از خرداد 99 با یک «فلش بک» سریع به مرداد96 باز می گردیم به دورانی که اصولگرایان، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باخته بودند به یک مصاحبه، مصاحبه ی روزنامه ی دولتی ایران با «سیدمصطفی آقا میرسلیم».
به گزارش روز نو :آقا میرسلیم، مرداد96: «اگر قالیباف رای میآورد، خودم را سرزنش میکردم»
تیتر و روتیتر آن مصاحبه این بود:« اظهارنظرهای صریح میرسلیم درباره قالیباف و رئیسی/ اگر قالیباف رای میآورد، خودم را سرزنش میکردم»
در خلال همین مصاحبه است که «منتخبِ موتلفه» در انتخاباتِ ریاست جمهوری به صراحت از «قبول نداشتن» هایی می گوید که گویی همچنان پابرجا است از جمله این که؛ موتلفه، «جمنا» را قبول ندارد:« ما از مبنا با این نوع اقدام تشکیلاتی موافق نیستیم.» یا این که جمنا نه «حزب» است نه«قانونی»:« تکلیف یک تشکیلات باید به شکل قانونی مشخص باشد؛ وقتی ما میگوییم حزب موتلفه اسلامی قانون آن را تعریف کرده است؛ وقتی میگوییم «جبهه پیروان خط امام» باز این متشکل از احزاب است. ولی یک جبههای به نام «جمنا» ایجاد شده که نه متشکل از احزاب است و نه هنوز تکلیف ثبت قانونی آن مشخص است؛ باید بنشینند و خیلی موارد را درست کنند تا به قول خودشان این تجربه موفق، موفقتر شود.»
> قالیباف پشتوانه حزبی ندارد؛ خودش هست و یارانش!
و اما صراحتِ لهجه ی سیدمصطفی آقامیرسلیم وقتی شعله ور می شود که به نام«محمدباقرقالیباف» می رسد:« من اصلاً با آقای قالیباف صحبت نکردم. چون آقای قالیباف را قبول نداشتم. ایشان چون در جبهه اصولگرایی بود، من با وی مخالفت نکردم. اما اعتقادی به نامزدی آقای قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ندارم.» و نیز این که:« آقای قالیباف دو بار شکست خورده بود و پشتوانه حزبی هم نداشت. فقط خودش بود و یارانش.»
در مصاحبه ی میرسلیم و روزنامه ی ایران در مرداد96 دو نکته ی بسیار مهم و به اصطلاح «کلیدی» وجود دارد یکی این که:« فرض کنید انتخابات به دور دوم میرفت و رقابت بین من و آقای قالیباف بود. در آن شرایط البته آنچه را لازم بود میگفتم.» و نکته ی مهم دیگر همانی است که تبدیل شد به تیتر مصاحبه:« اگر قالیباف رای می آورد قطعاً خودم را سرزنش میکردم!»
>اصولگرایان قالیباف را تبرئه نکرده اند!
در روزهایی که از انتخابات دوم اسفند 98 در هیاهوی «کروناویروس» حتی، سپری شده است؛ نوکِ پیکان حملات و کنایه ها و طعنه ها و حتی تقابل ها؛«محمدباقر قالیباف» بوده است. اصولگرایان در مصاحبه ها، توئیت ها، نوشتارها و هرجایی که دست شان به رسانه ای رسیده چنین نشان داده اند که اگر چه دستگاه های نظارتی پرونده ی قالیباف را «عاری» از تخلف تشخیص داده اند و اگرچه شورای نگهبان به موردی که بتواند قلم قرمز بر نام شهردار اسبقِ تهران بکشد و او را «رد صلاحیت» کند نیافته است اما اصولگرایان همچنان دچارِ«شائبه»،«تردید» و حتی«سوء تفاهم»هایی هستند که گویی تا بررسی همه جانبه ی تخلفات عدیده در شهرداری تهران نیز به قوت خود باقی خواهد ماند»
میرسلیم25اردیبهشت99 توئیتر:
ـ قرار نیست عده ای به جای نمایندگان گزینه ای برای ریاست مجلس انتخاب کنند؛ اگر اقدامی هم می شود برای سنجش اولیه تمایل نمایندگان است. این تمایل قطعا در جلسه اکثریت معلوم خواهد شد و هر اظهار نظر دیگری قبل از آن فقط گمانه زنی است و اعتباری ندارد.
میرسلیم30اردیبهشت99 توئیتر:
ـ هر فردی را که نمایندگان محترم برای ریاست انتخاب می کنند، به منظور فرماندهی و آقایی کردن بر آنها نیست بلکه برای خدمت کردن به نمایندگان است تا بتوانند وظائف مقدس خود را به بهترین وجه
ایفا کنند:مجلس در درجه اول نیازمند سخنگویی صادق و مدیری خدوم با تجربه پاک و لایق است و نه آقا بالاسر.
میرسلیم1خرداد99 توئیتر:
ـ شایسته و حتی لازم است نامزدهای هیئت رئیسه مجلس، ارکان نظام بویژه مقام معظم رهبری را در تبلیغات انتخاباتی، برای خود هزینه نکنند.
میرسلیم2خرداد99 توئیتر:
ـ همدلی و صمیمیت آقایان نیکزاد و حسینی به نفع آقای حاجی بابایی قابل تقدیر است. ان شاءالله بین سه نفر نامزد باقی مانده،مجمع عمومی گروه اکثریت تمایل نهائی خود را اعلام خواهد کرد و آنچه مایه امیدواری مردم می شود و برای اعتلای جمهوری اسلامی مناسب است، رقم خواهد خورد.
میرسلیم4خرداد99 توئیتر:
ـ هرکس نامزد عضویت در هیئت رئیسه می شود باید وجداناً بررسی کند انتخاب او چه هزینه ای بر حیثیت نظام تحمیل می کند.
میرسلیم6خرداد99 توئیتر:
ـ شفافیت قضائی با سرپوش گذاردن بر تخلفات پنهان و آشکار افرادی که مماشات با آنها موجب گمراهی منتخبان مردم و ضایع شدن
حقوق عمومی و حتی حق انقلاب اسلامی می شود، سازگار
نیست.با بررسی تنها توئیت های میرسلیم به عنوان اصلی ترین منتقد و حتی مخالف هرگونه حضور قالیباف در جمع هیئت رئیسه و ریاست مجلس و نه دیگر اظهار نظرات و جبهه گیری ها می توان به این مسئله پی برد که شیب ملایم اما رو به تندِ انتقادات و کنایه ها نسبت به محمدباقر قالیباف؛ قطعاً با تلاش ها و اخباری که به صورت پیدا و پنهان در جامعه ی سیاسی منتشر می شود نیست به این صورت که هرگاه، «لابی» ها و تلاش های«قالیباف» برای رسیدن به کرسی ریاست بر مجلس،«جدی تر» و «اثرگذارتر» شده است به طور طبیعی، لبه ی کندِ انتقادات تیز تر و ابهام در کلمات و عبارات به شفافیت رو به افشاگری گام برداشته به نحوی که احساس می شود وقتی «میرسلیم» در مصاحبه ی مرداد96 خود با روزنامه ی ایران گفته بود:« در صورت لزوم، آن چه باید بگویم را خواهم گفت»، این در صورت لزوم ممکن است در لحظه ی طلایی انتخاب ریاست بر مجلس بیشتر لازم
به نظر آید!
>قالیباف در انزوا...!
اگرچه روی کاغذ قالیباف دیگر برای ریاست بر مجلس هیچ شانسی ندارد اما با پیشینه ای که از جوِ حاکم بر مجلس در ذهن داریم؛ به سادگی نمی توانیم از کنار قالیباف و احتمالِ ریاست او در نخستین سال از مجلس یازدهم بگذریم حتی اگر «انزوا»ی بیش از پیش قالیباف را در حلقه ی اصولگرایان تند و سنتی به چشم دیده باشیم.
>قالیباف؛ 1000روز قبل!
چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری «اردیبهشت96»، قالیباف به نفع رئیسی کناره گیری می کند، در همان زمان،
تحلیل ها و گمانه زنی ها به گونه ای بود که این «اعلام انصراف»ِ دیر هنگام را به نفع روحانی و به ضرر رئیسی قلمداد کردند. در آن
میان؛ «صادق زیباکلام» که همواره با قالیباف در «جدالی کلامی» است می نویسد:«به نظر میرسد محمدباقر قالیباف فقط از صحنه انتخابات خارج نشد، بلکه اغراق نیست اگر گفته شود که او از صحنه سیاست در ایران خارج شده است. قطعاً قالیباف اخراجش از عرصه سیاسی در ایران را به گردن مخالفان خود یعنی اصلاحطلبان و روحانی میاندازد اما شاید رفتار او به مصداق داستان آن عقاب باشد که وقتی دقیقتر به تیر نگاه میکند، در حقیقت حاصل کار خود را میبیند.» البته زیبا کلام در همین نوشتار، به شدت از آن چه
او آن را«رفتار نادرست و غیر اخلاقی» می نامد که «در برابر چشمان میلیونها نفر از بینندگان؛ اخلاق، انصاف، کرامت انسانی، ادب و احترام را زیر پا نهاد»، یادآوری می کند:«رفتار آقای قالیباف در تبلیغات این دوره از انتخابات چنان بود که بهنظر میرسید برای او انگار نه حقیقت مهم است و نه برابر آموزههای اخلاقی و دینی، پایبندی به اخلاق و رفتار سیاسی. آنچه برای او در این دو سه هفته انتخاباتی مهم بود «لِه» کردن حریف به هر قیمت و دستیابی به هر ابزار و وسیلهای برای پیروزی بود. او در برابر چشمان میلیونها ایرانی تحصیلکرده نشان داد «هدف وسیله را برای او توجیه میکند».
>قالیباف؛ 1000روز بعد!
دکتر صادق زیباکلام که 1000روز قبل گفته بود:«آقای قالیباف امروز چه در میان اذهان عمومی جامعه و چه در میان اصولگرایان و دیگر طیفهای سیاسی به عنوان یک نیروی سیاسی و اجرایی پایان یافته است و نمیتوان برای او آیندهای مشخص متصور بود.»
دکتر صادق زیباکلام که 1000روز قبل گفته بود:«شهردار سابق تهران، امروز چه در اذهان عمومی مردم و چه در طیفهای مختلف سیاسی به ویژه اصولگرایان به عنوان یک نیروی سیاسی تمام شده به حساب میآید و هیچگونه آینده و جایگاه سیاسی را چه در میان اصولگرایان و چه خارج از محدوده این طیف نمیتوان برای او متصور شد. بخشی از این سرنوشت بدان جهت است که آقای محمدباقر قالیباف اساسا از همان ابتدا فردی دارای اندیشه و تفکر سیاسی نبوده و نباید فراموش کرد که وی در ابتدا تحت لوای یک نیروی نظامی به سیاست ورود پیدا کرد.»
نه فقط دکتر صادق زیباکلام که میرسلیم نیز 1000 روز قبل گفته بود: « آقای قالیباف دو بار شکست خورده بود و پشتوانه حزبی هم نداشت. فقط خودش بود و یارانش.» این عبارت تعبیری دیگر از کلام یک استاد دانشگاه است که می گوید:« آقای محمدباقر قالیباف اساسا از همان ابتدا فردی دارای اندیشه و تفکر سیاسی نبوده و نباید فراموش کرد که وی در ابتدا تحت لوای یک نیروی نظامی به سیاست ورود پیدا کرد.»
>قالیباف؛ خرداد 99
منهای مواضع صریحِ«میرسلیم» و انتقادات تند«مرتضی آقا تهرانی» علیه قالیباف و بدون توجه به حمایت تام و تمام«جواد کریمی قدوسی» که:«فقط قالیباف را شایسته ریاست بر مجلس می داند» با نگاهی به تاریخچه ی «سیاسی ـ مدیریتی»، نباید برای محمد باقر قالیباف هیچ شانسی قائل بود زیرا؛ نه دانه درشت های اصولگرایی و نه پایداری ها و احمدی نژادی های تازه به مجلس رسیده؛ هیچکدام قرار نیست زیر برگه ای مُهر تایید بزنند که مُثبِتِ ریاست شهردار اسبق تهران بر قوه ی مقننه باشد که اگر چنین شود باید از همین 8 خرداد 99، مجلس را «پارکینگِ حواشی سیاسی» و «سیبلِ انتقادات» موافقان و مخالفانِ ترکیب نهایی مجلسِ یازدهم قلمداد کرد و شاید اصولگرایان برای فرار از همین «حواشی و حملات» حداقل برای «سال نخست» از قیدِ ریاست قالیباف بر مجلس بگذرند و سال دوم نیز چون مقارن با انتخابات ریاست جمهوری است دو گزینه می تواند مطرح باشد:
ـ خروج قالیباف از مجلس برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری 1400 همان که آقا تهرانی به صراحت گفته بود:
«وقتی به آقای قالیباف گفتیم کسی باید رئیس مجلس شود که چشم به ریاست جمهوری و پاستور نداشته باشد و او دیگر در جلسات ما شرکت نکرد!»
ـ باقی ماندن در مجلس و عادت کردن به فضای موجود و عبور
از وسوسه ی ریاستِ بر یک قوه که خیلی بعید به نظر می رسد!
تا اینجای کار اما «نیکزاد» گفته است: «نامزد نایب رئیسی مجلس هستم و زیرش نمیزنم»، شمس الدین حسینی قبول نکرده تا
در هیات رئیسه باشد و نکته ای معلوم تر و آن این که وقتی نیکزاد و میر سلیم برای ریاست حاجی بابایی بر مجلس تلاش می کنند
ـ نیکزاد:کسانی که با من هستند به حاجیبابایی رای دهند ـ کاملاً مشخص است بخش های مهمی از مجلس قرار نیست به ریاست قالیباف بر مجلس تماماً اصولگرای یازدهم تن در دهند.
نه فقط میرسلیم، نیکزاد و آقا تهرانی که «شمسالدین حسینی» نیز روی گزینه ای به نام «حاجی بابایی» متمرکز است و اگر تحلیلِ تحلیلگران در مورد ترکیب هیئت رئیسه ـ مجلس در اختیار احمدی نژادی ها قرار خواهد گرفت ـ را به گوش جان بشنویم قطعاً قالیباف هیچ شانسی برای ریاست بر مجلس یازدهم نخواهد داشت و این به منزله ی پایان همه جانبه ی سیاسی قالیباف است حتی اگر «پایانِ سیاسی» او را در انتخابات ریاست جمهوری 96
نپذیرفته باشیم.
>هدف قالیباف، پاستور است نه بهارستان!
بسیاری از کسانی که مسائل سیاسیِ روز ایران را دنبال می کنند و مسائل را از منظر جامعه شناسی سیاسی و شخصیت های تاثیرگذار می نگرند بر این عقیده هستند که قالیباف هیچ چشمداشتی به مجلس و کرسی ریاستِ آن ندارد و همه ی تلاش ها در نهایت به مقصدِ پاستور اما از مسیر بهارستان منتهی می شود اما؛ همه ی این ها
میتواند یک گمانه زنی باشد وقتی؛ مجلس را و تصمیم بعد از دقیقه ی 90 و ارتباط گیری ها و تاثیرگذاری ها بر نظر نمایندگان را در تنگناهای بسیار مهم بشناسیم و این یعنی هم ممکن است هیچگاه قالیباف بر صندلی قوهی مقننه تکیه نزند و نیز ممکن است قالیباف طی چهار سالِ آینده، سکاندارِ مجلس یازدهم باشد هرچند افکار عمومی و تحلیلگران به ضرس قاطع بگویند:«محال است!»
عقل و منطق می گوید:
ـ اصولگرایان ریسک نمی کنند.
ـ اصولگرایان خود را لای چرخ دنده های منتقدان قرار نخواهند داد.
ـ اصولگرایان برای ریاست جمهوری 1400 خود را نردبان قالیباف نمی کنند.
ـ اصولگرایان از یک سوراخ چندبار گزیده می شوند اما چندین بار نه!
اما...
نمی توان از قدرت لابی گری و نیروهای در اختیار قالیباف نیز غافل شد که مجلس است و لابی و تصمیماتی که نه عقل می شناسد و نه منطق! و مهم تر این که شاید ریاست بر مجلس یک مصلحت باشد نه یک حق...
انزوای قالیباف در اردوی اصولگرایی؟
از خرداد 99 با یک «فلش بک» سریع به مرداد96 باز می گردیم به دورانی که اصولگرایان، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باخته بودند به یک مصاحبه، مصاحبه ی روزنامه ی دولتی ایران با «سیدمصطفی آقا میرسلیم».
صاحبخبر -
∎