به گزارش خبرگزاری آریا چند روزی است که ماجرای شیما صباگردی در رسانه ها پیجیده است. از قوه قضاییه، پلیس، شما و بقیه رسانهها خواهش میکنم کاری کنید زودتر قاتل دخترم محاکمه و قصاص شود، این جملات پدر شیما صباگردی مقدم دختر 15 ساله ای است که در سال 98 از خانه خود خارج شد و دیگر به خانه برنگشت و بالاخره در باغچه حیاط صاحب خانه پیرمرد قاتل پیدا کردند .
پدر شیما می گوید:میدانم که برای قصاص او چون مرد است و دخترم را کشته باید تفاضل دیه را بدهیم. من آمادهام که تفاضل دیه را بدهم اما هرچه سریعتر قاتل قصاص شود. من حتم دارم او بهجز دخترم بر سر افراد دیگری هم بلا آورده است. شیما نخستین قربانی او نبوده است. اگر بازجوییها از او ادامه پیدا کند مطمئنم که به جرائم دیگری هم اعتراف خواهد کرد.
ماجرای شیما و پیرمرد قاتل
دختر 15 ساله ماجرا که شیما صباگردی مقدم نام دارد اوایل تابستان 98 از خانه اش در منطقه نارمک تهران خارج شده و دیگر به خانه بازنگشت تا خانواده شیما صباگردی مقدماش با حضور در اداره پلیس برای پیدا شدن دخترشان درخواست کمک کردند و تحقیقات پلیسی آغاز می شود و ماموران پلیس آگاهی تهران به پایانه بیهقی رفته و دوربینهای مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند و مشخص شد شیما سوار بر خوروی پژو پرشیا سفید رنگی شده که در بررسی شماره پلاک خودرو، ماموران به سرنخ جدیدی رسیدند.بررسی شماره پلاک خودرو به بهلول قاتل شیما صباگردی مقدم رسید و بهلول در تحقیقات پلیسی ادعا کرد که شیما را پس از سوار کردن در منطقه نظام آباد از خودرو پیاده کردم و دیگر اطلاعی از سرنوشت او ندارم.تحقیقات نشان از آن داشت که بهلول قاتل شیما در منطقه نظام آباد تردد نداشته که در این مرحله بهلول ادعا کرد که شیما صباگردی مقدم دو هفته در خانه اش حضور داشته، اما او از خانه خارج شده و دیگر اطلاعی از او ندارم، ماموران با توجه به اینکه هیچ مدرکی برای دستگیری بهلول قاتل شیما نداشتند این مرد را با قرار وثیقه آزاد کردند.
بهلول قاتل شیما در اعترافات ابتدایی ادعا کرد که شیما در خانه من زندگی میکرد و، چون نمیخواستم همسایه متوجه حضور او شوند وقتی از خانه خارج میشدم در را قفل میکردم.وی افزود: شب حادثه با شیما صباگردی مقدم مواد کشیدیم و او کمی زیاده روی کرد و خوابید، صبح وقتی از خواب بیدار شدم او نفس نمیکشید و متوجه شدم که به خاطر مصرف مواد مخدر به کام مرگ فرو رفته است به همین خاطر تا تاریکی هوا صبر کردم و سپس جسد را لای پتو پیچیده و جسد را روی صندلی عقب گذاشتم و شبانه به سمت مرز خدا آفرین در آذربایجان شرقی رفتم و جسد شیما صباگردی مقدم را در کنار رودخانه ارس خاک کردم.
بدین ترتیب ماموران به محلی که بهلول قاتل شیما در مورد دفن جسد شیما صباگردی مقدم اعتراف کرده بود رفته، اما هیچ اثری از جسد به دست نیامد و بهلول قاتل شیما در تحقیقات پلیسی ادعا کرد که شاید بارش باران و سیل در سال قبل جسد را جابجا کرده است.
انتشار فیلم در فضای مجازی توسط پدر شیما
اما در این میان پدر شیما صباگردی مقدم که نگران سرنوشت دخترش بود با انتشار فیلمی در فضای مجازی از رییس قوه قضاییه در خواست رسیدگی و پیگیری قضایی برای پیدا کردن دخترش را خواستار شد که در ادامه با انتشار این فیلم بهلول قاتل شیما بار دیگر دستگیر شد.
![](http://i1.tnews.ir/2020/12/08/Thumbnail/l/182434539_260003362febdf.jpg)
به دنبال جسد شیما صباگردی
اما برای یافتن جسد شیما از بهلول بازجویی شد و بهلول قاتل شیما در اعترافات ابتدایی ادعا کرد که شیما در خانه من زندگی میکرد و، چون نمیخواستم همسایه متوجه حضور او شوند وقتی از خانه خارج میشدم در را قفل میکردم.شب حادثه با شیما صباگردی مقدم مواد کشیدیم و او کمی زیاده روی کرد و خوابید، صبح وقتی از خواب بیدار شدم او نفس نمیکشید و متوجه شدم که به خاطر مصرف مواد مخدر به کام مرگ فرو رفته است به همین خاطر تا تاریکی هوا صبر کردم و سپس جسد را لای پتو پیچیده و جسد را روی صندلی عقب گذاشتم و شبانه به سمت مرز خدا آفرین در آذربایجان شرقی رفتم و جسد شیما صباگردی مقدم را در کنار رودخانه ارس خاک کردم.
ماموران به محلی که بهلول قاتل شیما در مورد دفن جسد شیما صباگردی مقدم اعتراف کرده بود رفته، اما هیچ اثری از جسد به دست نیامد و بهلول قاتل شیما در تحقیقات پلیسی ادعا کرد که شاید بارش باران و سیل در سال قبل جسد را جابجا کرده است.
اما هفته گذشته بود که او ادعا کرد که شیما صباگردی مقدم به خاطر مصرف زیاد مواد به کام مرگ فرو رفت و برای اینکه پای من در این پرونده باز نشود جسد ش را داخل خودرویم گذاشته و به سمت جاده چالوس رفتم و جسد را در جاده چالوس خاک کردم.ماموران به آدرس جدیدی که گفته شده بود رفته، اما هیچ اثری از جسد شیماصبا گردی مقدم به دست نیامد تا اینکه بهلول عصر جمعه 14 آذر ماه محل دفن جسد شیما صبا گردی مقدم را لو داد.
در ادامه کار صبح روز شنبه 15 آذر ماه کارآگاهان پلیس آگاهی تهران، همراه تیم تشخیص هویت و ماموران سازمان آتش نشانی و تیم پزشکی قانونی و بازپرس شعبه 7 دادسرای امور جنایی به خیابان نیافر در منطقه نامجو اعزام شدند.حیاط خانه قدیمی درخت زیادی داشت و بهلول قاتل شیما که در صحنه حضور داشت ادعا کرد جسد را داخل باغچه دفن کرده است که پس از کندن زمین جسد شیماصباگردی مقدم کشف شد.
ارتباط شیما و بهلول از ابتدا تا انتها
بهلول می گوید: در ترمینال بیهقی با شیما آشنا شدم و وقتی با هم صحبت کردیم متوجه شدم او از خانه فرار کرده است و پیشنهاد دادم به خانه ام بیاید که پذیرفت.وقتی داخل ماشین نشست اجازه گرفت که سیگار بکشد که به او گفتم به جز سیگار خلاف دیگری هم میکنی که عنوان کرد که شیشه میکشم و با توجه به اینکه من هم اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشتم به من اعتماد کرد و در مدت 40 تا 50 روزی که در خانه ام بود با هم شیشه میکشیدیم تا اینکه در یک صحنه دست به قتل زدم.
پیرمرد قاتل گفت:چند سالی است که خانواده ام از من جدا شدند و به کشور ترکیه رفته اند.شیما در این مدت که در خانه ام بود همیشه شال و لباس داشت.من با شیما هیچ رابطهای نداشتم، از وقتی که همسرم از من جدا شد دیگر هیچ حسی به زنان ندارم.
او گفته که صبحها که میخواستم از خانه خارج شوم شیما از من میخواست که در خانه را قفل کنم، من او را زندانی نکرده بودم.شیما علاوه بر شیشه و سیگار، قرص اعصاب هم میخورد. شب حادثه، قرصهای شیما تمام شده بود که از من خواست برایش قرص بخرم، ساعت 11 شب بود هرجا رفتم قرص اعصابی که شیما میخواست را نداشت به همین خاطر به خانه بازگشتم، شیما در حال تماشای تلویزیون بود، عصبانی بود و سر اینکه نتوانسته بودم قرص هایش را بخرم شروع به فحاشی به من و خانواده ام کرد که در یک لحظه عصبانی شدم و شالی که دور گردنش بود را کشیدم و بعد از یک دقیقه متوجه شدم شیما فوت کرده است.
بهلول اعتراف کرده که همان شب یک مانتو بزرگ تن شیما کردم و جسدش را داخل نایلون فرش لوله شده گذاشتم و بعد جسد بسته بندی شده را با یک ملحفه بسته بندی کردم و بعد از یک ساعت از قتل جسد را روی صندلی عقب خودرویم گذاشته و به سمت خانه صاحبخانه ام که در نزدیکی خانه ام بود رفتم و خودرو را یک کوچه بالاتر از محل دفن جسد پارک کردم و پیاده به خانه صاحبخانه ام رفتم و در باغچه حیاط خانه شروع به کندن کردم.
پیرمرد قاتل گفته که شناخت زیادی از زن صاحبخانه داشتم و میدانستم او آخر هفتهها به خانه خواهرزاده اش میرود و کسی در خانه نیست.در حیاط خانه زن صاحبخانه ام یک انباری کوچک بود که کلید خانه اش را به من داده بود که اگر وسیلهای دارم آنها را داخل انباری حیاط خانه اش ببرم.در حیاط خانه درخت زیادی بود که به خاطر شاخ و برگهایش از طبقه بالا هیچ دیدی به پایین نبود به همین خاطر شروع به کندن باغچه کردم و مطمئن بودم کسی مرا نمیبیند و هیچ کسی فکر نمیکرد جسد را در حیاط زن صاحبخانه دفن کنم. بعد از کندن زمین از خانه خارج شدم و خودرو را به کوچه آوردم و جسد را به داخل حیاط برده و در باغچه خاک کردم.
اما بهلول علت عدم اعتراف در روز های اول را انگونه عنوان می کند که ناپدری شیما صباگردی مقدم در روزهایی که آزاد بودم مرا اذیت میکرد و بارها مرا تهدید کرده بود و حتی شیشه خودرویم را شکست به همین خاطر از او کینه به دل گرفتم و خواستم او را اذیت کنم و اگر او از روز اول با من برخورد خوبی داشت اعتراف میکردم، اما تصمیم گرفتم دیرتر اعلام کنم تا بیشتر او را اذیت کنم.
قاتل در رابطه با قتل شیما و عذاب وجدان خود می گوید: روزهای اول عذاب وجدان داشتم، اما با گذشت زمان ماجرا را به فراموشی سپردم.
پدر شیما اما در رابطه با ادعاهای بهلول قاتل شیما در خصوص اعتیاد شیما به شیشه اعلام کرده که دخترم شیما اعتیاد به مواد مخدر نداشته و بهلول قاتل شیما برای اینکه دخترم را تحت سلطه خودش قرار دهد دخترم را معتاد کرده است.
او می گوید: همسرم به بیماری سرطان مبتلا شده و وضعیت خوبی نداشت و حالا هم که معلوم شده شیما به قتل رسیده، وضعیتش بدتر از قبل شده است. مدام نفرین میکند به جان کسی که این بلا را بر سر دخترمان آورده است. همسرم اصفهانی است و طبق رسمی که دارند از چندسال پیش هر وقت فرصت میکرد وسیلهای برای جهیزیه دخترمان میخرید و هرکدام را در گوشهای از خانه نگهداری میکرد. تقریبا همه وسایل کوچک جهیزیه را خریده بود. اما حالا که جسد دخترم کشف شده نمیدانیم با جهیزیه او چه کنیم. بهلول جگرمان را سوزاند. ما آرزوهای زیادی برای تنها فرزندمان داشتیم اما قاتل همه آرزوهایمان را بر باد داد.
پدر شیما می گوید: ناگفتههای زیادی دارم که هماکنون صلاح نمیدانم رسانهای شود. من ناگفتههایم را فقط به آقای رئیسی، رئیس قوه قضاییه و سردار لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران خواهم گفت. باور کنید بهلول یک شیطان است و خدا میداند در این سالها چند دختر را دزدیده و سرنوشتشان را نابود کرده است. در این مدت که درباره او تحقیق کردم چیزهایی فهمیدم که وجودم لرزید. این پرونده ناگفتههای زیادی دارد.
![ناگفتههای بهلول شیطان از راز پنهان جنایت هولناک / چه بلایی سر شیما آمد؟ ناگفتههای بهلول شیطان از راز پنهان جنایت هولناک / چه بلایی سر شیما آمد؟](https://cdn2.tala.ir/content/thumb/tumbnail800x450/content/post-img/202011/75538-966647.jpg)
موضوع اولیای دم شیما صباگردی چیست؟
گفته می شود که زن و مردی که او با آنها زندگی میکرد پدر و مادر اصلی او نیستند و مهمترین پرسش این است که چهکسی اولیای دم شیماست و حق قصاص چگونه خواهد بود.
سید مجتبی حسینپور، بازپرس سابق دادسرای امور جنایی در اینباره میگوید: «اولیای دم قطعا پدر و مادر اصلی و خونی شیما هستند و پدرخوانده و مادرخواندهاش هرچند برای او به نام خودشان شناسنامه گرفته باشند اولیای دم محسوب نمیشوند.»
او ادامه میدهد: «برای تعیین تکلیف پرونده باید پدر و مادر اصلی شیما شناسایی شوند و اگر آنها شناسایی نشوند یا در قید حیات نباشند وراث آنها اولیای دم محسوب میشوند که این طبقهبندی بهترتیب شامل فرزندان، خواهر و برادر و عمه و عمو و دایی و خاله میشوند و درصورتیکه هیچ کدام از این افراد شناسایی نشوند ولی دم، ولی فقیه است که این اختیار از سوی ایشان به رئیس قوه قضاییه تفویض شده است.»
حسینپور در ادامه میگوید: «باوجود اینکه پدرخوانده و مادرخوانده مقتول او را بزرگ کردهاند و در این مدت بهدنبال یافتن او و روشن شدن سرنوشتاش بودهاند و... اما در مطالبه قصاص حقی ندارند و فقط میتوانند اعلام جرم و شکایت کنند.»
به هر حال پدر شیما مدعی است که اگر بازجوییها از قاتل ادامه پیدا کند مطمئنم که به جرائم دیگری هم اعتراف خواهد کرد و تقاضای تسریع در قصاص قاتل را هم دارد و باید منتظر ماند و دید قاضی در این خصوص چه حکمی صادر خواهد کرد.