موسی غنینژاد در مطلبی که برای روزنامه دنیای اقتصاد نوشته از ستایش همراه با سانسور محمد مصدق انتقاد کرده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، در بخشهایی از این مطلب آمده است؛
در اغلب کتابها و مقالاتی که ستایشگران محمد مصدق در خصوص کارنامه سیاسی وی و وقایع ۲۸ مرداد نوشتهاند سانسور و هوچیگری نقش پررنگی دارد. البته این رویکرد در رفتار سیاسی و خاطرهنویسی خودِ مصدق هم قابل مشاهده است و این را میتوان به روشنی در جای جای نطقهای سیاسی و نیز کتاب خاطرات وی مشاهده کرد. به نظر میرسد این سانسور و هوچیگری ریشه در تلاش برای لاپوشانی تناقضهای آشکار در روایت مرسوم خودِ مصدق و ستایشگران وی از وقایع دارد.
به عنوان مثال، در این نوشتهها کمتر اشارهای به رسید فرمان عزل مصدق در نیمه شب ۲۵ مرداد۱۳۳۲ میشود؛ چراکه این رسید گواهی بر رفتار مردّد و پنهانکاری وی در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است. اکثریت قریب به اتفاق اعضای هیات دولت مصدق تا پس از سقوط دولت وی از این فرمان عزل خبر نداشتند. نه خود مصدق توضیح قانعکنندهای در این خصوص داده و نه ستایشگران وی؛ آنها بیشتر کوشیدهاند این موضوع مهم را نادیده بگیرند یا بسیار کم اهمیت جلوه دهند.
ستایشگران مصدق که او را مبارز مشروطهطلب معرفی میکنند هیچگاه اشارهای به این واقعیت تاریخی نمیکنند که چرا و چگونه در شرایطی که محمد علی شاه پس از به توپ بستن مجلس مشغول قلع و قمع مشروطهطلبان بود محمد مصدق به وساطت برادر ناتنی خود، حشمتالدوله والاتبار، به حضور شاه شرفیاب میشود و از او تذکره میگیرد تا برود در اروپا ادامه تحصیل دهد. چرا مورخان مصدقی اشارهای به روابط دوستانه و نزدیک مصدق با کارگزاران دولت فخیمه انگلستان در ایران نمیکنند و او را مبارز ضد استعمار قَدَری مینمایانند که هر جا ممکن بود، سایه انگلیسیها را با تیر میزد.
ستایشگران مصدق که از شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ به عنوان ضدقهرمان وقایع ۲۸ مرداد یاد میکنند این واقعیت را که رئیس شهربانی کل کشور در دولت دکتر مصدق او را حقوقبگیر شهربانی کرد تا مخالفان دولت را سرکوب کند مسکوت میگذارند.