یگانه عرب، روزنامهنگار: آنهایی که به دانشگاه میروند تا سینما بخوانند، در برخورد با این قضیه سه دسته هستند؛ کسانی که سینما را قبل از ورود به دانشگاه آغاز کردهاند و به دانشگاه میروند که اطلاعات و تجربیات بیشتری را از این طریق کسب کنند و بیاموزند. اینها عموما دانشجویان موفقتری در عرصه سینما هستند؛ مانند محمد کارت که پیش از ورود به دانشگاه فیلمهای کوتاه میساخت و پس از ورود به دانشگاه با کسب اطلاعات و آموزههای بیشتر، قویتر به راه خود ادامه داد. در نسل قبلی فیلمسازان ایرانی هم میشود ابراهیم حاتمیکیا را مثال زد که بعد از ساختن سه فیلم که لااقل دو موردشان موفق بود، تازه به دانشگاه رفت. این افراد دادههای سینمایی خود را در دانشگاه تکمیل میکنند. برخی دیگر از افراد هستند که با علاقهای شاید ناچیز و بیشتر از سر تفنن به رشته سینما روی میآورند و صرفا آمدهاند تا مدرک بگیرند. این افراد طبیعتا آنطور که باید و شاید کار را دنبال نمیکنند و چیزی بیشتر از یک مدرک تحصیلی نمیخواهند. برخی دیگر نیز هستند که به دانشگاه پا میگذارند تا به قول خودشان کار را در عرصه سینما اصولی و از دانشگاه شروع کنند. کم پیش میآید میان این گروهها کسی موفق شود به سینمای حرفهای ورود پیدا کند. موفقها معمولا کسانی هستند که از قبل در عرصه هنر و سینما فعالیت کرده و به دانشگاه میآیند که اطلاعات خود را در دانشگاه منسجم کرده و آنها را تکمیل کنند و این افراد بیشترین و بهینهترین استفاده را از دانشگاه میبرند. این تقسیمبندی بهعبارتی نشان میدهد که دانشگاه، برای موفقیت در عالم سینما، میتواند یکی از شروط لازم باشد اما شرط کافی نیست.
البته لزوما همه کسانی که کارگردانان معتبری شدهاند، صرفا خروجی دانشگاهها نبودند، اما بررسیهای بیشتر در این زمینه مشخص میکند دانشگاهها در موفقیت بیشتر کارگردانان و بازیگرانی که تحصیلات آکادمیک این رشته را دارند، بیتاثیر و کمرنگ نبودهاند. این جریان صرفا مختص به ایران نیست و ما در سراسر دنیا و در دانشگاههای معتبر میبینیم افرادی با حضور و تحصیل در دانشگاههای هنر به موفقیت در این عرصه میرسند و کسانی هم که به موفقیت در عرصه سینما رسیدهاند، صرفا خروجیهای دانشگاه نبودند. یک نکته مهم دیگر هم در این زمینه باید موردتوجه قرار بگیرد که نسبت علاقهمندان سینما با دانشگاه را بهتر روشن میکند. لزوما کسانی که بازیگر شدند، در دانشگاهها بازیگری نخواندند، حتی اگر رشته تحصیلی آنها سینما بوده باشد، به این معنا که گرایششان یکی نبوده است. یعنی با رشته تحصیلی کارگردانی در عرصه بازیگری قدم گذاشتند یا حتی برعکس. خیلی از فیلمسازان جاافتاده سینما در رشته تدوین، فیلمبرداری یا امثال آن تحصیل کردهاند و خیلی از تدوینگران و فیلمبرداران و سایر عوامل سینما هم تحصیلات دانشگاهیشان کارگردانی بوده است. این یعنی باید برای به دست آوردن یک خروجی موثر، دایره وسیعتری را به لحاظ آموزشی پوشش داد.
سینمای ایران و دانشگاههای ایران
سینما پس از انقلاب در ایران معماری مجدد شد و نهتنها افرادی که کمکار بودند و شاید تا پیش از آن امکان کار نداشتند، حالا بهطور جدیتر روی کار آمدند بلکه نسل جدیدی هم پا به میدان گذاشتند؛ نسلی که از ابراهیم حاتمیکیا و محمدرضا درویش و بهروز افخمی گرفته تا کیانوش عیاری و رخشان بنیاعتماد و مجید مجیدی بین آنها به چشم میخورد. حال پس از گذشت 40سال احساس میشود دوباره به معماری مجددی در عرصه سینمای ایران نیاز است. اتفاقی که نباید در این جریان شکل بگیرد، بتنیشدن طبقاتی در ورودیهای حوزه سینماست، یعنی در مساله ورود افراد جدید به سینما، اینکه آنها از کجا و چه نقطهای وارد عرصه میشوند، مهم است. تنها به یک صورت ممکن است که بتوانیم جلوی این بتنیشدن طبقاتی در ورودیهای سینما را بگیریم و این سد را بشکنیم که آن هم توجه به رعایت عدالت آموزشی در کشور است.
آموزش باکیفیت باید برای همه اجرایی شود؛ نه اینکه دیگران ریسک کنند که آیا بتوانند در این عرصه موفق شوند یا نه؛ اما برخی دیگر صرفا به دلیل جایگاه طبقاتیشان یا اینکه والدین آنها از عوامل سینما بودهاند، امکان رشد و موفقیت را داشته باشند. اگر اینطور باشد با رکودی در سینما مواجه خواهیم شد که ریشه آن تنگتر کردن دایره استعدادها و قطع ارتباط معنادار بین سینما و تمام لایههای اجتماع است. پس دانشگاهها نیز باید در راستای اهداف خود و افزایش خروجیهای موفق و کاربلد در عرصه سینما بیشتر فعالیت کرده و حتی کارگاههای مثبتی در این زمینه برگزار کنند تا کسی که پا به عرصه دانشگاه میگذارد، بتواند درصد موفقیتی برای خودش در نظر بگیرد. منطق سیستم باید بگوید همهچیز نباید مدرکگرایی باشد و درصد احتمالی از طریق دانشگاه باید برای افراد مشخص باشد و ارتباط معقولی با سیستم بازار کار فراهم شود.
سینماگران امسال جشنواره فجر فارغالتحصیل کدام رشتهها هستند؟
حال با قرارگرفتن در آستانه برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر به بررسی رشته تحصیلی و دانشگاهی کارگردانان این دوره از جشنواره پرداختهایم و این 22 کارگردان جشنواره فیلم فجر را بهعنوان جامعه آماری مدنظر قرار دادهایم تا به این نکته اشاره کنیم که دانشگاه و تحصیلات آکادمیک دانشجویان این رشته و علاقهمندان رشته سینما شرط لازم برای یک فعالیت موفق در سینما هست و بوده اما شرط کافی نیست و هرچند میتواند نقش موثری در پیشبرد فعالیتهای اهالی این رشته داشته باشد و ابراز موفقیت آنها در این عرصه را فراهم کند، اما هم عدالت آموزشی لازم است و هم برقراری نسبتی معقول بین دانشگاه و بازار کار.
در بررسی تحصیلات آکادمیک کارگردانان 22 فیلم از چهلمین جشنواره فیلم فجر به این نتیجه رسیدهایم که کارگردانان 12 فیلم از میان این تعداد دارای تحصیلات دانشگاهی هنر (کارگردانی، بازیگری، تدوین، فیلمبرداری و...) هستند و دیگر کارگردانان با تحصیلاتی غیرمرتبط با هنر پا به این صنعت گذاشتند. کارگردانان دارای تحصیلات آکادمیک هنر چهلمین جشنواره فیلم فجر شامل امیرحسین عسگری کارگردان فیلم «برف آخر» دارای تحصیلات کارشناسی رشته بازیگری در دانشکده هنرهای دراماتیک، مرتضی علیعباسمیرزایی کارگردان «بیرو» کارشناسی سینما گرایش کارگردانی از دانشگاه سوره، امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم «ضد»لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکده صداوسیما قم، محمدحسین مهدویان کارگردان «مرد بازنده» لیسانس کارگردانی دانشگاه سوره و کارشناسیارشد تهیهکنندگی از دانشگاه صداوسیما، رضا میرکریمی کارگردان «نگهبان شب» فارغالتحصیل رشته گرافیک از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، داود بیدل کارگردان «نمور» کارشناسی رشته تدوین از دانشگاه جامع علمی-کاربردی، هادی حجازیفر کارگردان «موقعیت مهدی» کارشناسیارشد نمایش عروسکی از پردیس هنرهای زیبا، امید شمس کارگردان «ملاقات خصوصی» کارشناسی سینما و فارغالتحصیل انجمن سینمای جوان، آرین وزیردفتری کارگردان «بیرویا» فوقلیسانس سینما از دانشگاه هنر، یوسف حاتمیکیا کارگردان «شب طلایی» لیسانس سینما گرایش تدوین از دانشکده سینما و تئاتر و کاظم دانشی کارشناسی کارگردانی تئاتر میشوند. با بررسی این فیلمها میتوان گفت عرصه سینما، معجونی از اهالی سینمایی است که یا رشتههایی متفاوت از هنر (بازیگری سینما و تئاتر، کارگردانی، تدوین، فیلمبرداری و... ) دارند یا خود در رشتههای هنری بازیگری و کارگردانی سینما تحصیل کردهاند. نکته قابلبیان این است که کسانی که از دانشگاه پا به عرصه بازیگری و کارگردانی سینما گذاشتهاند، توانستهاند که دانش کسب کرده از دانشگاهیان را در میان اهالی این صنعت توزیع کنند. البته که صرف موفقبودن و کار یادگرفتن در عرصه سینما، ورود به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک نیست و عوامل دیگری هم در این جریان دخیل هستند اما بهعنوان یکی از راههای موفقیت در عرصه کارگردانی و بازیگری در سینما محسوب میشود. در ادامه به معرفی و بررسی برترین دانشگاههای هنر بهجهت پرداخت به حوزه سینما در رشتههای مختلف کارگردانی، بازیگری، تدوین، فیلمبرداری و... پرداختهایم و ضمن معرفی دانشگاهها، با مدیران گروه رشته سینما در این دانشگاهها نیز گفتوگویی درخصوص لزوم نقشآفرینی دانشگاهها در فرآیند افزایش ورودیهای کارگردانی به عرصه سینما از دانشگاه داشتهایم که در ادامه میخوانید.
دانشکده سینما و تئاتر، قدیمیترین نهاد آکادمیک سینما در ایران
دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر، قدیمیترین نهاد آکادمیک سینما و البته تئاتر در ایران محسوب میشود که نزدیک به 57 سال از تاسیس آن میگذرد. این دانشکده دارای دو رشته کارشناسی و چهار رشته کارشناسیارشد است. رشتههای تحصیلی این دانشکده شامل بازیگری، کارگردانی، تدوین، فیلمبرداری، فیلمنامهنویسی، ادبیات دراماتیک و تئاتر عروسکی میشود و ازجمله کارگردانان معروف سینمای ایران که از این دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند میتوان به رخشان بنیاعتماد، جهانگیر کوثری، علی حاتمی، کمال تبریزی، ابراهیم حاتمیکیا، آرش معیریان، حسینعلی لیالستانی، مجتبی راعی و... اشاره کرد. بهگفته مسعود سفلایی، مدیرگروه رشته سینمای دانشکده سینما و تئاتر، برجستهترین اساتید حوزه سینما در این دانشکده برای تدریس حضور داشتند که بعضا بهدلیل شرایط مالی حضور این استادان افتوخیزی داشته است. بهگفته او، در سالهای اخیر ارتباط بخش آکادمیک و بخش حرفهای دچار تعلل شده است که یکی از دلایل آن نیز این است که بهدلیل شرایط اقتصادی حجم نیروهایی که بیرون از آکادمیک سینمایی وارد این صنعت شدهاند، بسیار بوده و این طبیعی است که بخشی از نظام هنری شرایط جذب را از بخش دیگری فراهم کند که در این بین افراد تحصیلکرده آسیب میبینند و این آسیب ناشی از شرایط اقتصادی ناپایدار در صنعت سینماست.
از نظر سفلایی، تعامل کارورزی و یادگیری در محیط کار میتواند ارتباط تنگاتنگ و بیشتری میان بخش آکادمیک و حرفهای ایجاد کند و در آینده بخش اعظمی از دانشجویان دارای تحصیلات آکادمیک جذب بدنه حرفهای شوند. در این سالها بسیاری از بدنه اصلی امروزی حرفهای سینمای ایران بهنوعی چه در مقاطع کارشناسی و چه در مقطع ارشد در دانشکده سینما و تئاتر حضور داشتند؛ اما این حضور در این سالهای اخیر کمی ریتم کندی به خود گرفته است.
مدیرگروه رشته سینما دانشکده سینما و تئاتر معتقد است که بدنه سینما در این سالها خود را از بدنه آکادمیک دور کرده است؛ چراکه فکر میکرده این بخش روند فعالیت در سینما را کند و سخت میکند و این جریان موجب شده بخشی از سینما که از مسیر آکادمیک وارد شدهاند، آینده محکمتری برای سینما ساخته و حضور پشتوانهتری در سینما داشته باشند و دلیل این موضوع نیز در ارتباط محکم میان بدنه سینما و بدنه آکادمیک است. حمایت در این سالها از بخش آکادمیک رشتههای هنری بهویژه سینما کمتر شده و زمینه را برای حضور این اهالی از دیگر زمینهها (رشتههای غیرمرتبط یا بدون تحصیلات آکادمیک) فراهم کرده است.
پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران خاستگاه چهرههای سینمایی گذشته و حال
پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، از قدیمیترین مراکز آموزش عالی هنر در ایران و یکی از نهادهای مهم دانشگاهی معتبر ایران در رشتههای هنر است. مقدمه تاسیس هنرکده دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۹ بود که از سال ۱۳۲۸ دانشکده هنرهای زیبا و از سال ۱۳۸۴ پردیس هنرهای زیبا نامیده شد. این دانشگاه هرسال پذیرای دانشجویان هنر بسیاری است و خروجیهای آن نیز در عرصه هنر بهویژه سینما و تئاتر بسیار شناخته شدهاند که میتواند بیانگر اهمیت این دانشگاه در عرصه هنر باشد. ازجمله استادان برجسته این دانشگاه میتوان به بهرام بیضایی، محمدرضا لطفی، آیدین آغداشلو، هوشنگ گلشیری، سیما کوبان، محمد کوثر، حمید سمندریان، هوشنگ سیحون و... اشاره کرد.
رحمت امینی، مدیرگروه رشته سینمای پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران درخصوص استادان این دانشگاه برای تدریس دروس سینمایی میگوید: «در دانشگاههای هنر دو دسته استاد داریم؛ یکی اساتید و اعضای هیاتعلمی و دیگری اساتید مدعو. در بخش اعضای هیاتعلمی در بخشهای مختلف هنری حدود 11 عضو هیاتعلمی داریم، همچون مجید سرسنگی، محمدباقر قهرمانی، پیام فروتن، شیوا مسعودی، آزاده گنجه و... . پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران توانسته چهرههای سینمایی مطرحی را نیز تربیت کند که ازجمله آن میتوان به اصغر فرهادی، مهدی سلطانی و نغمه ثمینی اشاره کرد که توانستهاند از طریق دانشگاه در این عرصه ورود کرده و به موفقیت برسند.»
وی همچنین درخصوص لزوم نقشآفرینی دانشگاهها در فرآیند افزایش ورودیهای کارگردانی به عرصه سینما بیان میکند: «دانشگاه اساسا یک محیط دوسویه عملی و نظری است، کسی که میخواهد وارد دانشگاه شود، در تلاش است تا از طریق بخش عملی، بخش نظری را نیز بیاموزد. کسانی که استعدادی در خود میبینند و در تلاش هستند تا این استعدادها را شکوفا کنند، باید بدانند دانشگاه بهترین گزینه است.»
دانشگاه هنر سوره نیمی از خروجیهای موفق سینمایی را وارد بازار کار میکند
دانشگاه هنر سوره یکی دیگر از مهمترین و پرمخاطبترین دانشگاه هنر در کشور بوده که وابسته به حوزههنری است و هر ساله نیز علاوهبر پذیرش دانشجویان در بخشهای مختلف هنری، خروجیهای سینمایی و تئاتری بهنام و سرشناسی را نیز روانه عرصه سینما کرده است. دانشکده هنر نخستین دانشگاه سوره در کنار دانشگاه معماری و فرهنگ و ارتباطات است که از زمان تاسیس در سال ۱۳۷۲ به جذب دانشجو در مقاطع کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته و کارشناسیارشد پرداخت. ازجمله رشتههای دانشگاهی این دانشگاه میتوان به گرافیک، نقاشی، تئاتر در گرایش ادبیات نمایشی، نمایش عروسکی و طراحی صحنه، سینما، معماری، صنایعدستی، هنر اسلامی و… اشاره کرد.
رامتین شهبازی، مدیرگروه رشته سینمای دانشگاه سوره میگوید: «دانشگاه سوره به لحاظ بافت و شکل هیاتعلمی و نحوه استفاده از استادان مدعو جزء دانشگاههای برتر و موفق کشور است و از استادان مدعوی بهرهمند میشود و این امکان موجب بهرهمندی بیشتر دانشجویان از حضور استادان بیشتر میشود. در رشته تدوین، بهرام دهقانی؛ در رشته فیلمبرداری، محمد آلاتپوش؛ در رشته کارگردانی؛ محمدرضا درویش، مهرداد خوشبخت، مجید برزگر، کاوه قهرمان، کاوه سجادیحسینی و اسماعیل فلاحپور ما را در این دانشگاه همراهی میکنند.»
به گفته او، دانشگاه سوره در بدو تاسیس چندین شعبه در تهران، شیراز، اصفهان و تبریز داشته است و درحال حاضر صرفا دانشگاه سوره در تهران فعال است و آن دانشگاهها تغییر ماهیت دادهاند. در طول ۲۷ سال فعالیت دانشگاه سوره، اسامی مهم و شناختهشدهای در این دانشگاه حضور داشتند؛ همچون شهرام مکری، سامان سالور، علیرضا امینی، تورج اصلانی، مسعود سلامی، هومن بهمنش، سعید روستایی، کاظم مولایی و محمدحسین مهدویان در زمینه کارگردانی و آزاده صمدی، سحر دولتشاهی، هوتنشکیبا و... در زمینه بازیگری از چهرههای شاخص دانشگاه سوره بودند.
شهبازی درخصوص چالش حال حاضر بدنه آکادمیک و بدنه حرفهای سینما معتقد است مشکلی که در سیستم نظام آموزشی ما وجود دارد، این است که تکلیف دانشگاه از مدرسه و انیستیتو جدا نیست و وجه تمایزی ندارند. کار دانشگاه، یاد دادن دانش آن رشته است، اما در تمام دنیا مدرسههای بازیگری و فیلمسازی مدرک دانشگاهی رسمی به کسی نمیدهند و تنها موجب یادگیری مهارت به افراد میشوند. دانشجویی که در دانشگاه حاضر میشود، نمیداند که در پی یادگیری مباحث نظری آمده یا عملی؛ به همین دلیل دانشجویان سینما نیز دو دسته میشوند؛ کسانی که میخواهند دروس عملی و بازیگری و کارگردانی بیاموزند و کسانی که صرف یادگیری دروس نظری را درنظر دارند. دانشگاه میتواند محل آشنایی دانشجویان سینمایی با یکدیگر باشد و اینکه دانشجویان را نسبت به خواسته خود آگاه کند، اینکه بدانند اصلا ماجرا در حوزه سینما از چه قرار است و آیا اینکه دانشجویان استعداد حضور در این عرصه و فعالیتهای سینمایی را دارند یا خیر. پس توجه به تحصیلات آکادمیک نیز در ورود به بدنه سینما اهمیت دارد، اما نه اینکه اصلیترین شرط حضور باشد.