامه پشتیبانی دارد. او افزود: "کره شمالی مدت طولانی به طور تقریباً انحصاری به چین وابسته بوده و چین نارضایتی خود را از رابطه جدید کیم با روسیه نشان داده است... در عین حال، نمیدانیم که کیم در ازای ارسال نیرو به روسیه چه چیزی به دست میآورد. شاید او خواهان کمک روسیه به توسعه فناوریهای جدید هستهای و موشکی اش است، یا شاید هم او مجبور به توافق برای ارسال نیرو شده، زیرا اکنون که ذخایر او به اتمام رسیده، دیگر قادر به پاسخ گفتن به تقاضای روسیه برای ارسال مهمات نیست. "
مقامات ناتو از تشدید تنش جهانی درگیریهای اروپا اروپایی هراس دارند. اگر کره شمالی به حمایت از روسیه ادامه دهد، آیا کره جنوبی با ارسال موشک از اوکراین حمایت میکند؟ آیا اوکراین ممکن است به اهداف کره شمالی حمله کند؟ و اگر این کار را انجام دهد، آیا کره شمالی از چین میخواهد که تعهدات معاهدهایاش برای حفاظت از کره شمالی را اجرا کند؟ در حالی که منابع نزدیک به این اتحاد چهارگانه میگویند که این وضعیت "نزدیک به بدترین کابوس چین" است، چنین سناریویی به طور جدی مد نظر قرار گرفته است.
هر چیزی که باری از روی دوش روسیه در اوکراین بردارد، به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه فضای بیشتری برای دستیابی به هدف بلندمدتش وی یعنی تضعیف غرب و گسترش نفوذ روسیه خواهد داد. اروپا همچنان هدف اصلی او خواهد بود.
کییر جایلز، پژوهشگر ارشد برنامه روسیه و اوراسیا در موسسه چتم هاوس گفت: "کرملین و عوامل آن تلاش کردهاند تا با هدف خاص نصب سیاستمداران یا دولتهای طرفدار روسیه در سراسر اروپا، بر انتخاباتهای متعدد در اروپا تأثیر بگذارند. "
هزاران نمونه از تلاش عوامل کرملین برای ترغیب اروپاییان به نفرت از دشمنان پوتین وجود دارد از جمله طرح این ادعاها که ایالات متحده اروپا را از طریق ناتو بهعنوان یک مستعمره میبیند یا اینکه نئونازیهای اوکراینی به خدایان شرک آلود خود قربانیان انسانی تقدیم میکنند. این نوع فعالیتها اغلب در دوران انتخابات به اوج میرسد و به عمال کرملین، مانند ایراکلی کوباکیدزه در گرجستان کمک کرده که در انتخابات پیروز شوند یا در سراسر اروپا قدرت بیشتری پیدا کنند.
احساسات ضد غربی و ضد ناتو به وضوح یک تهدید مهم در اروپا به شمار میروند، اما این احساسات پیامدهایی برای آمریکاییها نیز دارند. جایلز اضافه کرد: " وقتی اقتصاد اروپا شکوفا میشود ایالات متحده از این وضعیت بهرهمند میشود. این امر با ایستادگی قوی اروپا در دفاع از منافع آمریکا در مناطق دورتر، به ویژه در آسیا آمریکا را منتفع میسازد. اگر اروپا به زمین بازی پوتین تبدیل شود، هیچ فایدهای برای ایالات متحده ندارد. "
برای ایران، محور جدید متشکل از دولتهای خودکامه میتواند پاسخهایی را به برخی از سوالات موجودیتی این کشور ارائه دهد. به صراحت میتوان گفت، ایران به متحدانی نیاز دارد و روابط تهران با این سه کشور دیگر عمدتاً معامله گرانه است.
محمدعلی شعبانی، سردبیر سایت امواج مدیا که تحلیلهایی درباره خاورمیانه منتشر میکند، در این باره گفت: "ایران برای هر یک از این بازیگران نقشهای متفاوتی ایفا میکند: برای روسیه، نقش شریک نظامی و خاری در چشم ایالات متحده به شمار میرود. برای چین، ایران عنصری کلیدی برای تامین امنیت انرژی و بهویژه امنیت نفت ارسالی از خلیج فارس است. "
ایران، کشوری با دشمنان منطقهای متعدد — بهویژه اسرائیل — ممکن است در آینده به دنبال افزایش جلب حمایت نظامی باشد. اگر منطقه در سالهای آینده بی ثباتتر شود. این موضوع میتواند بشدت برای ایالات متحده نگرانکننده باشد. علی شعبانی گفت: "تهدید اصلی که ایران میتواند برای ایالات متحده به وجود بیاورد در منطقه است، بهطوری که پایگاههای نظامی و سایر تأسیسات آمریکایی ممکن است در صورت درگیری کامل در معرض خطر قرار بگیرند. "
تمام هرج و مرج احتمالیای که این سه کشور میتوانند ایجاد کنند برای چین مناسب خواهد بود، بهویژه اگر ترامپ به محض رسیدن به قدرت، تعرفههای سنگینی بر پکن اعمال نماید.
یک دیپلمات اروپایی توضیح داد که یکی از نگرانیهای رایج در میان همکارانش این است که ترامپ بهطور کامل درک نمیکند که در این ائتلاف چقدر اجزای متحرک وجود دارد و آنها چگونه با یکدیگر تعامل دارند. برای مثال، نگرانی منطقیای وجود دارد که ترامپ در مورد اوکراین معامله کند و از ناتو کنار بکشد. چنین اقدامی امنیت اروپا را کاهش داده و این قاره را در برابر تهدید روسیه آسیبپذیر خواهد ساخت. ترامپ همچنین میخواهد تعرفههایی بر صادرکنندگان اروپایی اعمال کند.
این دیپلمات گفت: "شما نمیتوانید از حمایت از امنیت اروپا دست بکشید، به اقتصادش ضربه بزنید و سپس انتظار داشته باشید شرکتهایشان فروش نیمه هادیها به چین را متوقف کنند، یا مصرفکنندگانشان کالاهای ارزانتر چینی را نخرند، و این بدان معناست که اتفاقاتی که اکنون در اروپا رخ میدهد میتواند پیامدهایی برای تایوان داشته و در نهایت پیامدهایی برای متحدان در منطقه ایندو پاسیفیک داشته باشد. همه اینها به هم مرتبط اند. "
نگرانیها از اینکه ترامپ موضوعات جهانی را جدی نمیگیرد، موضوع جدیدی نیست. اما آنچه ممکن است در دوره دوم او متفاوت باشد این است که چقدر زیاد یا چقدر کم به بقیه جهان توجه کند.
بروئن گفت: "دفعه قبل، مردم نگران بودند که ترامپ به دلایلی به دنبال فشار دادن دکمه قرمز باشد... فکر میکنم این بار، نگرانی بیشتر این است که او چشم خود را به روی بقیه دنیا ببندد و رفتار افرادی مانند پوتین و شی جینپینگ را بهعنوان مشکلی برای آمریکا تلقی نکند.»
ترامپ ممکن است بخواهد بر یک دستورکار صرفا داخلی تمرکز کند، که حق اوست. اما دشمنان در حال حاضر به یک خلاء بالقوه و فرصتی برای رسیدن به یک هدف مشترک چشم دوخته اند که آن کاهش عمده نفوذ جهانی واشنگتن و بلعیدن بخش بزرگی از این نفوذ است.