شناسهٔ خبر: 69738112 - سرویس سیاسی
منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

اقتصادآنلاین گزارش می‌دهد؛

صلح از طریق قدرت، شعار فاتح کاخ سفید / راهبرد تهران در برابر رویکرد تهاجمی‌ ترامپ چه باید باشد؟

شعارِ محوری دولت دوم ترامپ در حوزه سیاست خارجی «صلح از طریق قدرت» است. نئوکان‌ها و اعضای بنیاد «دفاع از دموکراسی» به دنبال سرمایه‌گذاری گسترده واشنگتن در حوزه صنایع دفاعی و استفاده از زور برای احیای بازدارندگی این کشور در نقاط مختلف جهان هستند. در حوزه اقتصادی ترامپ برای «مهار چین» و جلوگیری از انتقال سرمایه‌های آمریکایی به این کشور آسیایی به احتمال زیاد «جنگ تعرفه‌ها» را از سر خواهد گرفت و لیست سیاه خود برای ممنوعیت همکاری با چینی‌ها را گسترش خواهد داد. البته افزایش تعرفه‌ کالایی احتمالا دامن اتحادیه اروپا را نیز خواهد گرفت و موجب تشدید شکاف میان دو سوی اقیانوس اطلس خواهد شد. در این میان پیچیده‌ترین پرونده‌های پیش‌روی آمریکا جنگ اوکراین و بحران‌های جاری در منطقه شامات است. 

صاحب‌خبر -

اقتصاد آنلاین _ محمد بیات؛ نخستین مسئله کلیدی در سیاست خارجی دولت ترامپ تداوم اتحاد یا تشدید شکاف میان کشورهای حوزه یوروآتلانتیک است. ترامپ بارها اعلام کرده است که به مانند گذشته آمریکا تنها حامی مالی- نظامی پیمان ناتو نخواهد بود و سایر کشورهای اروپایی نیز باید با مسئولیت‌پذیری بیشتر، دوشادوش واشنگتن هزینه‌های این اتحاد پرخرج را از خزانه خود پرداخت کنند! وجود این چالش قطعا تبدیل به دغدغه اصلی مارک روته دبیرکل جدید ناتو خواهد شد. با آنکه رسانه‌ها از نگاه مثبت روته نسبت به ترامپ می‌گویند اما هنوز مشخص نیست که آیا سایر قدرت‌های غربی حاضر به پذیرش سازوکار جدید تعامل در پیمان آتلانتیک شمالی هستند یا خیر؟ پیش از این کشورهایی مانند فرانسه رسما اعلام کردند که اگر قرار باشد که ترامپ سیاست متفاوتی در قبال اتحاد نظامی اعضای ناتو اتخاذ کند، پاریس ترجیح می‌دهد تا به توسعه ارتش و استعدادهای دفاعی ملی بپردازد.

آغاز جنگ سرد جدید با اسم رمز تقابل دموکراسی و اقتدارگرایی

در ادبیات نئوکان‌های آمریکایی مستقر در اندیشکده‌های «آمریکن اینتر پرایز»، «هریتیج» و «دفاع از دموکراسی»، چین، روسیه، کره شمالی و ایران محور «اقتدارگرایی» را در برابر محور «دموکراسی» رهبری می‌کنند! چنین ادبیات‌سازی یادآور میل «رد لاین‌ها» آمریکایی برای آغاز نوعی «جنگ سرد جدید» در سطح نظام بین‌الملل است. در این منظومه فکری، خط مقدم تقابل این دو بلوک قدرت، جنگ اوکراین است. آمریکایی‌ها معتقدند اگر پوتین با کمک متحدان خود بتواند پیروز از این بحران خارج شود، آنگاه شی جین پینگ انگیزه بیشتری برای استفاده از ابزار زور برای حل‌وفصل بحران تایوان خواهد داشت. البته بسیاری از تحلیلگران معتقدند چین با آگاهی از عواقب اقتصادی این تصمیم در کوتاه مدت تصمیمی برای تشدید تنش ژئوپلیتکی با غرب را ندارد. ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود بارها اعلام کرده بود که به مانند بایدن به زلنسکی کمک نخواهد کرد، با این حال وجود دیدگاه‌های متفاوت در تیم سیاست خارجی و امنیت ملی وی این امکان را ایجاد می‌کند که ترامپ به جای تضعیف کیف، به دنبال تشدید فشار بر مسکو برای رسیدن به صلحی باشد که تمامیت ارضی اوکراین را تضمین کند.

دولت دوم ترامپ، تهاجمی‌تر از گذشته

انتخاب پیگ هگزت، مجری سابق فاکس نیوز به عنوان وزیر دفاع، مارک روبیو سناتور ایالت فلوریدا به عنوان وزیر جدید خارجه و مایکل والتز به عنوان مشاور امنیت ملی دولت دوم ترامپ دارای این سیگنال برای قدرت‌های جهانی- منطقه‌ای، به ویژه ایران است که دولت جدید آمریکا دارای رویکرد بسیار «تهاجمی‌تر» در قبال محور مقاومت در منطقه غرب آسیا است. در دوران جدید پیش‌بینی می‌شود با بازگشت ترامپ نه تنها کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران احیا شود، بلکه با قدرت شریان‌های حیاتی ایران مانند جریان صادرات نفت به چین و در عین حال نظام تصفیه ایران با مشتریان خارجی در امارات هدف قرار خواهد گرفت. با پایان یافتن بندهای غروب آفتاب برجام و در عین حال اتمام زمان تحریم‌های بین‌المللی ایران براساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، احتمالا آمریکا سعی خواهد کرد تا بار دیگر به سمت نوعی اجماع سازی علیه ایران حرکت کند. نکته کلیدی آن است که با توجه به شرایط حاکم در نظام بین‌الملل تحقق این خواسته آمریکایی‌ها با توجه به تشدید شکاف با اروپا و در عین حال نزدیک‌تر شدن مسکو-پکن به ایران، دور از انتظار به نظر می‌رسد.

حمایت بن سلمان از ایران و تأثیر آن بر روابط تهران-واشنگتن

حمایت محمد بن سلمان از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران در جریان نشست فوق العاده سران اسلامی در ریاض، حامل یک سیگنال مهم برای ترامپ پیش از قرار گرفتن در مسند ریاست جمهوری در کاخ سفید است. در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، عربستان سعودی، امارات عربی متحده و رژیم صهیونیستی نوعی ائتلاف ضدایرانی برای «مهار تهران» و ضربه زدن به محور مقاومت ایجاد کردند که در نهایت منجر به ترور شهید سلیمانی و البته قوی‌تر شدن متحدان منطقه‌ای ایران در حوزه شرق عربی شد. حال به نظر می‌رسد دولت ترامپ برای تشدید فشار با ایران تنها می‌تواند بر روی دولت راستگرای نتانیاهو حساب کند! چنین موقعیتی می‌تواند دریچه‌ای هر چند محدود و شکننده برای آغاز گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان تهران- واشنگتن ایجاد و در نهایت فرصتی برای کنترل تنش و با دیدی خوشبینانه توافق در پرونده‌های مورد اختلاف طرفین منجر شود. متغییر کلیدی در این روند، آینده منازعه محور مقاومت و رژیم صهیونیستی در شش ماه آینده است. پیروز نهایی این نبرد ژئوپلیتیکی از کارت‌های بازی بیشتری برای مذاکره با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای بر بازتعریف نظم منطقه «منا» برخوردار خواهد بود.


راهبردهای تهران برای مقابله با تهدیدات ترامپ

با توجه به سیاست‌های احتمالی ترامپ در حوزه سیاست خارجی لازم است تا تهران مجموعه اقداماتی برای کنترل تهدیدات ناشی از دوران ریاست جمهوری ترامپ را در نظر بگیرد. نخستین اقدام دولت چهاردهم باید احیای اتاق جنگ اقتصادی برای تدبیر جهت مقابله با امواج کمپین «فشار حداکثری» باشد. خسارات مالی ناشی از دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ یادآور این نکته است که اگر کشور دارای برنامه‌ای از پیش تعریف شده برای مقابله با تهدیدات دوران جمهوری خواهان نباشد، این امکان وجود دارد که آسیب‌های جبران ناپذیری به بخش‌های مختلف اقتصاد ایران وارد شود. در این میان تهران- پکن باید تدابیر جدی برای تداوم و حتی افزایش صادرات نفت ایران و نظام پرداختی آن به دور از آسیب‌های وزارت خزانه داری آمریکا در نظر بگیرند. گام دوم باید تقویت توان «بازدارندگی» کشور با توجه به دو اصل «خوداتکایی» و «حفظ عمق راهبردی» در منطقه باشد. اساسا تقویت متحدان منطقه‌ای ایران به مثابه یک سد نفوذ اجازه شکل‌گیری آرایش یکپارچه نظامی سنتکام و رژیم صهیونیستی برای ناامن سازی مرزهای غربی و شمال‌غربی ایران را مختل خواهد کرد. سومین توصیه به دولت پزشکیان حفظ و تقویت روابط مثبت با کشورهای محافظه‌کار سنی با هدف جلوگیری از شکل گیری ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران است.