شناسهٔ خبر: 51979203 - سرویس سیاسی
منبع: شفقنا | لینک خبر

جمهوری اسلامی نوشت: به اين اخطار توجه کنيد

صاحب‌خبر -

شفقنا- روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان«به اين اخطار توجه کنيد» این گونه آورده است:

براي اداره هر جامعه‌اي، به دو عامل مؤثر نياز است؛ يکي قانون خوب و ديگري مجري کارآمد.
يکي از مهم‌ترين علل مشکلات کشور ما هميشه فقدان اين دو عامل و در بعضي مقاطع، فقدان يکي از آنها بود. در دوران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران نه قانون اساسي خوبي داشت و نه مسئولان اجرائي کشور افراد شايسته و کارداني بودند. قانون اساسي رژيم سلطنتي، منافع سلطان را تأمين مي‌کرد و حقوق مردم را به عنوان رعيت سلطان در نظر گرفته بود. خاندان سلطنتي با تشکيل يک باند چپاولگر که به «هزارفاميل» معروف شده بود، مجاري امور را در تمام زمينه‌‌ها در دست گرفته بود و همان حقوق ناچيز را هم که در قانون اساسي براي مردم در نظر گرفته شده بود، ضايع مي‌کرد. ماجراي همه‌کاره‌ شدن «ژن خوب» از دوران هزارفاميل شروع شده بود و يکي از عوامل سقوط رژيم شاهنشاهي انحصاري شدن مسئوليت‌هاي کليدي و همه‌کاره شدن ژن‌هاي خوب بود.
با پيروزي انقلاب اسلامي، وعده‌هاي خوبي به مردم داده شد که يکي از مهم‌ترين آنها شايسته‌سالاري در مديريت کشور و واگذاري مسئوليت‌هاي کليدي بود. به اين وعده انصافاً در مقطعي از تاريخ صدر انقلاب و نظام جمهوري اسلامي عمل شد ولي به‌تدريج فاميل‌سالاري، دوست و آشناسالاري و حاکميت ژن‌هاي خوب، جاي شايسته‌سالاري را گرفتند و حکمراني نظام جمهوري اسلامي نيز راه خود را به سوي حکمراني هزارفاميل کج کرد. واگذار کردن مسئوليت‌هاي کليدي به اقوام و نزديکان در دولت‌هاي مختلف در بخش انتصابات، حکمراني را به مسير خطرناکي کشاند. در بخش انتخابات هم تلاش‌هاي فوق قانوني براي چيدمان‌هاي موردنظر و موردپسند صورت گرفت که نتيجه‌اي مشابه انتصابات به بار آورد. رساندن کشور به اين وضعيت خطرناک يکي از عوامل به بن‌بست کشانده شدن اقتصاد و فرهنگ و سياست است که مايه تأسف بسيار است.
تأسف‌ بالاتر اينست که زيان‌هاي ناشي شده از فاميل‌سالاري و دوست و آشناسالاري در طول دهه‌هاي گذشته به حضراتي که قدرت را در اختيار مي‌گيرند درس لازم را نياموخته و اکنون اين مسير خطرناک با سرعت بيشتري در حال پيموده شدن است. فاميل‌سالاري‌ حالا از برادرها و دامادها عبور کرده و به مادرزن و برادرزن و دخترخاله هم رسيده. از اينها خطرناک‌تر، گسترش انتصابات به گماشتن افراد غيرمتخصص براي تصدي امور کاملاً تخصصي است. در روزهاي اخير، چند انتصاب مهم در مسئوليت‌هاي کاملاً نيازمند تخصص، سروصداي اعتراضي زيادي را موجب شده است. صادرکنندگان احکام اين انتصابات نيز ياد گرفته‌اند بنويسند «نظر به تجربه و تعهد شما» به فلان مسئوليت منصوب مي‌شويد ولي به هيچکس و هيچ دستگاهي پاسخ نمي‌دهند که اين تجربه و تعهد را از کجا و چگونه کشف کرده‌اند. کسي که حتي يک ساعت در امور صنعتي سابقه کار ندارد، چگونه در مهم‌ترين مؤسسات صنعتي تجربه آموخته است؟ کساني که در مسئوليت‌هاي قبلي نشان داده‌اند که نظر مردم و منافع و مصالح مردم برايشان مهم نيست و سفارشي عمل کردن را، که راه تجربه‌شده‌اي براي حفاظت از مقام و منصب و منفعت شخصي است، برگزيده‌اند چگونه مي‌توانند «متعهد» باشند؟
نظام جمهوري اسلامي، قانون اساسي نسبتاً خوبي دارد که اگر به آن عمل شود کشور از بحران‌هاي موجود خارج خواهد شد. در بخش قوانين عادي نيز قوانين خوبي داريم ولي چون مجريان خوبي نداريم، گرفتار بحران هستيم.
کشور ما اکنون فاقد يک نظام نظارتي بر انتصابات است. اگر در مواردي دستگاه‌هائي براي نظارت وجود دارند، به وظايف خود عمل نمي‌کنند و يا براي عمل کردن به وظايف خود با موانع فرمايشي مواجهند. وضعيت خطرناکي که اکنون متوجه انتصابات است، کشور را به پرتگاه نزديک مي‌کند. مسئولان ارشد نظام به اين اخطار توجه کنند و براي پايان دادن به اين وضعيت خطرناک چاره‌اي بينديشند.