پدر رویا متهم به قتل است. این دختر 20ساله مدتی است به دنبال گرفتن رضایت از اولیای دم است.
رویا برای سایت جنایی از زندگیای که به قول خودش حالا جهنم شده صحبت میکند:
*در راهروهای دادگاه مرتب در رفت و آمد هستی. چرا؟
به خاطر پدرم. آدم کشته. میخواهم رضایت بگیرم اما هنوز موفق نشدهام.
*چرا دست به قتل زده است؟
دقیقاً که نمیدانم. خودش میگوید جر و بحث کردند. مقتول حمله کرده و پدرم برای دفاع از خودش زده است.
*پدرت محاکمه شده؟
بله، محاکمه و به قصاص هم محکوم شده است.
*یعنی ثابت نشده قتل در دفاع از خودش بوده؟
نه. قاضی گفته تو چاقو داشتی و مقتول دست خالی بوده. پس دفاع از خود معنی ندارد.
*وقتی برای رضایت رفتی چه گفتند؟
مقتول سه فرزند کوچک دارد، همسرش میگوید دیه بدهید رضایت بدهم.
*میتوانی دیه بدهی؟
من یک دختر 20ساله هستم که در مطب یک پزشک کار میکنم. مگر منشی چقدر درآمد دارد که بتواند دیه بدهد. سند هم ندارم وام بگیرم.
*پدرت خانهای ندارد؟
ما مستاجر هستیم. با مادرم تصمیم گرفتیم به پانسیون برویم و آنجا زندگی کنیم. پول پیش خانه را بدهیم برای دیه. حالا پیگیر آن هستم.
*یعنی هیچ چیز ندارید؟
راستش پدرم اعتیاد داشت، هرچه هم داشتیم دود کرد و به هوا داد. سر اعتیاد هم درگیر شد. به همین خاطر چیزی نداریم. دارم سعی میکنم اولیای دم را با همین پولی که داریم راضی کنم.
*سرنوشت خودت چه؟ به خودت فکر کردهای؟
حالا هیچ چیز برایم مهمتر از پدرم نیست. او اعتیاد داشت و ما به خاطر اعتیادش خیلی سختی کشیدیم اما خیلی دوستش دارم و تنها کارم فعلاً نجات پدرم است.
*همسر مقتول راضی شده است؟
گفته اگر دیه بدهیم رضایت میدهد. تلاشمان را میکنیم.