سنگرداری برای زبان فارسی
یادداشت روز
صاحبخبر - محمدکاظم کاظمی -info@khorasannews.com افغانستان امروز، یکی از کانونهای زبان و ادبیات فارسی است اما نکته جالب و البته دردانگیز در این میان، این بوده است که در چند قرن گذشته و به خصوص از اوایل قرن ۱۳۰۰ تاکنون، این زبان مورد جفا و نامهربانی حکومتهای این کشور قرار داشته است. متاسفانه این نامهربانیها همچنان ادامه دارد و در سیاستهای حکومت کنونی نیز نشانی از تغییر رویه دیده نمیشود، بلکه نشانههای تداوم تهاجم بر زبان فارسی هویداست.اما بهراستی چه چیزی این زبان دیرسال و غنی را در افغانستان ما همچنان زنده و بالنده نگه داشته است؟ مسلماً عوامل آن بسیار است، از قوت و توانایی این زبان بگیرید تا گویشوران بیشمار آن و از اهالی علم و ادب و آثارشان بگیرید تا بعضی شخصیتهای قدرتمند سیاسی و نظامی که به این زبان و ادبیات آن به طور ویژه علاقه داشتهاند و حتی برای آن جانفشانی کردهاند و در این میان، احمدشاه مسعود چهرهای است شاخص.حقیقت این است که در میان رهبران سیاسی و نظامی افغانستان در سه چهار دهه اخیر، شاید نتوان کسی را به جدیت شهید احمدشاه مسعود در علاقهمندی و تلاش برای حفظ این زبان پیدا کرد. من در این اواخر ویرایش کتابی از نویسنده آرژانتینی مارسلا گراد درباره احمدشاه مسعود را به عهده داشتم. یکی از چیزهایی که در روایتهای اشخاص در این کتاب کاملاً محسوس است، همین علاقه و جدیت مسعود برای حفظ زبان فارسی است. این را به خصوص در روایتهای مسعود خلیلی، فرزند خلیلا... خلیلی شاعر بزرگ افغانستان میتوان یافت. مسعود خلیلی سالها با احمدشاه مسعود معاشرت و در صحنه ترور مسعود نیز حضور داشته و در آن جریان او نیز جراحت برداشته است. چشمدیدهایی از فارسیدوستی و علاقه مسعود به شعر فارسی بیان میکند که بهراستی شنیدنی است.و البته به اینها باید بیفزاییم رویداد جالبی را که محمدحسین جعفریان در خاطراتش بیان کرده است و آن جمله معروف احمدشاه مسعود که «این عملیات، برای این ادبیات است.» مسئله مهم در این جا همین است. حفظ زبان فارسی از مسیر ادبیات میگذرد. از دیرباز نیز این زبان را ادبیات حفظ کرده است، نه کتاب صرف و نحو و حتی بدیع و بیان. یا شاهنامه بوده است یا تاریخ بیهقی یا گلستان و بوستان بوده است یا دیوان حافظ. این را از این جهت مینویسم که میبینم خیلی از دغدغهمندان حفظ و تقویت زبان فارسی، راه گسترش این زبان را در اعزام استاد به دانشگاههای دوردست جهان میبینند و فارسیدان ساختن تعدادی از دانشجویان در نظام آموزشی.ولی حقیقت این است که امروز آن چه از متاع زبان در بازار حقیقی و مجازی (که البته برای ما از حقیقی نیز حقیقیتر است) مییابیم، بیشتر آثار ادبی است تا نکات دستوری و آموزشی یا آموزههای زبانشناسی. هرچند آنها نیز در جای خود برای حفظ قانونمندی زبان لازم است و موضوع مهم دیگر به نظرم همین است که ما بیش از آن که به فارسیآموزی برای دانشجویان اطراف و اکناف گیتی نیاز داشته باشیم، به تقویت گویشوران کنونی این زبان نیاز داریم و آن هم از مسیر ادبیات. در واقع این عملیات برای ادبیات، باید امری باشد که در همه رفتارها و فعالیتهای ادبی و زبانی ما در سراسر این وطن بزرگ زبانی نمود داشته باشد.∎