فرهیختگان: یکی از ابتکارات دولت سیزدهم در موضوعات اجتماعی، ایجاد پستی با نام دستیار ویژه رئیسجمهور در حوزه آزادیهای اجتماعی بود که بعد از حوادث تلخ 1401 شکل گرفت تا ریاستجمهوری را در این زمینه همراهی کند. حضور سکینهسادات پاد بهعنوان یک خانم و تحصیلکرده رشته حقوق در این زمینه نوید یک صدای نو و متفاوت را در کابینه دولت سیزدهم میداد، کسی که بتواند واسطه و پلی میان بدنه مردمی و بدنه دولتی باشد و رئیسجمهور را در این زمینه بیواسطه یاری کند.
به همین بهانه در روزهای داغ انتخاباتی سراغ سکینهسادات پاد، دستیار ویژه رئیسجمهور در حوزه آزادیهای اجتماعی رفتیم تا درباره نوع ورودش به دولت و دیدگاههای شهید رئیسی در حوزه آزادیهای اجتماعی بپرسیم و اینکه بدانیم از رئیس شهید دولت سیزدهم چه حرفها و دیدگاههای ناگفتهای وجود دارد که در داغی و سنگینی بعد از شهادتش گم شده است.
شما هم سمتی که در دولت بهعنوان دستیار ویژه رئیسجمهور در حوزه آزادیهای اجتماعی داشتید جدید بود و هم شخص خودتان چهره جدیدی در دولت آقای رئیسی بودید. باتوجه به اینکه شخصیت حقوقی هم هستید، برخی اظهارنظرهای شما در حوزه زنان و آزادیهای اجتماعی صدای تازهای بود. حال سوال اینجاست حضور شما در دولت آقای رئیسی چگونه شکل گرفت و چطور با ایشان تعامل داشتید؟
از همین سوال اول شما که احتمالا باید خاستگاه آن اینطوری باشد که شخص و دولت آقای رئیسی چه نسبتی میتواند با فرد من به قول شما با آن اظهارنظرها داشته باشد و آیا اساسا امکانپذیر است؟ دستیار رئیسجمهور کسی است که قرار است به ایشان در موضوعاتی کمک کند و اگر نزدیکی اندیشه، فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، اساسا به چه منظور باید دستیار داشته باشد! من یک وکیل دادگستری و آدم حقوقی بودم که صرفا هم به پروندههای خودم نمیپرداختم و فعال فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی بودم و کنشگریهایی داشتم که اینها صرفا ناظر به تخصص من یعنی حقوق خصوصی نبوده و جنس آن بیشتر حقوق عمومی و شهروندی بوده.
چون من مشهدی هستم و در مشهد زندگی میکردم، اینطور هم نبوده که این اظهارنظرها فقط معطوف به شهر مشهد و مسائل مشهد باشد. آقای رئیسی هم خودشان مشهدی و دو سال تولیت آستان قدس بودند. باید نوع انتخاب من و حضورم در دولت را در نوع اندیشه مدیریتی آقای رئیسی بررسی کنیم؛ آنچه مخفی مانده و مردم درباره آن نمیدانند یا کمتر میدانند. امروز بازار اظهارنظر درباره آقای رئیسی داغ است و هر کسی سعی میکند ایشان را مصادره به مطلوب کند و نسبت به اندیشههای خودش بگوید که او شبیه من است. مطابق با قانون اساسی و اصل 131 در پروژهای 50 روزه باید رئیسجمهور و رئیس دولت تعیینتکلیف شود. طبیعی است که با توجه به نوع شهادت آقای رئیسجمهور و منش ایشان و بدرقه بینظیر مردم با رئیسجمهورشان خیلیها سعی میکنند بگویند ما شبیهترین به ایشان هستیم، درحالیکه شخصیت ایشان تبیین نشده و تنویر افکار عمومی نسبت به شخصیت آقای رئیسی صورت نگرفته است؛ فلذا در فضای تقریبا مبهمتری نسبت به زوایای شخصیت ایشان هستیم که اتفاقا همینها میتوانند کمککننده باشند برای انتخاب یک رئیسجمهور اصلح. شاید کسانی که زیست مدیریتی با ایشان داشتند و او را از نزدیکتر و بهتر میشناسند، بهنوعی تکلیف دارند که این شخصیت مصادره به مطلوب نشده و خرج جناحبازی و سیاسیکاری نشود.
این خیلی مهم است. آقای رئیسجمهور شهید روی اندیشهها و افکار و مدل کار شهید بهشتی خیلی اصرار داشتند. شهید بهشتی میگفتند من هیچوقت سیاسیکاری و باندبازی نمیکردم که فقط منافع خودم و حزبم را درنظر بگیرم. آقای رئیسی را هم باید در همین پارادایم شخصیتی و فکری شهید بهشتی دید. چه کنیم که ما مردمی هستیم که وقتی شخصیتی را از دست میدهیم، تازه تغزلگوییمان گل میکند و اول راه شاعرانگیمان است و این شخصیت که بوده و از آن غفلت شده را تعریف و توصیف میکنیم. حاجآقا از آستان قدس با توجه به شیوههای مدیریتیشان از همه اندیشهها یا هر کسی که تخصصی داشت برای مدیریتی تحولی استفاده میکردند یا اولینبار در دوره مدیریتی ایشان بود که مدیریت زن در آستان قدس شکل گرفت و این مسبوق به سابقه نبود.
اساسا اینکه زنی بخواهد در دم و دستگاه امامرضا(ع) و در آستان قدس رضوی حضور داشته باشد، نبود درحالیکه ما میدانیم جنس زیارت شاید خیلی تناسب مفهومی و روحی با زن دارد. اینکه بیایید چنین جایگاهی را تاسیس کنید، یعنی شما فهمیدهاید کجا قرار گرفتهاید. اینکه متناسب با این فهم و مسائلی که در آن محیط وجود دارد، مدیریتی را اعمال کرده یا تقسیم مدیریت کنید تا بتواند بهتر و مطلوبتر اعمال شود، کاری بود که ایشان تاسیس کردند و در همان راستا و حقوق زائران بنده را بهعنوان کسی حقوق خواندهام و در آن شهر هم زندگی میکردم، انتخاب کردند؛ البته یک آشنایی نسبی هم وجود داشت تا از صدای زنان و نظرات ما استفاده کنند.
درمورد توییتتان توضیح میدهید که از چه منظری آن را نوشتید؟ درباره این اظهارنظرهایی که داشتید و کارهایی که انجام دادید که سبب حاشیه شده بودند و برخی به آقای رئیسی بابت آنها خرده میگرفتند اما ایشان پشت سر شما محکم میایستادند، توضیح میدهید که در چه حوزهها و مباحثی بودند؟
آنچه بیشترین حساسیت را طی این مدت در جامعه برانگیخت، بحث درباره پوشش بانوان در جامعه بود. آقای رئیسی به من میگفتند بینی و بینالله ما که نمیتوانیم همه این دختربچههای 17ساله را بگیریم، شما یک فکری به حال این وضعیت فرهنگی هم بکنید و برنامهای برای اینها داشته باشید. اینها بچههای خودمان هستند و واقعا اینطوری نیست که دلشان با اسلام و انقلاب نباشد. اینها دقیقا از جنس صحبتهای مقاممعظمرهبری یا حاجقاسم بود.
اتفاقا پس از پشت سر گذاشتن حوادث 1401، حضور کسی بهعنوان دستیار ویژه رئیسجمهور در موضوع آزادیهای اجتماعی در جلسات موضوع مهمی بود و موضوعیت داشت و میتوانست اقدام تحسینبرانگیزی باشد و نشان دهد که جوانان کف خیابان نمایندهای در جلسات دولت دارند.
از اقدامات ابتکاری و تحولی آقای رئیسجمهور برای اینکه شما بدانید این جایگاه واقعی بوده، تشکیل کمیته ویژه بررسی ناآرامیها در سطح ملی بود که بخشی از شخصیت ایشان را برای شما و در پاسخ به سوال شما درباره حوادث 1401 تبیین کند.
این کمیته چه کار کرد؟ شما عضو کمیته بودید؟
بله. دقیقا با توجه به نوع شخصیتم و جایگاهم انتخاب شدم. از دولت، بنده بودم و آقای دکتر حسین مظفر بهعنوان رئیس کمیته و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، کسی که در زمان دولت خاتمی وزیر آموزشوپرورش بود. من به شوخی به ایشان میگفتم شما آن زمان که وزیر بودید، بنده دانشآموز بودم و امروز هر دو سر یک میز هستیم و میخواهیم یک مساله ملی را حل کنیم.
این خیلی جالب و زیبا بود. من رشدیافته در بعد از انقلاب هستم. اینکه وزیر آموزشوپرورش دوره اصلاحات که یک وزیر انقلابی، فهیم و عاقل هستند و اینکه ایشان به این انتخابها و این ترکیب رسیدند، خیلی جالب توجه است. خانم الهی نماینده مجلس بودند و به علت اینکه رئیس کمیته حقوق بشر مجلس هم بودند انتخاب شدند و آقای غریبآبادی، دبیر ستاد حقوق بشر هم بودند. در دستور کار ما این قرار گرفت که سراغ خانوادههایی برویم که آسیب دیده بودند، حتی آنهایی که تحتعنوان اغتشاشگر هم بودند. ما با اینها گفتوگو میکردیم و حرفهایشان را میشنیدیم و سوالاتی که در سطح بینالملل مطرح بود و کمیته حقیقتیاب مطرح میکرد که مثلا دادرسی عادلانه نبوده را ما از خود اینها میپرسیدیم.
من در این تیم خودم بیشترین مراوده را داشتم و به 11 استان رفتم و از نزدیک با خانوادههای برخی جانباختگان آن حوادث که اتفاقا تحت عنوان اغتشاشگر هم نامیده میشدند، گفتوگو کردم. بماند که در بستر و فضای مجازی، دوستانی که عرق بیشتری به نظام داشتند، فکر میکردند بنده خودسرانه میروم و میگفتند من میروم و فقط با معاندان گفتوگو میکنم، درحالیکه ماموریت کمیته این بود. این منجر به آن شد که به نتایج و یافتههایی رسیدیم؛ اینکه چه مشکلاتی باعث شده این حوادث ایجاد شود. این را ما در گزارشی 289 صفحهای تقدیم رئیسجمهور و مسئولان نظام کردیم و مقداری از آنها هم برای مردم منتشر شد و نهادهای بینالمللی هم میتوانستند مسائل را رصد کنند. این نگاه عدالتمحور و واقعبینانه آقای رئیسی نسبت به مسائل باعث میشد نهتنها خودشان به میان مردم و تودههای مختلف بروند که گاهی بیتوجه به تشریفات خاص، عبا و عمامه ایشان گاهی خاکی بود.
لایحهای بود که برای تصویبنشدنش خیلی تلاش شد.
بله. من در جایگاه خودم در مرداد سال گذشته نامهای خطاب به هیاترئیسه مجلس و همکارانشان نوشتم چه مصلحتی وجود دارد که این لایحه تصویب نمیشود؟ گفتم این خواست رهبری از سالها قبل بوده. آقای قالیباف پاسخی به من ندادند و من یک توییت هم برای ایشان زدم. وقتی که حضرت آقا مدتها بعد در 14 دی نشستی با زنان به مناسبت میلاد حضرت زهرا داشتند، صراحتا به همین مصوبه و لایحه اشاره فرمودند و گفتند من هم تاکید میکنم که تصویب این لایحه تسریع شود. بعد آقای قالیباف مصاحبهای کردند و گفتند که ما این را به صحن میآوریم و هنوز هم نیامده اما در همین یکی، دو ماه اخیر آقای رئیسجمهور دستور دادند که معاون پارلمانیشان پیگیر این مساله شوند و این درواقع بخشی از اندیشه ایشان را در این حوزهها نشان میدهد. من فکر میکنم در تمام اظهارنظرهایی که داشتم از اندیشه آقای رئیسجمهور عدول نشده. واقعا ایشان اندیشهشان همین بود؛ ضمن اینکه واقعا نگران وضعیت فرهنگی جامعه بودند و به حرف متدینانی که متفاوت کنشگری میکردند هم گوش میدادند؛ فلذا ایشان درواقع مدیر یک جامعه 85 میلیون نفری بودند و رئیس دولتی بودند که متعلق به 85 میلیون نفر بود. ایشان به خواست همه با توجه به مبانی و ارزشها توجه میکردند.
متن کامل مصاحبه عطیه همتی، دبیرگروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.