فاروق مظلومی
اگر وجود اثر هنری را وابسته به فرایند تولید و ارائه بدانیم میتوان گفت آثار هنری قبل از انقلاب صنعتی و رشد تکنولوژی وابستگیشان به ارائه خیلی کمتر از آثار بعد از انقلاب صنعتی و خصوصا آثار صد سال اخیر است
منظورم از ارائه، توجه به ابعاد اثر، قاب، مکان و زمان نمایش است. معرفی آثار در رسانهها و تشکیل پنلهای مختلف سخنرانی هم از مصادیق اغراق در ارائه است. استیتمنتهای پرطمطراق و اشتلمگویی و عناوین پر از ادعای آثار هنری و نمایشها هم بخشی از تقدم ارائه به خود اثر است. امکانات صنعتی جدید تولید آثار بزرگ از هر مادهای (به ویژه سنگ و فلز) را راحتتر کرده است. این جستار سعی دارد این موضوع را به چالش بکشد که خیلی از آثاری که به اسم هنر و با ابعاد بزرگ و انباشتگی به وجود میآیند و در مقیاس کوچک هیچ کنش حسی ندارند آیا اثر هنری هستند؟
آثار بزرگی مثل اهرام مصر طی چندین سال توسط هزاران نفر ساخته میشدند. وقتی یک اثر غولپیکر در زمانی طولانی و توسط انسان و نه ماشین ساخته میشود روح بزرگی در اثر دمیده میشود. در این حالت اثر اصالتا بزرگ است و بزرگنما نیست. مثال طبیعی این موضوع کوه است کوهها طی هزاران سال با طی دورانهای مختلف زمینشناسی به وجود میآیند، کوه نمیتواند بزرگ نباشد کوه اگر کوچک باشد کوه نیست تپه است.
قصد دارم بگویم اثر هنری اگر بزرگ زاده شود، بزرگیاش جعلی نیست، مثل دریا. ولی اگر به شکل گلخانهای بزرگش کنند این بزرگی روی تن اثر زار میزند و فقط موجبات خنده را فراهم میکند. به فرد نحیفی میماند که با لباس شیر جلوی رستوران برای جذب مشتری میکوشد.
ابعاد بزرگ از مشخصات اصالت اثر هنری نیست. آثار هنری در ابعاد مختلف ساخته میشوند و مسئله این است که اغلب آثار بزرگ متأخر، صرفا برای تأثیرگذاشتن روی مخاطب از ابعاد بزرگ سوءاستفاده میکنند.
بعضی از هنرمندان با تقلید از طبیعت آثارشان را بزرگ میسازند تا روی مخاطب تأثیر بگذارند. آنها با اغراق در ابعاد مخاطب را به هیجان میآورند و مخاطب سهلانگار این هیجان زودگذر را به این هنرمند و اثرش نسبت میدهد. غافل از اینکه این اثر هیچ عنصر فعالی غیر از اغراق و بزرگنمایی ندارد که هزاران بار قبل از این اثر در طبیعت استفاده شده است. این هنرمندان حتی در استفاده از عنصر بزرگی ابعاد، کار جدیدی انجام نمیدهند و کاشف جزیرههای کشفشده هستند.
در واقع اینجا با تولید اثر هنری مواجه نیستیم، بلکه با یک شیوه ارائه (جعل) روبهرو هستیم که این اثر بزرگنمای بدل، عنصر بزرگی و اغراق را از آثار اصیل بزرگ به عاریت گرفته است تا دیده شود. بزرگنمایی جعل بزرگی است. همانطورکه متفاوتنمایی جعل تفاوت است. با نگاهی زیباییشناسانه شاید بتوان گفت آثار اصیل بزرگ مولد سکوت و احساس والا و آثار جعلی بزرگنما مولد هیجان و احساسات دمدستی هستند؛ فیلمهای برگمان در برابر فیلمهای هالیوود.
بسیاری از منتقدان معاصر بزرگنمایی و انباشتگی و اغراق را مشخصات هنر معاصر میدانند. جولیان استالا براس در کتاب هنر معاصر پس از جنگ سرد میگوید که اسپانسرهای هنری میخواهند آثار پرجلوه و پرخرجی تولید کنند که در آنها هزینه بالا یکی از ویژگیهای بارز است.
همین عنوان جعلی هنر معاصر با مشخصات اغراق و انباشتگی و ترکیب کیچ سنت و مدرنیته موجب شد زیباییشناسی قائمبالذات خوشنویسی ایرانی به محاق برود و مکتب سقاخانه هم نقش مؤثری در این جفا داشت. صلابت استتیکی خط نستعلیق نیازی به اغراق در ابعاد و تکرار بیش از حد حروف و کلمات با رنگهای متنوع نداشت. کتابت استادان خوشنویسی با قلم غبار روی یک برگ کاغذ سفید با مرکب تکرنگ سیاه بسیار مؤثرتر و فعالتر از آثار غولپیکری است که به اسم نقاشیخط تولید میشوند. تامه دریافت حسی این محصولات به رنگهای آنها مربوط میشود که به سرعت برق میآید و به سرعت باد میرود. یکی از آثار محمود زندهرودی که همین اواخر عین چلچراغ در گالری شیرین میدرخشید نقاشیخطی با مشخصات مذکور بود. باید سردر گالری مینوشتند لطفا با عینک آفتابی وارد شوید. تاریخ هنر همواره شاهد آثار بزرگ بوده است فرسکوها مثالی خوب برای این موضوع است، اکنون هم آثار بزرگ اصیل داریم. تابلوهای بزرگ دیوید هاکنی و مجسمههای بزرگ الکساندر کلدر از این دستهاند. اما تابلوهای بزرگنمای انسلم کیفر فقط نان ابعاد بزرگ و اغراق و روایتهای تحمیلی را میخورند. بسیاری از آثار گالری تیت لندن و آثار هنرمند مشکوک چینی آیویوی هم از جعل بزرگی سود میبرند.
در پروژه محمد پرویزی در گالری ریشه علاوه بر اغراق در ابعاد با اغراق در سخنرانی هم مواجه بودیم. به تأسی از عنوان پروژه گالری گلستان که صد اثر صد هنرمند است میتوان نام پروژه آقای پرویزی را یک اثر، صد سخنران نامید.
پویا آریانپور هم در پروژه کهریزک با تیزهوشی، در یک اثر از اغراق در ابعاد، سوءاستفاده کرد همان اثری که احجام بزرگ پولکنشان از سقف یک مکان سهمگین آویزان بودند. این نمایش هم مثال خوبی از تقدم ارائه به اثر است. هوش هنرمندانی مثل پویا آریانپور، جمله سوزان سانتاگ را به ذهنم متبادر میکند که فرمودند: هنر مفهومی انتقام آدمهای خلاق و باهوش از هنر است.
پویا آریانپور در همه این سالها برای من یک سؤال بوده است. او یک در میان چراغ امید و ناامیدی را روشن میکند. کیوریتینگ آثار به نمایش درآمده در کارخانهای در قیامدشت توسط او مهم و جدی بود. او در همین نمایش مذکور کهریزک هم حجمی ساخته بود که مثال خوبی برای اغراق در ابعاد است. حجم بزرگ فلزی دندانهداری در محوطه بیرونی بود که فعالیتش از ماکت سفیدرنگ کوچکش کمتر بود. به عبارتی ما با یک مجسمه اصیل کوچک روبهرو بودیم که در برابر ابعاد بزرگ و جنس قلدر فلز هم موفقتر بود و خودش را نباخته بود. آریانپور خودِ خوبی دارد که از آن مراقبت نمیکند به عبارتی کیوریتور (مراقب هنری) خودش نیست.
در آثار نسرین ملکثابت هم با انباشتگی ماده الیاف و اغراق در ابعاد مواجه هستیم. اما در این آثار هم انباشتگی و اغراق در ابعاد، اصالت ماهوی آثار هستند. این آثار، ارائه را از آنِ خودسازی میکنند و مثل آثاری که جاعل انباشتگی و تکرار هستند ارائه را مقدم بر خود اثر نمیکنند. در نمایشهای مصطفی اسداللهی هم با انباشتگی و اغراق و ابعاد بزرگ روبهرو میشویم. انبوه اغراقآمیز بازدیدکنندگان، انبوه سیاهی، خطوط حجیم سیاه، نقوشی که بهغایت و به شکل اغراقی پیچیدهاند. من اغراق را در آثار اسداللهی اصیل حس میکنم. جهان دیو و دد و خیال و تخیل اصالتا اغراقآمیز است، اگر اغراق نکند دیو نیست دد نیست. درست مثل آثار علیاکبر صادقی. درست مثل جهانی که در آن زندگی میکنیم دیوان و ددان رسانههای مجازی امانمان را بریدهاند. آنها به شکل اصیلی اغراق میکنند و دروغ میگویند. آنها نمیتوانند راستگو باشند و اغراق نکنند. اغراق اصالت ماهوی دروغ است.
منبع: sharghdaily-934512