ولادیمیر پوتین در سخنرانی مفصلی که سه شب پیش برای توضیح درباره دلایل تصمیمش انجام داد بخشی از اظهاراتش را به توضیح درباره خلف وعدههای آمریکا درباره عدم گسترش ناتو اختصاص داد و گفت: «مضاف بر این، ما از مواضع سران آمریکا آگاه هستیم که میگویند خصومتهای فعال در شرق اوکراین، احتمال پیوستن این کشور به ناتو را منتفی نمیکند و این اتفاقی است که در صورتی که کییف معیارهای ناتو را برآورده کند و به فساد غلبه کند رخ خواهد داد.»
پوتین اضافه کرد: «در همین حال، بارها و بارها سعی میکنیم خودمان را متقاعد کنیم که ناتو یک ائتلاف دوستدار صلح و صرفاً دفاعی است که هیچ تهدیدی علیه روسیه ایجاد نمیکند. باز هم از ما میخواهند که حرفشان را باور کنیم، در حالی که ما خیلی خوب میدانیم این حرفها چقدر ارزش دارند. در سال ۱۹۹۰، وقتی که مذاکرات اتحاد دو آلمان مطرح بود ایالات متحده به سران شوروی قول داد که قلمرو ناتو یا حضور نظامیاش یک اینچ به سمت شرق حرکت نخواهد کرد و اتحاد دو آلمان به گسترش سازمان نظامی ناتو به سمت شرق منجر نخواهد شد. این عین حرف آنها است. کلی تضمینهای کلامی دادند که همهشان پوچ از آب درآمد.»
طبیعتاً روایت کشورهای غربی و رسانههای وابسته به آنها روی خط تحلیلی متفاوتی قرار گرفته و تفاوتهای زیادی با مواضع مسکو دارد. از نگاه طرفهای غربی اقدامات روسیه بخشی از سیاستهای «توسعهطلبانه» مسکو یا روحیات «ستیزهجویانه» شخص پوتین یا تلاش او برای احیای امپراطوری شوروی است و مسکو قصد دارد با سلطه بر همسایگانش اروپا را مورد تهدید قرار دهد.
اما نگاه دقیقتر به مسئله نشان میدهد در روایت کنونی طرفهای غربی احتمالاً به عمد از برخی رویدادهای تاریخی که اسنادی در تأیید آنها وجود دارد تقطیع شدهاند. مثلاً روزنامه لسآنجلستایمز چند سال بعد از مرور صدها یادداشت، سند و اظهارات ثبتشده گزارش داده که آمریکاییها به روسها وعده دادهاند که ناتو به سمت شرق گسترش پیدا نخواهد کرد اما بعداً از این قول عدول کرده و سیاستشان را تغییر دادهاند.
ماجرا همانطور که پوتین در سخنرانیاش اشاره کرد به مذاکرات اتحاد دو آلمان مربوط میشود. بعد از فروپاشی دیوار برلین، نظم منطقهای اروپا به این پرسش بستگی داشت که آلمانِ متحد با ایالات متحده (و ناتو) در یک صف قرار خواهد گرفت یا با شوروی (و پیمان ورشو) یا با هیچکدام. در واشنگتن، خواسته سیاستگذارانِ دولت «جورج دبلیو اچ بوش» در اوایل سال ۱۹۹۰ این بود که جمهوری آلمان بایستی عضو ناتو شود.
بر همین اساس، اوایل فوریه سال ۱۹۹۰ آمریکاییها پیشنهادی برای مصالحه به مقامهای شوروی پیشنهاد کردند. متن نوشتهشده از جلسات این رایزنیها نشان میدهد که در روز ۹ فوریه همان سال، «جیمز بیکر»، وزیر خارجه وقت آمریکا به سران شوروی پیشنهاد کرده که واشنگتن در ازای همکاری مسکو در موضوع آلمان میتواند به این کشور «ضمانتهای مستحکمی» خواهد داد مبنی بر اینکه ناتو «یک اینچ به سمت شرق توسعه پیدا نخواهد کرد.»
تنها یک هفته بعدتر «میخائیل گورباچوف»، رئیسجمهور وقت شوروی با آغاز مذاکرات اتحاد دوباره آلمان موافقت کرد. هیچ توافق رسمی میان دو طرف در این خصوص امضا نشده، اما روزنامه لسآنجلستایمز نوشته همه شواهد گواهی میدهند که معادله بین دو طرف از چه قرار بوده است: گورباچف با متمایل شدن آلمان به سمت غرب موافقت کرد و قرار بود آمریکا جلوی توسعه ناتو را بگیرد.
در یک یادداشت وزارت خارجه آمریکا که مربوط به اوایل سال ۱۹۹۰ است تصریح شده که دستکم در آن مقطع زمانی آمریکا توسعه به شرق اروپا را به صلاح نمیدیده. در آن سند آمده است: «در فضای کنونی، اعطای حق عضویت کامل به کشورهای شرقی در ناتو و ضمانتهای امنیتی مرتبط با آن در راستای منافع ناتو یا آمریکا نیست. ما به هیچ عنوان مایل به راهاندازی یک ائتلاف ضد شوروی نیستیم. شوروی نگرشی بسیار منفی به چنین ائتلافی خواهد داشت.»
اما دولتهای غربی به ندرت به تعهداتشان پایدار میمانند. بررسی اسناد داخلی و یادداشتهای دولت آمریکا نشان میدهد تصمیمگیران سیاسی در آمریکا اندکی بعدتر به این نتیجه میرسند که منتفی کردن گسترش ناتو به نفع ایالات متحده نیست؛ لذا، اواخر فوریه همان سال رئیسجمهور وقت آمریکا و مشاورانش تصمیم گرفته بودند تصمیم میگیرند که این احتمال را باز بگذارند.
طبق روایت اسناد، تنها یک ماه بعدتر در ماه مارس، مشاوران جیمز بیکر به او توصیه کردهاند که ائتلاف ناتو میتواند کشورهای شرق اروپا را حول مدار آمریکا سازماندهی کند. چنانکه از یک سند شورای امنیت ملی کاخ سفید در آن زمان برمیآید در ماه اکتبر دولتمردان آمریکا مشغول رایزنی بر سر زمان اعلام آمادگی ناتو برای پذیرفتن کشورهای اروپای شرقی به عنوان عضو بودهاند.
جالب آنکه در همین مقطع زمانی آمریکاییها هنوز سعی میکردهاند روسها را متقاعد کنند که ناتو نگرانیهای آنها را مدنظر خواهد داشت. بیکر ۱۸ مه ۱۹۹۰ در مسکو اعلام کرد که ایالات متحده با شوروی برای «ایجاد اروپای جدید» همکاری خواهد کرد. ماه ژوئن هم، مطابق با یک سند شورای امنیت ملی آمریکا بوش به سران شوروی گفته که ایالات متحده آمریکا به دنبال یک «اروپای جدید و فراگیر» است.
بنابراین، جای تعجبی نداشت که روسیه از پیوستن لهستان، مجارستان، جمهوری چک و کشورهای بالتیک به ناتو که از اواسط دهه ۹۰ آغاز شد خشمگین شود. بوریس یلتسین، دیمیتری مدودوف و گورباچوف همگی چه به صورت علنی و چه از کانالهای مخفیانه اعتراضات مسکو را به سران آمریکا اعلام کردند.
«بوریس یلتسین»، اولین رئیسجمهور روسیه بعد از فروپاشی شوروی، در یک کنفرانس خبری مشترک با «بیل کلینتون»، رئیسجمهور وقت آمریکا که پس از امضای یک توافق کنترل تسلیحاتی میان دو کشور در هلسینکی برگزار میشد گفت: «ما معتقدیم که توسعه ناتو به سمت شرق اشتباه است، آن هم اشتباهی جدی.»
شواهدی وجود دارد که آمریکاییها علیرغم آنکه از حساسیت روسها به این مسئله آگاهند باز هم سیاست توسعه به شرق را در دستور کار قرار دادهاند. مثلاً «جیمز کالینز»، یکی از دیپلماتهای آمریکایی در مکاتبهای با وزارت خارجه کشورش در سال ۱۹۹۳ مینویسد: «چنانچه ناتو سیاستی اتخاذ کرده و چشماندازش را توسعه به سمت اروپای شرقی و مرکزی قرار دهد بدون آنکه دربها را برای روسیه باز بگذارد در مسکو این حرکت قطعا به عنوان یک اقدام ضد روسیه دیده خواهد شد.»
اما از سال ۱۹۹۰ به این سو، ناتو دستکم در ۵ نوبت بزرگتر شده تا کشورهای بیشتری از اعضای پیمان ورشو و عضو شوروری را به خودش جذب کند.
«دان پلش»، استاد دیپلماسی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در گفتوگو با خبرگزاری «دویچهوله» میگوید: «غربیها بین سالهای ۱۹۹۰-۱۹۹۱ همه کارتها را در اختیار داشتند. اتحاد جماهیر شوروی به صورت نسبتاً مسالمتآمیزی به امپراطوریاش خاتمه داد که اقدامی بیسابقه بود اما آنها به خاطر این کارشان هیچ امتیازی دریافت نکردند.»
فروپاشی شوروی باعث شکلگیری مجموعه زیادی از دیدارها و مذاکرات بلندپایه میان مقامهای آمریکا و روسیه شد، اما پلش میگوید: «ما هیچوقت تلاشی جدی برای جذب کردن روسها انجام ندادیم.»
با نزدیکتر شدن ناتو به سمت قسمتهای شرقیتر یعنی اوکراین و گرجستان تنشها میان آمریکا و روسیه تشدید شده و مسکو را به واکنشهای جدیتر وادار کرده است.
∎