به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، آذرماه سال 94 چند کارگر افغانستانی در یکی از روستاهای دماوند به پلیس گزارش دادند که چند مرد به محل کار آنها حمله کرده و یکی از کارگران را به قتل رساندهاند. وقتی پلیس در محل حاضر شد، با جسم بیجان جوانی به نام جمعه روبهرو شد که بر اثر اصابت جسمی سخت به سرش جان خود را از دست داده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات برای بازداشت متهمان آغاز شد. مردان افغانستانی که شکایتی در این زمینه مطرح کرده بودند، ماجرا را اینطور برای پلیس تعریف کردند: ما هشت نفر بودیم که در باغ سیب کار میکردیم؛ سه مرد که دو نفرشان افغانستانی و یکی از آنها ایرانی بود، با سلاح وارد باغ شدند و با تهدید ما را در اتاقی که آن اطراف بود، نگه داشتند و گفتند نباید سروصدا کنید تا ما هرچه میخواهیم برداریم و برویم. در این حین، جمعه سرش را از پنجره بیرون آورد تا ببیند دزدان چه میکنند که یکی از آنها با اجاق پیکنیک به سرش کوبید و او درجا کشته شد. بعد آنها از ترس فرار کردند. مأموران با توجه به سرنخهای بهدستآمده موفق شدند مرد ایرانی را که در این سرقت منجر به قتل شرکت داشت، بازداشت کنند اما دو متهم افغانستانی فرار کرده بودند. مرد ایرانی گفت: من در سرقت حضور داشتم و قبول دارم دست به سرقت زدهایم، اما قتل کار من نبود و یکی از دو افغانستاتی این کار را کرده است.
این گفتهها از سوی شاهدان رد شد و آنها گفتند که مرد ایرانی ضارب بوده و حالا همهچیز را منکر شده است. هفت مرد افغانستانی در دادسرا حاضر شدند و گفتند ما همگی شهادت میدهیم که ضارب مرد ایرانی بود و او بود که هموطن جوان ما را کشت و میخواست دیگران را هم بکشد که افغانستانیهای همدستش قبول نکردند و متواری شدند. با توجه به انکارهای مرد ایرانی و تلاش برای بینتیجهماندن بازداشت دو مرد افغانستانی متواری و با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیایدم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بعد از اینکه یکبار دیگر اولیایدم شکایت خود را مطرح کردند و کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، مرد ایرانی در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام شروع به سرقت را قبول دارم، اما قتل کار من نبود و همه کسانی که علیه من شهادت دادهاند، میدانند که من این کار را نکردهام و شهادتشان دروغ است. من درخواست دارم شاهدان را به دادگاه احضار کنید. با توجه به این درخواست متهم و وکیل مدافع او، شاهدان به دادگاه احضار شدند اما اینبار شهادت خود را پس گرفتند.
شاهدان گفتند متهم واقعیت را میگوید او قاتل نیست. یکی از شاهدان گفت: زمانی که سه سارق به باغ آمدند، مرد ایرانی بود که به دو همدستش گفت ما را داخل اتاقک حبس کنند و تهدیدمان کنند که چیزی نگویم. هموطنانمان هم به حرف او گوش کردند و بعد هم حین درگیری یکی از افغانستانیها بود که با اجاق پیکنیک به سر مقتول کوبید، اما از آنجایی که همه ما از دست مرد ایرانی عصبانی بودیم و او را رئیس باند میدانستیم و فهمیده بودیم که هرکاری که او میگوید، دو همدستش انجام میدهند تصمیم گرفتیم او را به عنوان قاتل معرفی کنیم. این شاهد گفت: آن دو نفر فرار کرده بودند و دیگر دست هیچکس به آنها نمیرسید، ضمن اینکه پلیس هم نتوانست آنها را دستگیر کند و ما شنیدیم که از ایران خارج شدهاند؛ بنابراین برای اینکه اولیایدم به حق خود برسند، تصمیم گرفتیم علیه مرد ایرانی شهادت بدهیم. سپس شاهدان دیگر هم در جایگاه حاضر شدند و همگی تأیید کردند که قاتل مرد ایرانی نیست و آنها از سر عصبانیت چنین کاری کردهاند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من قبلا هم گفتهام که قتل کار من نبوده است و زمانی که مرد جوان کشته شد، من اصلا نزدیک اتاقک نبودم و دنبال این بودم که وسایل را جمع کنم تا هرچه زودتر سرقت را انجام دهیم و فرار کنیم بعد متوجه شدم که یکی از همدستانم فردی را کشته است. بعد از اینکه فرار کردیم، آنها از من جدا شدند و من نمیدانم کجا رفتند. بعدها شنیدم که آنها از کشور خارج شده و به کشور خودشان برگشتهاند. بعد از گفتههای متهم، وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت و با توجه به شهادت شهود که قویترین دلیل دادسرا بود و حالا هم از سوی شاهدان رد شده بود، همچنین به دلیل نبود سایر مدارک و مستندات درباره قتل، درخواست برائت موکلش را کرد. با بیان آخرین دفاعیات از سوی متهم، هیئت قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای تصمیمگیری در این زمینه وارد شور شدند.