شناسهٔ خبر: 46315208 - سرویس سیاسی
منبع: مثلث | لینک خبر

واشنگتن پست: مردم آمریکا درباره حمله نظامی به ایران چه نگاهی دارند؟

این پرسش را در نظر بگیرید که آیا آمریکا باید مکان‌هایی در ایران را که مظنون به ارتباط با برنامه جنگ افزار هسته‌ای هستند، بمباران بکند یا نه: سفیدپوستان بیزار از نژاد، تا ۴۵ درصد بیشتر از کسانی که نفرت نژادی کمتری دارند، از بمباران ایران حمایت می‌کنند. هنگامی که این سوال پرسیده می‌شود که آیا ارتش آمریکا باید به ایران یورش برد، حمایت سفید‌های دارای بیزاری نژادی، ۳۳ درصد بالاتر از کسانی بود که تنفر نژادی ندارند. درباره تحریم‌های اقتصادی هم، دسته اول، ۱۸ درصد بیشتر حمایت می‌کنند و همچنین حدود ۵ درصد بیشتر از گروه دوم بر این باورند که ایران به دنبال توسعه جنگ افزار هسته‌ای است.

صاحب‌خبر -
آنچه دیگران می خوانند:

واشنگتن پست در مطلبی به قلم دیوید ایبنر و ولادیمیر مدنیکا نوشت: در ۲۴ فوریه، رئیس جمهور بایدن با صدور دستور حمله هوایی به شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه، در حقیقت اولین اقدام عمومی خود در زمینه سیاست خارجی را انجام داد. آمریکا گفت که این شبه نظامیان مسئول حمله موشکی بزرگ به پایگاه آمریکا در نزدیکی عراق بوده‌اند، حمله‌ای که منجر به مرگ یک پیمانکار آمریکایی نیز شد.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اگرچه این اقدام از سوی دولت بایدن انجام شد، اما در حقیقت بخشی از یک الگوی بزرگتر رویارویی نظامی بین آمریکا و ایران از زمان تصمیم دولت ترامپ برای ترک برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام (JCPOA) است. برخی از جمهوری خواهان در کنگره، به رهبری سناتور تام کاتن، معتقدند که آمریکا باید اقدامات دیپلماتیک خود با ایران را خاتمه دهد و در عوض دست به اقدامات نظامی تهاجمی‌تر علیه تهران بزند.

ما به بررسی عواملی پرداختیم که نگرش آمریکایی‌های سفیدپوست درباره سیاست خارجی را شکل می‌دهد و دریافتیم که نگرش‌های نژادی در این زمینه تاثیر زیادی دارد حتی با منظور کردن گرایش‌های حزبی و دیگر فاکتور‌های مهم. این موضوع مهم است از آن جهت که وقتی رهبران سیاسی، به سیاست خارجی کشور شکل می‌دهند، افکار عمومی را در نظر می‌گیرند.

نگرش‌های نژادی، درست همچون گرایش حزبی، می‌تواند به مانند یک میانبر اطلاعاتی، یا غریزی، عمل کند که بر حمایت فرد از سیاست‌های دولت در زمینه‌هایی همچون رفاه، جرم، آموزش، مهاجرت و بسیاری از دیگر موضوعات سیاسی آمریکا، تاثیر نیرومندی می‌گذارد. آمریکایی‌ها همچنین در تصمیم گیری بر سر پذیرش یک سیاست خارجی، بر غریزه ذهنی خود متکی هستند. پژوهش‌های دانشگاهی تازه، نشان داد که نگرش‌های نژادی بر رویکرد و کنش‌های سیاست خارجی و امور جهانی تاثیر می‌گذارد.

برای آنکه رابطه میان نگرش‌های نژادی و گرایش های سیاست خارجی را دریابیم، داده‌هایی از مطالعات انتخابات ملی آمریکا از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۶ را بررسی کردیم. مطالعه انتخابات ملی آمریکا، یک ارزیابی نماینده از انگاره درجه احتمال نگرش‌های سیاسی آمریکایی هاست که در هر سالی که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، انجام می‌پذیرد.

برای اندازه گیری نگرش‌های نژادی، از پاسخ‌هایی که به شاخص بیزاری نژادی داده شده، بهره گرفتیم؛ مجموعه پرسش‌هایی که دانشمندان علوم سیاسی، معمولا از آن‌ها برای سنجش پیش داوری‌های ضدسیاهان استفاده می‌کنند. از آنجا که این شاخص در اصل برای کشف ذهنیت و ادراک آمریکایی‌های سفید از آمریکایی‌ها سیاهپوست طراحی شده، تحلیل ما، صرفا بر نگرش نژادی سفید‌ها تمرکز دارد.

با اینحال، شواهد بنیادینی نشان می‌دهد که همین شاخص، همچنین ارزیابی درستی از بیزاری نژادی سفید‌ها در برابر دیگر گروهها، مثلا لاتین تبارها، مهاجران و آمریکایی‌های مسلمان که در آمریکا نژادی شده هستند، ارائه می‌دهد. منظور ما از نژادی شده گروهی است که بعنوان دگر نژادی تعریف شده است. بیزاری نژادی سفیدها، به جای آنکه متوجه یک اقلیت مشخص بشود، گروه‌های اقلیت غیرسفید را هدف می‌گیرد و به مسایل سیاستی که برای کمک به این گروه‌ها ترسیم شده اند، پیوند می‌خورد.

سپس به دنبال فهم این نکته رفتیم که آیا بیزاری آمریکایی‌های سفید، همچنین بر دیدگاه سیاست خارجی شان درباره کشور‌های نژادی شده همچون ایران هم تاثیر می‌گذارد؟ دریافتیم که آمریکایی‌های دچار بیزاری نژادی، به احتمال بسیار بیشتری از اقدام نظامی علیه کشور‌هایی حمایت می‌کنند که بعنوان غیرسفید انگاشته می‌شوند.

خلاصه آنکه پاسخ به این پرسش، آری بود. آمریکایی‌های سفیدپوستی که دچار درجه بالایی از بیزاری نژادی هستند، به احتمال بسیار زیادتری از عملیات نظامی علیه ایران در مقایسه با سفید‌هایی که درجه پایین تری از بیزاری نژادی دارند، حمایت می‌کنند. این مسئله، حتی زمانی که دیگر فاکتور‌های نافذ بر این نگرش‌ها، همچون گرایش حزبی، آموزش، توجه به اخبار سیاسی، نژادمحوری و اقتدارگرایی را بسنجیم، صدق می‌کند.

برای نمونه این پرسش را در نظر بگیرید که آیا آمریکا باید مکان‌هایی در ایران را که مظنون به ارتباط با برنامه جنگ افزار هسته‌ای هستند، بمباران بکند یا نه: سفیدپوستان بیزار از نژاد، تا ۴۵ درصد بیشتر از کسانی که نفرت نژادی کمتری دارند، از بمباران ایران حمایت می‌کنند. هنگامی که این سوال پرسیده می‌شود که آیا ارتش آمریکا باید به ایران یورش برد، حمایت سفید‌های دارای بیزاری نژادی، ۳۳ درصد بالاتر از کسانی بود که تنفر نژادی ندارند. درباره تحریم‌های اقتصادی هم، دسته اول، ۱۸ درصد بیشتر حمایت می‌کنند و همچنین حدود ۵ درصد بیشتر از گروه دوم بر این باورند که ایران به دنبال توسعه جنگ افزار هسته‌ای است.

ارزیابی ما، به سه یافته کلی درباره کشور‌ها و موضوعات مختلف دست یافت. نخست اینکه سفید‌های دچار بیزاری نژادی به احتمال بیشتر، مداخله‌های نظامی را بر گزینه‌های دیپلماتیک و اقتصادی در سیاست خارجی ترجیح می‌دهند. دوم اینکه کشور‌هایی همچون ایران و چین را که غیرسفید انگاشته می‌شوند، تهدیدی ویژه می‌بینند و سوم اینکه از افزایش هزینه‌های نظامی آمریکا حمایت می‌کنند. از این گذشته، دریافتیم که سفید‌های دچار بیزاری نژادی، عموما به سیاست‌ها و سیاستمدارانی که به نظر آن‌ها خائن بیایند، بدبینی دارند مثلا به دیپلماسی و کمک‌های خارجی.

در حالی که چه بسا، بیشتر آمریکایی‌ها، توجه چندانی به رخداد‌های روزانه در سیاست خارجی آمریکا ندارند، اما مداخلات نظامی، لاجرم بر زندگی همه آمریکایی‌ها تاثیر می‌گذارد و گرایش نژادی آمریکایی‌های سفید، به طرز چشمگیر و کارسازی، نگرش و رویکردشان به عملکرد خارجی آمریکا را شکل می‌دهد.