شناسهٔ خبر: 64102062 - سرویس سیاسی
منبع: نامه‌نیوز | لینک خبر

آینده ایران چه خواهد شد؟

نشریه اکونومیست در گزارشی آینده ایران و جمهوری اسلامی را بررسی کرده و با توجه به موضع‌گیری در قبال جنگ حماس و تحرکات مثبت سیاسی بین‌المللی، پیش‌بینی کرده که تغییرات مثبتی در راه است. این نشریه نوشته بزرگترین مشکل اما اینجاست که ابراهیم رئیسی سابقه خوبی در اقتصاد ندارد و همین نکته کافی است که همه معادلات به هم بریزد و آرامشی که با سیاست‌ آیت‌الله خامنه‌ای رخ داده، بار دیگر بر هم بریزد.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نشریه اکونومیست یادداشتی نوشته و به احتمال تغییر در نقش منطقه‌ای ایران به دلیل مواجهه کشور با بحران‌های داخلی اشاره کرده است. این نشریه می‌گوید ایران در سال‌های آتی با بحران جانشینی و اقتصاد در هم ریخته مواجه است و به دلیل اولویتی که برای این بحران‌ها قائل است حاضر نیست در یک وضعیت آشفته بین‌المللی هم به سر ببرد. متن زیر مشروح یادداشتی است که نشریه اکونومیست در شماره این هفته خود درباره ایران منتشر کرده است.

تغییرات منطقه به نفع ایران

حماس در حمله به اسرائیل مؤثرتر از آنچه اکثر ناظران تصور می‌کردند، ظاهر شده است. سایر اعضای «محور مقاومت» هم با حمله به اهداف اسرائیلی و آمریکایی از عراق، لبنان، سوریه و یمن، قدرت ایران را به نمایش گذاشتند. در آن سو حوثی‌ها به تانکر‌های نفت در دریای سرخ حمله کرده‌اند و موشک‌هایی با برد ۸۰۰ کیلومتر شلیک کرده‌اند و همین شرایط به ایران اجازه می‌دهد همان‌طور که در حال حاضر بر عبور از خلیج فارس تسلط دارد، برای تجارت از طریق کانال سوئز هم قدرتنمایی کند.

یک دیپلمات سابق سازمان ملل در تهران می‌گوید: «آن‌ها به جهان نشان می‌دهند که اگر می‌خواهد خاورمیانه را با ثبات نگه دارد، به ایران نیاز دارد. در واشنگتن، سیاستمداران جمهوری‌خواه تهدید منطقه‌ای ایران را به عنوان دلیلی بر بی‌کفایتی ژئوپلیتیک جو بایدن می‌دانند.

قدرت‌نمایی ایران یک سال بعد از اعتراضات سال گذشته رخ داده است. در اواخر سال ۱۴۰۱ تظاهرات گسترده‌ای بعد از مرگ مهسا امینی به راه افتاد. در نهایت این اعتراضات بود که از بین رفت، نه جمهوری اسلامی. انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران نیز در حال کاهش است. این کشور خود را به عنوان تامین‌کننده مهم تسلیحات برای روسیه معرفی کرده است. صادرات نفت به ویژه به چین در حال رونق است. در ماه مارس چین میانجی‌گری کرد تا روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی از سرگرفته شود. در ماه اگوست، ایران برای پیوستن به بریکس دعوت شد و در سپتامبر، آمریکا موافقت کرد ۶ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را به عنوان بخشی از مبادله زندانیان آزاد کند.

اما ایران کمتر از آنچه به نظر می‌رسد، اعتماد به نفس دارد. ایران حملات نیروهای مورد حمایت خود را در منطقه مهار کرده است. این کشور حمایت خود را از حماس نشان داده، اما به اندازه‌ای پیش نمی‌رود که اسرائیل و آمریکا را که نیروی دریایی آن‌ها در نزدیکی سواحل آن قرار دارد، به انتقام‌جویی دعوت کند. این احتیاط به نوبه خود نشان‌دهنده ضعف در اقتصاد ایران و نارضایتی در میان مردم عادی ایران است. مهمتر از همه تمرکز ایران به طور فزاینده‌ای بر حفظ قدرت خود است، نه دامن زدن به هرج و مرج در خارج.

موضع ایران در قبال جنگ غزه و حماس

واضح‌ترین نشانه این است که ایران، با وجود حضور نیروهای مورد حمایت بسیاری در منطقه‌، تمایلی به ایجاد مشکل بیش از حد برای منطقه ندارد. درخواست حماس از «برادران مقاومت اسلامی در لبنان، ایران، یمن، عراق و سوریه» برای «ادغام با مردم فلسطین... برای اتحاد و بیرون راندن اشغالگران از سرزمین‌های مقدس ما» تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. حزب‌الله نیروی متحد با ایران، محتاطانه عمل کرده و به درگیری‌ها و حملات موشکی پراکنده در سراسر مرز شمالی اسرائیل بسنده کرده است. سخنرانی سیدحسن نصرالله که همه منتظر آن بودند، ۸۰ دقیقه بهانه‌تراشی بود. همانطور که« یوآو گالانت» وزیر دفاع اسرائیل گفت «هیچ کس به کمک [حماس] نیامد، نه ایرانی‌ها و نه حزب‌الله»

مقامات ایرانی فرمول خود را برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین تکرار می‌کنند؛ همه‌پرسی «ساکنان اصلی» فلسطین (بدون احتساب یهودیان)، که به محو اسرائیل از روی نقشه رای می‌دهند. اما در هفته‌های اخیر روحانیون ایران نیز اعتدال نشان داده‌اند. کمال خرازی مشاور سیاست خارجی آیت‌الله خامنه‌ای، می‌گوید به رسمیت شناختن اسرائیل «کار خود فلسطینی‌ها است و ما قرار نیست با دیگران مخالفت کنیم»

در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۷ اکتبر، ایران به راه حل دو کشوری رای مثبت داد که مستلزم به رسمیت شناختن اسرائیل بود. آیت‌الله خامنه‌ای اخیراً با گفتن اینکه ایران معتقد نیست «یهودیان یا صهیونیست‌ها را باید به دریا انداخت»، تندرو‌ها را شوکه کرد. یک دیپلمات ایرانی اصرار دارد که بگوید ما رادیکال نیستیم یا شاید آن‌ها ترجیح می‌دهند مانند رادیکال‌ها به نظر نرسند.

ایران به وضوح نمی‌خواهد به خاطر حماس مقصر شناخته شود. ایران در اولین اظهارنظر در مورد حمله، دخالت خود را تکذیب کرد و «ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد که «گروه‌های مقاومت در منطقه از ایران دستور نمی‌گیرند.» البته اگر منظور او این است که آن‌ها آزاد هستند، این حرف بی‌معنی است.

به گفته اطلاعات اسرائیل، «عبدالرضا شهلایی» یکی از فرماندهان لشکر یمن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حوثی‌ها را از کوه‌های یمن هدایت می‌کند. از ۱۶ مهر اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس، «اتاق عملیات مشترک» را در نزدیکی خط مقدم سوریه با اسرائیل باز کرده و پهپاد‌های جنگی را از سوریه به عمق اسرائیل پرتاب کرده است.

ایران ممکن است دستور حمله در ۷ اکتبر را صادر نکرده باشد، اما سپاه به حماس کمک کرد تا توانایی‌های لازم برای این اقدام را به دست آورد. پارازیت‌ها و حملات پهپادی علیه نیرو‌های دفاعی اسرائیل همگی نشان‌دهنده حمایت لجستیکی ایران از آن‌ها بود.

مسئله این نیست که آیا ایران درگیر آن بوده است یا خیر، بلکه این است که چرا اکنون اینقدر مشتاق است که از تشدید تنش جلوگیری کند. برخی ناظران سکوت ایران را صرفاً تاکتیکی می‌دانند؛ راهی برای جلوگیری از حمله. یک احتمال جالب‌تر این است که کشور در حال تغییر استراتژیک است.

در حالی که حماس در حال ایجاد ویرانی در منطقه است، توجه رهبران ایران به امور داخلی معطوف شده است. بسیاری از ایرانیان انتظار یک بحران جانشینی را دارند که می‌تواند رژیم را بی‌ثبات کند. «یاسر میردامادی» یک عالم دینی ایرانی در تبعید، می‌گوید: «برای هموار کردن این جانشینی، نظام به یک اقتصاد بهتر و سیاست خارجی کمتر فاجعه‌آمیز نیاز دارد نه ماجراجویی خارجی و نه نزاع داخلی به این امر کمک نمی‌کند.»

رهایی از مشکلات اقتصادی ایران ممکن است. این همان چیزی بود که رهبر ایران را در شش ماه قبل از ۷ اکتبر به کاهش دو سومی تولید اورانیوم غنی‌شده تا ۶۰ درصد، توقف آزار کشتی‌های آمریکایی در تنگه هرمز و جلوگیری از حملات نیابتی به اهداف آمریکایی مجبور کرد. آمریکا نیز به نوبه خود چشمان خود را بر تجارت نفت ایران بسته است. صادرات نفت ایران چهار برابر شد و از ۳۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱.۲ میلیون بشکه در روز امروز رسید. زمانی که ایران پس از حمله حماس از دخالت نیرو‌های نیابتی خود جلوگیری کرد، بایدن بی سر و صدا اجازه انتقال ۱۰ میلیارد دلار بدهی عراق به ایران را به عنوان پاداش داد.

همه این‌ها باید به اقتصاد کمک کند. درآمد‌های نفتی و غیرنفتی ایران از زمان اعمال مجدد تحریم‌ها در سال ۲۰۱۸، به بالاترین سطح خود رسیده است. فروش نفت ایران تنها به چین از ۲۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱.۲ میلیون بشکه در ماه‌های اخیر افزایش یافته است. درآمد‌های نفتی از ۲۵.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ به ۴۲.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسیده است. پروژه‌های بودجه ایران به ۷۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ خواهد رسید.

خیلی چیز‌های بیشتری باید اتفاق بیفتد تا شهروندان ایران احساس کنند منافعی دارند. اگرچه صادرات ایران افزایش یافته است، اما تحریم‌های آمریکا همچنان بازگرداندن درآمد‌های حاصل از آن را برای ایران دشوار می‌کند. تاجرانی که با «کشور پسته» تبادل تجاری دارند، با کیسه‌های پر از پول نقد وارد دبی می‌شوند. برخی از آن‌ها به صورت زمینی از طریق کردستان عراق یا افغانستان به ایران ارسال می‌شوند یا از طریق مبادلات غیررسمی ارز و معاملات ارز‌های دیجیتال در دبی شسته می‌شوند.

نزدیک بندر الحمریه نواری از سالن‌های ماساژ وجود دارد که از آنجایی که خدمات خود را به صورت نقدی ارائه می‌دهند، احتمالاً به پولشویی برای ایران کمک می‌کنند. یک دیپلمات غربی در دبی، با تکان دادن سر به آسمان‌خراش‌هایی که تا افق کشیده شده‌اند، می‌گوید: «بسیاری از درآمد‌ها اینجا باقی می‌ماند». شهر مملو از خانه‌ها و کلوپ‌های هنری جدید ایرانی است.

ایران توان پرداخت آن را ندارد. حتی اگر تمام درآمدهایش به کشور برگردد، ایران همچنان با کسری بودجه زیادی مواجه خواهد شد. این کشور برای متعادل کردن بودجه خود نیاز به صادرات ۱.۵ میلیون بشکه در روز به قیمت هر بشکه ۸۵ دلار دارد. اما نفت در حال حاضر با قیمت کمتری معامله می‌شود و ایران باید به خریداران تخفیف زیادی نسبت به قیمت بازار بدهد.

در داخل، سپاه بخش زیادی از درآمد نفت را به دست می‌آورد و یک اقتصاد دو لایه ایجاد می‌کند. آقازاده‌ها لامبورگینی‌هایشان را در شمال تهران به رخ می‌کشند و برای خرید و مهمانی راهی لندن یا دبی می‌شوند. هزاران نفر از آنجایی که گرفتن ویزا برای آمریکا دشوار است به کانادا پرواز می‌کنند. تورنتو اینقدر ایرانی دارد که به آن «تهرانتو» می‌گویند.

زندگی برای اکثر ایرانی‌ها سخت‌تر است. تورم شتاب گرفته و از رشد دستمزد‌ها پیشی گرفته است. قیمت مواد غذایی نسبت به سال گذشته ۴۰ درصد افزایش یافته است. قیمت گوشت دو برابر این نرخ افزایش یافته است. طبق آمار‌های رسمی، نرخ فقر در یک دهه از ۱۹ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته است. بیش از ۲۶ میلیون نفر، ۳۰ درصد از جمعیت، با کمتر از ۷ دلار در روز زندگی می‌کنند که خط فقر رسمی است. گزارش‌هایی از فروش اعضای بدن ایرانیان به ترکیه و امارات متحده عربی وجود دارد. کسانی که پول دارند آن را در خارج از کشور ذخیره می‌کنند.

این مشکلات سیاستمداران را به محک آزمون گذاشته است. متأسفانه دولت ابراهیم رئیسی، به عنوان ناتوان‌ترین و همچنین تندروترین دولت جمهوری اسلامی شناخته می‌شود. اکثر وزرای او یا از سپاه هستند یا از فارغ التحصیلان امام صادق یکی از دانشگاه‌های حوزوی در پایتخت با گرایش ایدئولوژیک. در شش ماه گذشته آن‌ها بنزین را به قیمت بازار وارد کرده‌اند تا کمبود تولید داخلی را جبران کنند. با این وجود، از ترس ناآرامی‌ها، همچنان به یارانه بنزین را قطع نکرده‌اند و بنزین لیتری دو سنت باقی مانده است.

ایران چیز‌های زیادی برای ارائه به سرمایه‌گذاران خارجی دارد، اما تحریم‌های آمریکا در کنار سوء مدیریت ایران تقریباً همه این سرمایه‌گذاران را تارانده است. چین یادداشت تفاهم‌های فراوانی امضا کرده است، اما منتظر لغو تحریم‌ها برای اجرای آن است. سرمایه‌گذاری سعودی مشروط به توقف حمایت ایران از نیرو‌های نیابتی در منطقه است. روسیه آخرین امید است. ایرانی‌ها می‌گویند در ازای تسلیحات ایرانی، به‌ویژه هواپیما‌های بدون سرنشین، برای تهاجم روسیه به اوکراین، روسیه در میادین نفتی و یک اتصال ریلی شمال به جنوب به اقیانوس هند سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما این‌ها هم به جایی نرسیده است.

بدبختی‌های زیست محیطی بدبختی‌های اقتصادی را تشدید می‌کند. تابستان گذشته، دمای هوا در جنوب به ۶۰ درجه سانتی‌گراد نزدیک شد. خشکسالی تقریباً مخازن را خالی کرده است. بیابان‌زایی صد‌ها هزار نفر را روانه شهر‌ها می‌کند. اما آن‌ها نیز دچار خاموشی و قطعی آب شده‌اند که اعتراض‌های بیشتری را برانگیخته است. مشاور رئیس جمهور هشدار داد که تا سال ۲۰۵۰ کمبود آب می‌تواند ۷۰ درصد از ایرانیان را مجبور به ترک کشور کند.

این استرس‌ها تغییرات سیاسی آتی را دشوار‌تر کرده است.. در انتخابات‌های پیشین نظام تا حدی پاکسازی شده است. انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی هر دو در ماه مارس برگزار می‌شود. اما آنچه زمانی یک فرآیند نسبتاً رقابتی بود، به طور فزاینده‌ای به نمایش‌های صحنه‌سازی شده دیگر حکومت‌های استبدادی خاورمیانه شباهت دارد. اصلاح طلبان و عمل گرایان از مجلس حذف شده اند. قدرت متمرکز‌تر است و بدون محبوبیت، شکننده است. یک تحلیلگر ایرانی می‌گوید: ما از دموکراسی به دیکتاتوری تغییر کرده ایم.

آینده ایران چه خواهد شد؟

تا به امروز بحران جانشین وجود دارد و کسی هم معرفی نشده است. رئیسی مدعی تصدی این مقام است (آیت الله خامنه‌ای قبل از اینکه به رهبری برسد رئیس جمهور بود) اما رئیسی سابقه بی‌کفایتی اقتصادی دارد. حسن روحانی عملکرد بهتری داشت اما تندرو‌های ایران به او بی‌اعتماد بودند.

در ابتدا، به نظر می‌رسید که جنگ غزه ممکن است تنش‌های داخلی ایران را به نقطه شکست برساند. اما در حال حاضر، جمهوری اسلامی به دنبال آرام کردن شهروندان خود است. مجریان تئوکراسی هنوز فعال هستند. زنان چادری به پوشش افراد در ورودی ایستگاه‌های مترو نظارت می‌کنند. استادان دانشگاه به دلیل اجازه ورود زنان بدون روسری به سالن‌های خود با اخراج مواجه می‌شوند. کافه‌هایی که قوانین را زیر پا بگذارند جریمه و تعطیل می‌شوند اما نمی‌توان همه کافه‌ها را بست. در بسیاری از آنها، به ندرت یک زن روسری بر سر دارد. شورای نگهبان، در ماه اکتبر قانون حجاب و عفاف را که توسط تندرو‌ها در مجلس تصویب شد، به این دلیل که اجرای آن غیراسلامی است، رد کرد و در این شرایط حکومت ایران بدون اعتراف، مطالبات مردم را پذیرفته است.

نخبگان نوظهور ممکن است به طور غریزی لیبرال‌تر از نیاکان خود باشند. بسیاری از فرزندان ایدئولوگ‌ها به اندازه سایر جوانان ایرانی مجذوب آزادی‌های غربی هستند. برخی تحلیل گران می‌گویند ایران ممکن است خودکامه‌تر شود، اما از سخت‌گیری‌های مذهبی دست بکشد و برخی هم سپاه را به عنوان موتورمحرکه تغییرات بعدی می‌بینند.

با گذشت زمان، برخی از تحلیلگران امیدوارند تساهل منطقه‌ای که ایران در ۷ اکتبر نشان داد تبدیل به یک هنجار شود. ایران ممکن است حفظ وضعیت موجود را به هرج و مرج انقلابی ترجیح دهد. نیرو‌های نیابتی منطقه‌ای ایران در حال حاضر بر لبنان، سوریه و یمن مسلط هستند. ایران ممکن است به جای گسترش بیشتر این نفوذ، به دنبال تحکیم باشد. حل و فصل بحران فسلطین را راه حل دو دولت می‌تواند ایران را قادر کند تا درگیری خود با اسرائیل را کاهش دهد. ایرانی‌ها می‌دانند که آمریکا احتمالاً توافق هسته‌ای را احیا نمی‌کند و تحریم‌ها را در سال انتخاباتی لغو نمی‌کند. اما رسیدن به یک توافق جامع با آمریکا در میان مدت قابل تصور است.

با وجود خشم مردم، حکومت ایران مخالفان داخلی سازمان‌یافته اندکی دارد. اپوزیسیون در تبعید به هم ریخته است. یکی از کانال تلویزیونی آنها یعنی من‌وتو، اخیراً تعطیلی خود را اعلام کرد. طرفداران تغییر در ایران، امید‌های خود را به بعد از انتخابات آمریکا موکول کرده‌اند، که برخی مشتاقانه امیدوارند که ترامپ و سیاست فشار حداکثری او را بازگرداند. اما نظام ایران که سال آینده ۴۵ ساله می‌شود، مقاومت خود را ثابت کرده است. آنچه پیامد‌های حمله حماس نشان داد این است که ایران دیگر حاضر نباشد به اندازه نیرو‌های نیابتی خود ریسک کند.