شفقنا_ صبح نو نوشت: کاندیداها در بیان وعدههای خود باید واقعیت نظام بینالملل را در نظر بگیرند و ضمن داشتن برنامه برای خنثیسازی تحریمها از فرصتهای بینالمللی ایجاد شده نیز برای کاهش تنش و رفع تحریمها به نفع مردم و اقتصاد کشور استفاده کنند.
به گزارش شفقنا، محبوبه نیاورانی در سرمقاله امروز صبح نو با عنوان”رویا فروشی در مذاکرات ممنوع” نوشت: در دهه 90 بهویژه در دو انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 همواره شاهد دوقطبی «برجام» و «مذاکره با آمریکا» در حوزه سیاست خارجی بودیم. دوقطبی بیحاصلی که تنها به منافع ملی آسیب میرساند و موجبات فرصتطلبی دشمنان را فراهم میآورد تا جایی که رهبر معظم انقلاب، تیرماه 97 (حدود دو ماه پس از خروج آمریکا از برجام) در توصیهای دلسوزانه درباره فرجام گره زدن اقتصاد به وعدههای اروپا، به دولت هشدار دادند. از این رو سعی شد برای حفظ منافع ملی در دیگر تبلیغات انتخاباتی، موضوع سیاست خارجی به محور تبلیغاتی کاندیداها و ابزاری برای کسب رأی تبدیل نشود.
همچنانکه در نخستین مناظره انتخاباتی انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز کاندیداها از ایجاد چنین دوقطبی پرهیز کردند.اما روز گذشته میزگرد سیاسی آقای پزشکیان، کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، فضای انتخاباتی سال 92 را به ذهنها متبادر کرد که ذکر چند نکته درباره این میزگرد و بحثهایی که در آن مطرح شد، ضروری است.
خطای کارشناس صداوسیما: ابتدا این اشتباه کارشناس برنامه بود که با سوال نسنجیده موجب شکلگیری فضای دوقطبی بر سر برجام شد و در ادامه پاسخهایی که آقای ظریف که به عنوان کارشناس همراه آقای پزشکیان در این میزگرد حضور داشت، در دفاع از عملکرد خود در مذاکرات هستهای به فضای دوقطبی شکل گرفته دامن زد.اساسا موضوع گره زدن مشکلات داخلی به سیاست داخلی بارها از سوی رهبر انقلاب نهی شده است و مناظرههای صداوسیما نیز به گونهای برگزار میشود که چنین دوقطبیهایی شکل نگیرد، بنابراین در چنین شرایطی کارشناس برنامه نباید با سوال خود فضا را به این سمت میبرد. آقای فؤاد ایزدی پیش از این نیز در میزگرد آقای سعید جلیلی از قامت سوالکننده خارج شد و بهعنوان یار کمکی او عمل کرد و اینبار نیز با سوال خود، فضا را به سمت انتخابات 92 کشاند.
6 ماه ادعایی ظریف: آقای ظریف در این میزگرد از 6 ماه تلخی یاد کرد که به گفته او زمینه مذاکره با آمریکا فراهم بود؛ اما قانون راهبردی مجلس مانع این توافق شد. این ادعای ظریف در حالی است که این دولت بایدن بود که آمادگی توافق نداشت؛ چراکه دولت روحانی را پایان یافته میدانست و ترجیح میداد با دولت آینده مذاکرات را پیش ببرد.اما دلیل مهمتر آن خرید زمان از سوی کاخ سفید بود تا سازوکاری جهت اتصال پرونده هستهای به موضوعات موشکی و منطقهای ایران با هماهنگی کشورهای اروپایی ایجاد کند. کاخ سفید، فشار حداکثری ترامپ به ایران را یک دستاورد میدانست و تصور میکرد با ورود به برجام ممکن است گشایشهای اقتصادی جدیدی برای ایران ایجاد شود و مورد سرزنش جمهوریخواهان قرار بگیرد.
ضمن آنکه کابینه بایدن تا اسفندماه 99 هنوز شکل نگرفته بود و او برای تأیید هر گونه توافق احتیاج به رأی کنگره هم داشت؛ اما آن زمان کنگره درگیر ماجرای استیضاح ترامپ بود و این مسأله تمام وقت کنگره را به خود اختصاص داده و حتی ۱۱۲ نفر از اعضای کنگره اعلام کردند که بایدن باید در مورد ایران سیاستهای جدیدی را به کار بگیرد.
بعد از آن نیز فضای ایران انتخاباتی شد و قطعا دولت بایدن با دولتی که قرار است تا دو ماه آینده دولت را تحویل دولت بعدی دهد، وارد مذاکره نمیشد.
پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز مذاکرات هستهای با دولت آمریکا سریعا شکل گرفت؛ اما اینبار در پیش بودن انتخابات کنگره موجب تعلل دولت بایدن برای پیوستن به برجام شد.
در همین زمینه نشریه تایم نوشته بود: «توافق جدید ایران و آمریکا میلیاردها دلار از داراییهای مسدود شده ایران و همچنین درآمدهای نفت و گاز را آزاد میکند و سپس مدت کوتاهی پس از اجرای کامل، ایران میتواند حدود یک میلیون بشکه در روز نفت به بازار عرضه کند.» نشریه تایم در ادامه با اشاره به مخالفتها در داخل آمریکا با احیای برجام، این پرسش را مطرح میکند «آیا دولت بایدن معتقد است که مزایای قانون منع اشاعه تسلیحاتی و احیای برجام بر هزینههای سیاسی داخلی یعنی امتیاز دادن به ایران درست در نزدیکی انتخابات میاندورهای بیشتر خواهد بود؟» از سوی دیگر علیرغم آمادگی ایران برای ازسرگیری مذاکرات، برای جلوگیری از این مذاکرات و کارشکنی در آن موضوع چهار مکان ادعایی ساخته و پرداخته سازمانهای جاسوسی صهیونیستها مطرح شد تا در این مذاکرات وقفه ایجاد شود.
بنابراین این ادعای آقای ظریف که در داخل نگذاشتند توافق شود، محلی از اعراب ندارد و به اذعان کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی این دولت بایدن بود که آمادگی مذاکرات و پیوستن به برجام را نداشت.
قانون اقدام راهبردی: مسأله بعدی ادعای آقای ظریف درباره قانون اقدام راهبردی است که آن را مانع توافق با آمریکا اعلام کرد. قانونی که به فرموده رهبری «کشور را از سرگردانی و حالت ندانمکاری در قضیه هستهای نجات داد.» قانونی که با هدف صیانت از ملت در برابر زورگوییهای کشورهای استکباری تدوین و تصویب شد؛ اما هدف اصلی از تصویب این طرح که پس از شهادت محسن فخریزاده شهید هستهای کشورمان در دستور کار نمایندگان مجلس قرار گرفت، واداشتن غرب به لغو تحریمها بود تا چنانچه این هدف تأمین نشود، غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد و دیگر مفاد این قانون به اجرا گذاشته شود. در واقع این قانون قدرت تیم مذاکرهکننده را برای چانهزنی در مذاکرات افزایش داد و پایانی بر امتیازدهی یکجانبه و یکطرفه ایران بود.
رؤیافروشی درباره مذاکرات: چه دولت آقای پزشکیان روی کار بیاید و یا دولت دیگر، بدون در نظر گرفتن واقعیات نظام بینالملل نمیتوان درباره مذاکره با آمریکا رؤیافروشی کرد؛ چراکه تا به امروز نیز این دولت آمریکاست که هنوز آمادگی پیوستن به برجام را ندارد. امروز که جنگ غزه در جریان است و حتی خطر گسترش شعلههای آن در منطقه نیز وجود دارد، قطعا آمریکا وارد توافقی با ایران نخواهد شد که موجب انتفاع اقتصادی کشورمان شود.
همچنانکه علی واعظ، تحلیلگر «گروه بینالمللی بحران» در واکنش به طرح محمدباقر قالیباف، کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم برای رفع تحریم ها که طرح گامبهگام را برای مذاکرات بیان کرده، گفته است: «با توجه به شرایط امروز پیرامونی مانند جنگ غزه و اوکراین، آمریکا در برابر هیچ اقدامی حاضر نمیشود امتیاز اقتصادی عمدهای به ایران بدهد، حتی اگر آن امتیاز یک گام در برابر یک گام باشد.»
سخنی که به طور صریح نشان میدهد این آمریکا است که حاضر به دادن امتیاز به ایران نیست حتی اگر ایران گامی در راستای کاهش فعالیتهای هسته ای خود بردارد. بنابراین کاندیداها در بیان وعدههای خود باید واقعیت نظام بینالملل را در نظر بگیرند و ضمن داشتن برنامه برای خنثیسازی تحریمها از فرصتهای بینالمللی ایجاد شده نیز برای کاهش تنش و رفع تحریمها به نفع مردم و اقتصاد کشور استفاده کنند.