روزنامه خراسان گزارشی درباره یک ماجرای تاریخی نوشته است: «مقاومت در برابر دانش و دستاوردهای علمی جدید ، همواره در تمام دنیا وجود داشته و دارد. برخی از این مقاومتها به علت روحیه محافظهکار انسان و ترس او از تغییر شرایط شکل میگیرد و برخی دیگر ناشی از تلاشهای افرادی است که گسترش استفاده از دستاوردهای نوین را مانعی بر سر راه کاسبی یا خطری برای موقعیت اجتماعی خود میپندارند. البته آنچه این روزها درباره خودداری، مقاومت و حتی مقابله برخی از افراد، در سراسر دنیا، علیه واکسن کرونا میبینید، افزون بر این دو علت، ناشی از بیاعتمادی به فرآیند تولید و استفاده از واکسن نیز هست؛ هر چند که در نهایت افرادی که این گونه میاندیشند نیز جان دیگران را به خطر میاندازند.
اگر متون تاریخی را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که در تاریخ ملتها چنین مقاومتهایی از روزگاران دور وجود داشته است. این مقاومتها گاه با پیروزی مخالفان به پایان رسیده و البته، فرجامی شوم را برای گذشتگان ما رقم زده و زمانی هم، با عقبنشینی مقاومتکنندگان، خطری بزرگ از سر مردم دور شده است. نمونه قابل اشاره و توضیح آن، ماجرای آبلهکوبی ایرانیان در عهد صدارت میرزاتقیخان امیرکبیر است. او نیز با مقاومتهایی در میان برخی از مردم برای دریافت واکسن روبهرو شد. در حالی که به دلیل مشکلات بهداشتی و اقتصادی، روز به روز جمعیت ایران کاهش مییافت، تلاش امیر برای مناسب نگهداشتن تراز جمعیت، با تقویت بهداشت عمومی و نیز افزایش سرانه تغذیه، دردسرهای مختلفی را برایش بهویژه در عرصه بهداشت به وجود آورد. برخی از افراد به بهانههای مختلف از واکسنزدن کودکان جلوگیری میکردند و موج مخالف سهمگینی به راه میانداختند. تقابل امیر با خودداریکنندگان از دریافت واکسن، چنان که از او انتظار میرفت، تقابلی جدی و بدون رودربایستی بود. او میدانست که کوتاهآمدن بر سر این موضوع چه عواقب سهمگینی برای مملکت در پی خواهد داشت.
امیرکبیر نخستین واردکننده واکسن به ایران نبود. اولین بار در دوره فتحعلیشاه و با تلاش عباسمیرزا نایبالسلطنه، فناوری مربوط به آبلهکوبی یا همان واکسن آبله وارد ایران شد و حتی دکتر کورمیک، پزشک مخصوص عباسمیرزا، با فرمان وی کتابچهای درباره آبلهکوبی و فواید آن نوشت که توسط محمد بن عبدالصبور خوئی طبیب، به زبان فارسی در سال ۱۲۰۸ خورشیدی منتشر شد. حتی گزارشهایی وجود دارد که محمدعلیمیرزا دولتشاه، برادر عباسمیرزا، از این شیوه برای جلوگیری از شیوع آبله در کرمانشاه مدد گرفت و موفقیتهای محدودی هم به دست آورد.
با این حال آبلهکوبی تا زمان امیرکبیر جنبه عمومی نداشت و البته واکنشها هم به آن محدود بود. اما در دوره صدارت میرزاتقیخان، مسئله آبلهکوبی جنبه عمومی و اجباری به خود گرفت. امیر میدانست که با مقاومتهای مختلفی در این زمینه روبهرو خواهد شد.
به همین دلیل، حکام ولایات را مکلف کرد که درباره واکسینهکردن مردم و بهویژه اطفال، سختگیری کنند و حتی طبق گزارش روزنامه وقایع اتفاقیه، شماره ۴۵، برای کسانی که طفل آنها به دلیل خودداری از دریافت واکسن توسط والدین فوت میکرد، جریمهای به مبلغ پنج تومان در نظر گرفته بودند. با عنایت به اینکه تومان معمولاً در قالب سکههای طلای ۴/۳ گرمی وجود داشت، این مبلغ به نرخ روزگار ما و البته با چشمپوشی از برخی جوانب آن جریمه سنگینی بوده است؛ جریمهای به مبلغ ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان امروزی (۱۷ گرم طلا با نرخ یک میلیون و ۱۴۷ هزار و ۶۰۰ تومان).
گزارش وقایع اتفاقیه، شماره ۵۷، نشان میدهد که تعیین این جریمه از سوی امیرکبیر و اعمال قانون مربوط به آن در سراسر کشور، تأثیر مثبتی در روند واکسیناسیون داشته است: «در آن اوایل اهل آنجا (منظور ایالت گیلان است) احتراز از این معنی داشتهاند. بعد از آنکه بوضوح پیوست که این آبلهکوبی بسیار مفید است و البته در مورد خاطیان، دیوانیان سخت خواهند گرفت، تمامی اهل شهر در کمال میل و رغبت اطفال خود را میآورند و آبله میکوبند.»