شناسهٔ خبر: 69903888 - سرویس سیاسی
منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

خطر بیخ گوش ایران؛ مکانیسم ماشه در کمین است!

یپلمات سابق ایران در نیویورک گفت: خطر این است که ترامپ و اروپا برای گرفتن زهر اختلافاتشان در دیگر موضوعات به همکاری بیشتر با هم علیه ایران متمایل شوند.

صاحب‌خبر -

انتخاب نوشت: دیپلمات سابق ایران در نیویورک معتقد است که ممکن است مسئله رابطه با ایران یکی از معدود وجوه اشتراک بین اروپا و دولت ترامپ باشد. اگر چنین باشد، خطر این است که دو طرف برای گرفتن زهر اختلافاتشان در دیگر موضوعات به همکاری بیشتر با هم در مورد ایران متمایل شوند.

نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته، درباره نتایج قطعنامه‌های اخیر گفت: قطعنامه‌ها آجرهای سنگفرش پیاده رویی است که به شورای امنیت ختم می‌شود. کارکرد قطعنامه‌های پیش رو برای فشار، امتیازگیری و پشتوانه مکانیسم ماشه است. خیابانی که به شورای امنیت وصل می‌شود را در گذشته، برجام از طریق بندهای ۳۶ و ۳۷ آسفالت کرده؛ و چنانچه ایران بتواند این دوران را مدیریت کند، این مسیر در غروب قطعنامه ۲۲۳۱ که منقضی و تحریم‌های قبلی ایران بطور دائمی باطل خواهد شد، به مکانیسم ماشه ختم نمیشود.

مشروح گفتگو با احمدی، دیپلمات سابق ایران در نیویورک به شرح زیر است: 

قطعنامه فعلی را تا چه حد می‌توان ناشی از قطعنامه های قبلی شورای حکام از جمله خرداد ۱۴۰۳ در دولت رئیسی دانست؟

 قطعنامه فعلی در اساس آن قطعا ربطی به مسئولین سابق و لاحق ندارد. خطوط اصلی سیاست های ایران در مورد برنامه هسته ای و از جمله نحوه کار با آژانس در محدوده سیاست های کلی نظام قرار دارد و به نحو معمول توسط شورای عالی امنیت ملی مدیریت می شود. و قضایا چندان تحت تاثیر عملکرد وزارت خارجه یا ریاست جمهوری در محدوده حاشیه مانووری که این نهادها دارند، قرار نمی گیرد. موضوع مربوط به دو سایت که ادعا می شود در آن رد اورانیوم غنی شده یافته شده، اول بار در دولت روحانی موضوع قطعنامه ای در ژوئن ۲۰۲۰ (۳۰ خرداد ۹۹) قرار گرفت. قطعنامه دیگری در دولت رئیسی در نوامبر ۲۰۲۲ (آبان ۴۰۱) در همین مورد صادر شد و سابقه قطعنامه سوم به دولت انتقالی به ریاست مخبر در خرداد امسال و قطعنامه چهارم نیز به دو روز پیش در دولت پزشکیان بر می گردد. لذا این موضوعی است که ربطی به این یا آن دولت ندارد. انتقاداتی که جناح مقابل این یکی دو  روز از دولت کرده، تنها همان دعواهای بی دلیل جناحی است و لاغیر. 

این قطعنامه تا چه حد جدی و خطرناک است و چه خطراتی برای ایران در اینده دارد؟ 

 این قطعنامه همانطور که گفتم در ادامه سه قطعنامه قبلی در مورد ۲ سایت مورد بحث و نیز برخی ادعاها در مورد عدم همکاری ایران با آژانس است. از این نظر تفاوتی با سه قطعنامه قبلی ندارد. اما از نظر سیاسی بسیار مهم است؛ چرا که در شرایط کاملا جدیدی تنظیم و تصویب شده است. دلیل اهمیت آن اولا شروع به کار دولت جدیدی در آمریکا در دو ماه آینده است و ثانیا نزدیک شدن ضرب الاجل انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در ۲۶ مهر ۴۰۴ و خاتمه فرصت غربی ها برای فعال کردن مکانیسم ماشه و برگرداندن قطعنامه های قبلی شورای امنیت علیه ایران است. ضمن اینکه با توجه به شروع به کار دولت ترامپ در اول بهمن از یک سو و یک دوره دو ماهه برایطی تشریفات فعال کردن مکانیسم ماشه، سه کشور اروپایی باید تا قبل از ۲۶ مرداد تصمیم خود را گرفته باشند. شروع به کار ترامپ به این خاطر مهم است که در واقع مذاکرات اصلی احتمالی برای رسیدن به یک راه حل احتمالی و منتفی شدن توسل به مکانیسم ماشه باید طی مذاکراتی با دولت ترامپ حاصل شود. لذا اگر مذاکراتی با دولت ترامپ صورت نگیرد یا صورت بگیرد و به نتیجه نرسد، سه کشور اروپایی که همچنان عضو برجام محسوب می شوند، می توانند مطابق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ اقدامات لازم برای برگرداندن قطعنامه های قبلی علیه ایران را از اواسط مرداد شروع کنند. و برای این منظور به لحاظ حقوقی نیازی به انجام کاری از سوی شورای حکام آژانس نیست. لذا این قطعنامه آژانس صرفا از نظر زمینه سازی سیاسی برای چنان اقدامی ضروری است و بدون آن نیز اقدام اعضای برجام برای مکانیسم ماشه ممکن است. بعلاوه، باید توجه داشت که سه کشور اروپایی مسیر جدیدی یعنی ارجاع موضوع از شورای حکام به شورای امنیت را انتخاب نخواهند کرد چرا که در  این صورت حق وتوی چین و روسیه ممکن است، مانع شود. اما اقدام از طریق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ با مانع حق وتو مواجه نیست.البته قابل توجه است که این سه کشور این زمینه سازی را از نوامبر ۲۰۲۳ شروع کرده بودند و طی دو نامه به رئیس شورای امنیت در ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳ و ۳ ژوئن ۲۰۲۴ محتوای گزارش های مدیر کل آژانس در مورد عدم همکاری ادعایی ایران با آژانس و موارد دیگر را  به شورای امنیت منعکس کرده بودند. البته باید توجه داشت که مطابق بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام و نیز بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ نیازی به این زمینه سازی های سیاسی و قطعنامه آژانس برای فعال کردن مکانیسم ماشه وجود ندارد و هر عضو برجام می تواند برای  این منظور اقدام کند. بند مذکور نیز به گونه ای تدوین شده که حق وتو مثلا چین یا روسیه مانع احیای قطعنامه های  سابق نمی شود. اما به لحاظ سیاسی، ظاهرا سه کشور اروپایی فکر می کنند که باید وجاهتی برای اقدام خود در شورای  امنیت ایجاد و حمایت شمار بیشتری از اعضای شورا را با جلب کنند. این در واقع نوعی اهرم سازی برای مذاکرات احتمالی است که ممکن است بین ایران و کمیسیون برجام یا بین ایران و دولت ترامپ بعد از شروع به کار ترامپ آغاز شود.

چرا اروپا به یکباره سرناسازگاری با ایران برداشته است؟

 سابقه ناسازگاری اروپا با ایران عمدتا به سابقه واکنش اروپا به اعتراضات ۴۰۱ در ایران و مهمتر از آن به قضایای جنگ اوکراین و اتهام ارسال سلاح از ایران به روسیه بر می گردد. برنامه هسته ای ایران و نیز حمله حماس در ۷ اکتبر بر آتش این سوءرابطه دمیده است. بعضی مسائل مثل لاینحل ماندن سرنگونی هواپیمای اوکراینی، ادامه مشکل با آژانس، وجود تعدادی زندانی اروپایی در ایران و فوت اخیر یکی از آنها در زندان و بعضی اتفاقات دیگر متاسفانه بر ابعاد مشکل افزوده است. تحریم های اخیر اتحادیه علیه ایران کار را بیش از پیش مشکل و پیچیده کرده است.  جای تاسف است که هیچگاه طی چند صد سال اخیر رابطه سنتی ایران با اروپا تا به این حد تیره نبوده است. تجارت بین دو طرف نیز بسیار پائین و در حد ۴.۷ میلیارد یورو در ۲۰۲۳ بوده و ایران طرف تجاری ۶۵ ام اروپا بوده است. لذا، می بینیم که انگیزه اقتصادی نیز در میان نیست. 

راهکار ایران برای عبور از بحران فعلی چیست؟

باید موضوعاتی که مورد اختلاف بین طرفین است یک به یک مورد مذاکره قرار گیرند و راه حلی برای آنها یافته شود. نیل به راه حلی در ارتباط با برنامه هسته ای نقطه شروع خوبی برای رفع تیرگی روابط می تواند باشد. گام آسان تر البته حل مسئله زندانیان اروپایی یا دارای تابعیت مضاعف در ایران است. مشکل تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران نیز سالها است که معوق باقی مانده است. به هر حال باید از جایی شروع کرد و امیدوار بود که حل مسائل کوچک تر انگیزه ای برای پیگیری امور دشوارتر ایجاد کند.

روی کار امدن ترامپ و تحت فشار قرار دادن اروپا چه اثری بر این موضوع خواهد گذاشت؟

ممکن است مسئله رابطه با ایران یکی از معدود وجوه اشتراک بین اروپا و دولت ترامپ باشد. اگر چنین باشد، خطر این است که دو طرف برای گرفتن زهر اختلافاتشان در دیگر موضوعات به همکاری بیشتر با هم در مورد ایران متمایل شوند. خاصه آنکه دولت ترامپ به اهرم فشار سه کشور اروپایی در مورد مکانیسم ماشه نیاز دارد، چرا که خود چون عضو برجام نیست قادر به فعال کردن این مکانیسم نخواهد بود. اروپا نیز می تواند از شدت تحریم های آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران و جلوگیری از رفتن ایران به سمت سلاح هسته ای که برای اروپا به دلیل مجاورت جغرافیایی بسیار مهمتر است. 

انتخاب نوشت: دیپلمات سابق ایران در نیویورک معتقد است که ممکن است مسئله رابطه با ایران یکی از معدود وجوه اشتراک بین اروپا و دولت ترامپ باشد. اگر چنین باشد، خطر این است که دو طرف برای گرفتن زهر اختلافاتشان در دیگر موضوعات به همکاری بیشتر با هم در مورد ایران متمایل شوند.

نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته، درباره نتایج قطعنامه‌های اخیر گفت: قطعنامه‌ها آجرهای سنگفرش پیاده رویی است که به شورای امنیت ختم می‌شود. کارکرد قطعنامه‌های پیش رو برای فشار، امتیازگیری و پشتوانه مکانیسم ماشه است. خیابانی که به شورای امنیت وصل می‌شود را در گذشته، برجام از طریق بندهای ۳۶ و ۳۷ آسفالت کرده؛ و چنانچه ایران بتواند این دوران را مدیریت کند، این مسیر در غروب قطعنامه ۲۲۳۱ که منقضی و تحریم‌های قبلی ایران بطور دائمی باطل خواهد شد، به مکانیسم ماشه ختم نمیشود.

مشروح گفتگو با احمدی، دیپلمات سابق ایران در نیویورک به شرح زیر است: 

قطعنامه فعلی را تا چه حد می‌توان ناشی از قطعنامه های قبلی شورای حکام از جمله خرداد ۱۴۰۳ در دولت رئیسی دانست؟

 قطعنامه فعلی در اساس آن قطعا ربطی به مسئولین سابق و لاحق ندارد. خطوط اصلی سیاست های ایران در مورد برنامه هسته ای و از جمله نحوه کار با آژانس در محدوده سیاست های کلی نظام قرار دارد و به نحو معمول توسط شورای عالی امنیت ملی مدیریت می شود. و قضایا چندان تحت تاثیر عملکرد وزارت خارجه یا ریاست جمهوری در محدوده حاشیه مانووری که این نهادها دارند، قرار نمی گیرد. موضوع مربوط به دو سایت که ادعا می شود در آن رد اورانیوم غنی شده یافته شده، اول بار در دولت روحانی موضوع قطعنامه ای در ژوئن ۲۰۲۰ (۳۰ خرداد ۹۹) قرار گرفت. قطعنامه دیگری در دولت رئیسی در نوامبر ۲۰۲۲ (آبان ۴۰۱) در همین مورد صادر شد و سابقه قطعنامه سوم به دولت انتقالی به ریاست مخبر در خرداد امسال و قطعنامه چهارم نیز به دو روز پیش در دولت پزشکیان بر می گردد. لذا این موضوعی است که ربطی به این یا آن دولت ندارد. انتقاداتی که جناح مقابل این یکی دو  روز از دولت کرده، تنها همان دعواهای بی دلیل جناحی است و لاغیر. 

این قطعنامه تا چه حد جدی و خطرناک است و چه خطراتی برای ایران در اینده دارد؟ 

 این قطعنامه همانطور که گفتم در ادامه سه قطعنامه قبلی در مورد ۲ سایت مورد بحث و نیز برخی ادعاها در مورد عدم همکاری ایران با آژانس است. از این نظر تفاوتی با سه قطعنامه قبلی ندارد. اما از نظر سیاسی بسیار مهم است؛ چرا که در شرایط کاملا جدیدی تنظیم و تصویب شده است. دلیل اهمیت آن اولا شروع به کار دولت جدیدی در آمریکا در دو ماه آینده است و ثانیا نزدیک شدن ضرب الاجل انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در ۲۶ مهر ۴۰۴ و خاتمه فرصت غربی ها برای فعال کردن مکانیسم ماشه و برگرداندن قطعنامه های قبلی شورای امنیت علیه ایران است. ضمن اینکه با توجه به شروع به کار دولت ترامپ در اول بهمن از یک سو و یک دوره دو ماهه برایطی تشریفات فعال کردن مکانیسم ماشه، سه کشور اروپایی باید تا قبل از ۲۶ مرداد تصمیم خود را گرفته باشند. شروع به کار ترامپ به این خاطر مهم است که در واقع مذاکرات اصلی احتمالی برای رسیدن به یک راه حل احتمالی و منتفی شدن توسل به مکانیسم ماشه باید طی مذاکراتی با دولت ترامپ حاصل شود. لذا اگر مذاکراتی با دولت ترامپ صورت نگیرد یا صورت بگیرد و به نتیجه نرسد، سه کشور اروپایی که همچنان عضو برجام محسوب می شوند، می توانند مطابق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ اقدامات لازم برای برگرداندن قطعنامه های قبلی علیه ایران را از اواسط مرداد شروع کنند. و برای این منظور به لحاظ حقوقی نیازی به انجام کاری از سوی شورای حکام آژانس نیست. لذا این قطعنامه آژانس صرفا از نظر زمینه سازی سیاسی برای چنان اقدامی ضروری است و بدون آن نیز اقدام اعضای برجام برای مکانیسم ماشه ممکن است. بعلاوه، باید توجه داشت که سه کشور اروپایی مسیر جدیدی یعنی ارجاع موضوع از شورای حکام به شورای امنیت را انتخاب نخواهند کرد چرا که در  این صورت حق وتوی چین و روسیه ممکن است، مانع شود. اما اقدام از طریق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ با مانع حق وتو مواجه نیست.البته قابل توجه است که این سه کشور این زمینه سازی را از نوامبر ۲۰۲۳ شروع کرده بودند و طی دو نامه به رئیس شورای امنیت در ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳ و ۳ ژوئن ۲۰۲۴ محتوای گزارش های مدیر کل آژانس در مورد عدم همکاری ادعایی ایران با آژانس و موارد دیگر را  به شورای امنیت منعکس کرده بودند. البته باید توجه داشت که مطابق بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام و نیز بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ نیازی به این زمینه سازی های سیاسی و قطعنامه آژانس برای فعال کردن مکانیسم ماشه وجود ندارد و هر عضو برجام می تواند برای  این منظور اقدام کند. بند مذکور نیز به گونه ای تدوین شده که حق وتو مثلا چین یا روسیه مانع احیای قطعنامه های  سابق نمی شود. اما به لحاظ سیاسی، ظاهرا سه کشور اروپایی فکر می کنند که باید وجاهتی برای اقدام خود در شورای  امنیت ایجاد و حمایت شمار بیشتری از اعضای شورا را با جلب کنند. این در واقع نوعی اهرم سازی برای مذاکرات احتمالی است که ممکن است بین ایران و کمیسیون برجام یا بین ایران و دولت ترامپ بعد از شروع به کار ترامپ آغاز شود.

چرا اروپا به یکباره سرناسازگاری با ایران برداشته است؟

 سابقه ناسازگاری اروپا با ایران عمدتا به سابقه واکنش اروپا به اعتراضات ۴۰۱ در ایران و مهمتر از آن به قضایای جنگ اوکراین و اتهام ارسال سلاح از ایران به روسیه بر می گردد. برنامه هسته ای ایران و نیز حمله حماس در ۷ اکتبر بر آتش این سوءرابطه دمیده است. بعضی مسائل مثل لاینحل ماندن سرنگونی هواپیمای اوکراینی، ادامه مشکل با آژانس، وجود تعدادی زندانی اروپایی در ایران و فوت اخیر یکی از آنها در زندان و بعضی اتفاقات دیگر متاسفانه بر ابعاد مشکل افزوده است. تحریم های اخیر اتحادیه علیه ایران کار را بیش از پیش مشکل و پیچیده کرده است.  جای تاسف است که هیچگاه طی چند صد سال اخیر رابطه سنتی ایران با اروپا تا به این حد تیره نبوده است. تجارت بین دو طرف نیز بسیار پائین و در حد ۴.۷ میلیارد یورو در ۲۰۲۳ بوده و ایران طرف تجاری ۶۵ ام اروپا بوده است. لذا، می بینیم که انگیزه اقتصادی نیز در میان نیست. 

راهکار ایران برای عبور از بحران فعلی چیست؟

باید موضوعاتی که مورد اختلاف بین طرفین است یک به یک مورد مذاکره قرار گیرند و راه حلی برای آنها یافته شود. نیل به راه حلی در ارتباط با برنامه هسته ای نقطه شروع خوبی برای رفع تیرگی روابط می تواند باشد. گام آسان تر البته حل مسئله زندانیان اروپایی یا دارای تابعیت مضاعف در ایران است. مشکل تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران نیز سالها است که معوق باقی مانده است. به هر حال باید از جایی شروع کرد و امیدوار بود که حل مسائل کوچک تر انگیزه ای برای پیگیری امور دشوارتر ایجاد کند.

روی کار امدن ترامپ و تحت فشار قرار دادن اروپا چه اثری بر این موضوع خواهد گذاشت؟

ممکن است مسئله رابطه با ایران یکی از معدود وجوه اشتراک بین اروپا و دولت ترامپ باشد. اگر چنین باشد، خطر این است که دو طرف برای گرفتن زهر اختلافاتشان در دیگر موضوعات به همکاری بیشتر با هم در مورد ایران متمایل شوند. خاصه آنکه دولت ترامپ به اهرم فشار سه کشور اروپایی در مورد مکانیسم ماشه نیاز دارد، چرا که خود چون عضو برجام نیست قادر به فعال کردن این مکانیسم نخواهد بود. اروپا نیز می تواند از شدت تحریم های آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران و جلوگیری از رفتن ایران به سمت سلاح هسته ای که برای اروپا به دلیل مجاورت جغرافیایی بسیار مهمتر است.