به تازگی اخباری دوز خوش بینی در گمانهزنیها درباره مذاکرات هستهای و حتی احتمال رسیدن به توافق را افزایش داده است؛ از خبر مذاکرات جدید در عمان با مشارکت مک گورک هماهنگکننده خاورمیانه و شمال آفریقا در کاخسفید و سفر مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران گرفته تا احتمال تغییر ترکیب در تیم مذاکره کننده و همچنین سفر وزیر خارجه عمان به ایران.این اخبار در شرایط پرتنش منطقهای در سایه جنگ غزه حداقل واجد این معناست که دوطرف ماجرای هستهای تحت الزاماتی نمیخواهند این مسئله به محاق رود. از این منظر میتوان ادامه این فرایند را امیدوارکننده دانست، اما پرسش این جاست که آیا تحرکات این بار به توافقی ختم میشود یا خیر؟ هیچ اتفاقی را نمیتوان در دنیای سیاست ناممکن و منتفی پنداشت و چه اتفاقات غیرمنتظرهای که برخلاف پیشبینیها رخ میدهد. با این حال اما میتوان گفت آینده پروسه مذاکرات میان ایران و آمریکا همچنان تا حدودی پیشبینی پذیر به نظر میرسد.در این چارچوب، فارغ از مباحث محتوایی هستهای و اختلافات طرفین در این باره، اما به نظر نگارنده، بازه زمانی کنونی به ویژه برای طرف آمریکایی زمان مناسبی برای توافق نیست و شاید تنها توافقی در دوره زمانی برای دولت بایدن مفید باشد که آشکارا کفه آن به نفع او سنگینی کند و طرف ایرانی برخوردار از امتیازات مهمی نشود اما چرا این بازه زمانی در نقش یک مانع عمل میکند؟ واقعیت این است که دو عامل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر آینده، جنگ غزه و پیوند میان این دو رخداد، جو بایدن رئیس جمهور این کشور را در شرایط بسیار خاصی قرار داده است که قدرت مانور آن در مذاکرات هستهای با ایران را کاهش میدهد. در این شرایط انتخاباتی، اولویت نخست بایدن و تیمش مسئله انتخابات است و تا حد امکان تلاش میکنند از عواملی که ممکن است سلبا بر آن تاثیر بگذارد، پرهیز کنند.در این میان اما توافق رضایتبخش برای طرفین، به نفع بایدن در وضعیتی که محبوبیت او دچار افت شدیدی شده است، نیست. معمولا مسائل سیاست خارجی آمریکا تاثیر چشمگیری بر انتخابات آمریکا ندارد و مسائل داخلی در راس فاکتورهای اثرگذار است، اما در این دوره برخلاف گذشته، جنگ غزه در نقش یک فاکتور تاثیرگذار مهم به ویژه در برخی ایالتهای تعیین کننده که دو حزب جمهوریخواه و دموکرات شانس نسبتا برابری دارند، عمل میکند. وضعیت انتخاباتی بایدن به علت جنگ غزه نامناسب است و نظرسنجیهای مختلف و اعتراضات گسترده دانشجویی و غیردانشجویی گویای این واقعیت است. در این شرایط نامناسب، هر گونه توافق با ایران و رفع تحریمها نیز به احتمال زیاد خشم و عصبانیت شدید لابی اسرائیل، جمهوریخواهان و حتی بخشی از دموکراتها را برمیانگیزد و به احتمال زیاد، آن را مکمل حمله هفتم اکتبر حماس معرفی خواهند کرد و از این خاستگاه، بایدن و دولتش آماج حملات شدید رسانهای قرار میگیرند. در نتیجه این بار او مغضوب جریان متنفذ طرفدار اسرائیل میشود و این چنین او در انتخابات پیشرو مغضوب دو جریان طرفدار فلسطین و اسرائیل واقع میشود.واقعیت هم این است که احیای برجام مسئله افکار عمومی آمریکا نیست و برخلاف برخی پیشبینیها نیز احیای برجام یا رسیدن به توافق هستهای دیگر در این شرایط نه تنها آورده انتخاباتی برای بایدن ندارد، بلکه میتواند معکوس هم عمل کند. بنابراین احتمالا دولت آمریکا در این شرایط بیشتر به دنبال مدیریت تنش با ایران است نه حل تنش هستهای.در این میان، با توجه به امکان بازگشت ترامپ به قدرت و تبعات آن، احتمالا تهران متمایل به نوعی توافق با بایدن باشد، اما با شرحی که رفت دستیابی به توافق هرچند کاملا منتفی نیست، اما چندان هم امکانپذیر به نظر نمیرسد.
خراسان