شناسهٔ خبر: 65418934 - سرویس اجتماعی
منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

قاتلی که 21سال پشت میله‌های زندان بود با نظر رئیس قوه قضاییه از قصاص گریخت

قاضی‌القضات به زندانی قدیمی، زندگی بخشید

  22سال قبل جوانی 20ساله ناخواسته دست به جنایت زد و به قصاص محکوم شد، اما پرونده او با مرگ اولیای دم، پیچ و خم‌های زیادی را طی کرد تا اینکه با نظر قاضی‌القضات، ‌تکلیف وی پس از سال‌ها مشخص شد و او فرصت زندگی دوباره یافت.

صاحب‌خبر -

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، این پرونده قدیمی از روز دوم اسفند سال 80گشوده شد. آن روز رهگذرانی که از خیابانی در جنوب‌غرب پایتخت عبور می‌کردند، چشم‌شان به جسد خونین مردی افتاد و پلیس را خبر کردند. این مرد حدودا 70ساله بود و با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. جسد مقتول در چندقدمی خودروی پیکانی رها شده بود و در کنار جسد چند بسته اسکناس به چشم می‌خورد. بررسی‌ها نشان می‌داد که خودروی پیکان متعلق به مقتول است و وی با انگیزه‌ای جز سرقت به قتل رسیده است.


با شناسایی هویت مقتول معلوم شد که او با پیکانش مسافرکشی می‌کرده، اما هنوز معلوم نبود که چه‌کسی وی را به قتل رسانده است. کارآگاهان با حضور در محل جنایت به تحقیق از شاهدان و کسبه پرداختند، اما کسی به‌درستی صحنه جنایت را ندیده بود. با این حال عده‌ای دیده بودند که مقتول با پسری جوان و کم‌سن و سال درگیر شده و عامل جنایت همان پسر جوان بوده است.



یک سال بعد


تحقیقات پلیس برای شناسایی عامل جنایت ماه‌ها ادامه داشت تا اینکه یک سال بعد فردی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که عامل جنایت را می‌شناسد و او جوانی به نام مهرداد است.تماس‌گیرنده توضیح داد: مهرداد دوست و همسایه قدیمی‌ام است. او چند شب پیش نزد من آمد تا با هم صحبت کنیم، اما اصلا حالش خوب نبود و مدام گریه می‌کرد.

وقتی دلیل گریه‌اش را پرسیدم، اعتراف هولناکی کرد. مهرداد گفت که یک سال قبل در جریان درگیری با راننده یک خودروی پیکان، ناخواسته جان وی را گرفته و از همان زمان دچار عذاب وجدان است و چندبار تصمیم به‌خودکشی گرفته و می‌خواسته به زندگی‌اش پایان بدهد، اما هر بار نجات یافته است. او از من خواست کمکش کنم که از این عذاب وجدان خلاصی یابد و من هم تصمیم گرفتم به پلیس خبر بدهم.



مقتول مرا اشتباه گرفته بود


ماموران پلیس، مهرداد را دستگیر کردند و او در بازجویی‌ها به قتل راننده پیکان اعتراف کرد.وی توضیح داد: روز حادثه در حال عبور از خیابان بودم که مقتول که سوار پیکانش بود، سد راهم شد. او با عصبانیت از ماشین پیاده شد و به سمت من آمد و گفت که به ماشینش خسارت زده‌ام. ظاهرا چند روز قبل مقتول درحالی‌که سوار ماشینش بوده با خودرویی تصادف کرده و خسارت زیادی به ماشینش وارد شده بود، اما راننده مقصر فرار کرده بود و از آن روز به بعد مقتول در جست‌وجوی راننده فراری بود و آن روز مرا با راننده فراری اشتباه گرفته بود.


مهرداد ادامه داد: هرچه به مقتول گفتم که من اصلا ماشین ندارم باورش نمی‌شد. او مرا اشتباهی گرفته بود و با من گلاویز شد و در آن لحظه برای رهایی از دست او، چاقویی که داخل جیب کاپشنم بود را بیرون کشیدم و چند ضربه به او زدم. من آن چاقو را همان روز برای دوستم یادگاری خریده بودم که با آن به مقتول ضربه زدم و فرار کردم. چند روز بعد متوجه شدم که آن مرد کشته شده و از آن به بعد عذاب وجدان رهایم نکرد؛ تا جایی که چندبار تصمیم به‌خودکشی گرفتم، اما زنده ماندم.



بازگشت از پای چوبه‌دار


مهرداد پس از اعتراف به قتل، ‌روانه زندان شد و پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. اولیای دم که خواهر و برادر مقتول بودند، خواستار قصاص قاتل شدند؛ بنابراین حکم قصاص این جوان صادر شد و به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. در این شرایط بود که پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده و شمارش معکوس برای قصاص قاتل آغاز شد.

مهرداد در این مدت یک مرتبه پای چوبه دار رفت، اما در آخرین لحظات اولیای دم حکم را اجرا نکردند و به او مهلت دادند. مدتی گذشت تا اینکه خواهر و برادر مقتول که اولیای دم بودند، فوت شدند و با مرگ آنها فرزندانشان اولیای دم این پرونده محسوب می‌شدند که باید درباره سرنوشت قاتل تصمیم می‌گرفتند. خواهر مقتول فرزندی نداشت، اما برادر او 4فرزند داشت که باید نظر همه آنها در پرونده ثبت می‌شد.

در این شرایط بود که برادرزاده‌های مقتول به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران احضار شدند تا نظرشان اخذ شود. 3نفر از آنها با حضور در دادسرا و شنیدن صحبت‌های اعضای صلح و سازش، متقاعد شدند تا برگه رضایت را امضا کنند، اما هنوز پازل پرونده تکمیل نشده بود؛ چراکه باید نظر چهارمین فرزند هم اخذ می‌شد. این فرد اما به آلمان مهاجرت کرده و مجهول‌المکان بود؛ به‌طوری که حتی خانواده‌اش هم آدرس دقیقی از او نداشتند.



پایان شیرین


22سال از حادثه می‌گذشت و قاتل قریب به 21سال از عمرش را پشت میله‌های زندان زندگی کرده و حالا در آستانه 42سالگی بود. در این شرایط بود که قاضی‌القضات باید درباره سرنوشت او تصمیم می‌گرفت. پرونده برای کسب تکلیف به دفتر ریاست قوه قضاییه فرستاده شد و او دستور داد تا قاتل دیه چهارمین ولی دم را که مجهول‌المکان است، پرداخت کند و سپس شرایط آزادی‌اش از زندان فراهم شود. به این ترتیب، قاتل بلاتکلیف از قصاص گریخت تا پس از پرداخت دیه، از زندان آزاد شود.