علی رغم فشار گروه های غرب گرا در سوریه برای سازش، نیروهای مقاومت با مبارزه و پایداری موفق به آزادسازی حلب شدند
آفتاب تابان مقاومت در سوریه
صاحبخبر - 9دی: درخت مقاومت در سوریه به بار نشست مهمترین خبر هفته گذشته جهان، آزادی شهر استراتژیک و راهبردی حلب در شمال سوریه با تلاش نیروهای جبهه مقاومت بود. نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت سرانجام پس از عملیات سخت و نفسگیر خود در محلههای شرقی حلب، این شهر را به طور کامل از لوث تروریستهای تکفیری پاکسازی کردند و امنیت و ثبات را به آن بازگرداندند. عملیات نیروهای ارتش سوریه و نیروهای مقاومت برای آزادسازی محلههای شرقی که به مدت چندین سال در اشغال گروههای تروریستی به سرکردگی باند تروریستی جبههالنصره قرار داشت، با فتح آخرین قلعه تکفیریها به پایان رسید و به این ترتیب دومین شهر بزرگ سوریه و پایتخت اقتصادی این کشور به طور کامل آزاد و پاکسازی شد. عملیات آزادسازی شرق حلب چگونه آغاز شد؟ عملیات آزادسازی محلههای شرقی حلب از یکشنبه 30 آبان 95 برابر با 20 نوامبر 2016 آغاز شد تا حدود یک چهارم این محلهها در مدت تنها سه روز از آغاز عملیات از لوث گروههای تروریستی پاکسازی شود که مهمترین محلههای آزاد شده شامل «مساکن هنانو، جبل بدرو، الأرض الحمرا، بعیدین ، الحیدریة،الهلک، دوار الجندول» میشود. ساختار دفاعی گروههای تروریستی پس از سقوط مستحکمترین دژ آنها در منطقه«هنانو» از هم فروپاشید و تروریستها به عمق محلههای شرقی گریختند تا ارتش عملیات خود را در سایه حملات شدید به مواضع آنها پیگیری کند، آغاز خروج غیرنظامیان و حرکت آنها به سمت مناطق تحت کنترل دولت،بر آشفتگی و سرخوردگی گروههای تروریستی افزود. در ادامه عملیات ارتش سوریه، محلههای «الصاخور، الشیخ خضر، الحلوانیة،الجزماتیة والمرجة» پاکسازی شد تا حدود 60 درصد محلههای شرقی از اشغال تکفیریها آزاد شود. در ادامه و پس از گذشت 6 روز، نیروهای ارتش توانستند محلههای «الشعار،کرم البیک،کرم الجبل و ضهرة عواد» را پاکسازی کند تا عرصه بیش از پیش بر تروریستهای تکفیری در محلههای باقیمانده تنگ شود و به این ترتیب با آزادسازی این محلهها، 70 درصد شرق حلب آزاد شود. در اوج عملیات آزادسازی شرق حلب، مسکو روز پنجشنبه 18 آذر(8 دسامبر) از توقف عملیات نظامی با هدف فراهم شدن زمینه خروج تعداد بیشتری از غیرنظامیان از محلههای شرقی خبر داد که ارتش سوریه با هدف حفظ جان غیرنظامیان پیشروی خود به سمت محلههای باقیمانده را متوقف کرد و به تثبیت مواضع خود در مناطق آزاد شده پرداخت. نیروهای ارتش سوریه در عمل توانستند بیش از چهار هزار غیرنظامی را طی 24 ساعت پس از اعلام توقف عملیات نظامی خارج کرده و در پناهگاههایی که برای آنها تدارک دیده شده بود، اسکان دهند. اولین نتیجه شکست مسکو و واشنگتن در دستیابی به توافق درباره حلب که به خروج تروریستها از محلههای باقی مانده منجر شود، آزادسازی محلههای«الأصیلة و الشیخ سعید» از مهمترین دژهای جبهه تروریستی النصره در منطقه بود و در ادامه ارتش سوریه از آزادسازی محلههای « النزهة، الصالحین، الفردوس، کرم الدعدع، جسر الحج، الإسکان و باب المقام» خبر داد تا 98 درصد شرق حلب تا روز دوشنبه 22 آذر(12 دسامبر) آزاد شود و تروریستها در تنها دو درصد باقی مانده در محاصره شدید قرار گیرند. «السکری، بستان القصر، الأنصاری، الکلاسة، المشهد، الزبدیة» و بخشهایی از «صلاح الدین وسیف الدولة» تنها محلههای باقیمانده در اشغال تروریستهای تکفیری اعلام شده است تا تکفیریها دو گزینه بیشتر نداشته باشند یا مرگ و یا پذیرفتن شکست نهایی با رفتن به ادلب از طریق اتوبوسها تا به همراه خود بزرگترین شکستی که از ابتدای جنگ علیه سوریه متحمل شدهاند، همراه ببرند. نسخه پیچی غلط غرب گرایان ایرانی برای جنگ سوریه اما آزادسازی حلب در روزهای گذشته بازهم نشان داد که پایداری همواره جواب میدهد. مدافعان حرم با استقامت و با در پیش گرفتن استراتژی مقاوت در نهایت توانستند بزرگترین شهر سوریه را از چنگال تروریستهای تکفیری نجات داده و موجی از خوشحالی و شادابی را در بین مردم ایجاد نمایند. پیروزی ارتش سوریه و محور مقاومت در حلب از نظر بسیاری از تحلیلگران غربی بزرگترین دستاورد بشار اسد از آغاز جنگ سوریه محسوب میشود که به تسریع در روند آزادسازی کامل این کشور خواهد انجامید. در این میان اما نگاهی به نسخه پیچی غلط برخی غربگرایان داخلی برای جنگ سوریه و مسائل منطقهای میتواند نقش مفیدی در افزایش تجربه تاریخی داشته باشد؛ چنانکه این افراد در تلاش بودند با تعمیم الگوی شکست خورده برجام به سایر حوزهها، خسارتهای محض دیگری برای مولفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران پدید آورند. در ادامه به عنوان نمونه به چند مورد از این نسخه پیچیها اشاره خواهیم. سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل؛ مهر 94 من در سال 2013 از همین جایگاه، ندای مبارزه با خشونت و افراطگرایی و تروریسم سر دادم؛ و شما نمایندگان جامعه جهانی با آراء یکپارچه و گرانقدر خود، بر آن مُهر تأیید زدید و قطعنامه wave پدید آمد. اندیشه اجرایی کردن wave، نیازمند راهکارهای مصلحانه و تجربه شده در عرصه دیپلماسی است و خوشوقتم که اینک میتوان با پیوند تجربه برجام و آراء گرانسنگ حامیان wave، طرح مناسبی برای حل مشکل منطقه خاورمیانه خُرد شده در زیر پنجههای قساوت و شقاوت، تدوین نمود. روحانی 27 دی 94 در نشست با خبرنگاران داخلی و خارجی برجام میتواند به عنوان یک مدل برای حل و فصل مسائل منطقهای مورد استفاده قرار گیرد. عباس عراقچی 30 اردیبهشت 95 معتقدم الگوی مذاکرات و رویکرد برد -برد که در حل مساله هسته ای ایران دنبال شد می تواند در سایر مسائل منطقه همچون سوریه، یمن و عراق بکارگرفته شود. روزنامه شرق 25 فروردین 95 جاوید قرباناوغلی-مدیرکل وزارت خارجه دولت اصلاحات- در یادداشتی با عنوان "برجام ۲ در دیپلماسی منطقهای" صراحتا خواستار برجام منطقهای شد. نویسنده این یادداشت یکی از بزرگ ترین دستاوردهای برجام را خنثی کردن و شکست پروژه ایران هراسی» دانسته و میگوید: «به نظر می رسد تکمیل این روند و جلوگیری از بازگشت پروژه ایران هراسی نیازمند الزاماتی است که دولت روحانی ناچار باید در اولویت کاری خود قرار دهد. اولین گام در این عرصه کلیدخوردن «برجام ۲» در منطقه و حل وفصل مشکلات و ترمیم زخم ها با همسایگان تاثیرگذار است.» او در پایان نیز با اشاره به انتخابات آتی آمریکا با تمجید از اقدامات دولت اوباما در مساله هستهای و سوریه؛ آن ها را «نتایج خوب» مینامد و توصیه میکند: «عقل حکم میکند ما در این رقابتها در کنار کسی باشیم که پیگیر سیاستهایی باشد که در دوران هشتساله رئیسجمهور کنونی آمریکا آغاز شده و نتایج خوبی دستکم در مسئله هستهای و حتی حلوفصل مسئله سوریه داشته است.» روزنامه اعتماد فروردین 95 الهه کولایی در یادداشتی - با عنوان "ایران به دنبال تکرار برجام در منطقه باشد" صراحتا خواستار استفاده از الگوی ناموفق برجام در دیپلماسی منطقه شد. نویسنده با اشاره به اینکه نشست سران همکاری کشورهای اسلامی نشان داد «متاسفانه سران این کشورها، نتوانستند خود را با دستاوردهای سازنده و مثبت جامعه جهانی تطبیق داده و همچنان سعی بر تعمیق شکافهای میان خود داشتند» و در حالی که این روزها ناموفق بودن و غیرقابل اعتماد بودن مدل برجام روزبه روز خود را نشان میدهد؛ مینویسد: «به راستی که الگوی مورد استفاده دولت یازدهم در برجام، ظرفیت و توانمندی جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشت. پس جا دارد که دولتمردان ما بار دیگر دنبال تکرار این تجربه باشند اما اینبار نه با غرب، بلکه با خواهران و برادران مسلمان و رهبران کشورهای اسلامی در سازمان و مجمعی که اساس تشکیل آن تقویت همکاری میان کشورهای اسلامی است.» محمد جواد ظریف در جمع اعضای موسسه امور بینالملل ژاپن «درمسائل جهانی و حل انها نمی توان بازی «برد و باخت» داشت یعنی به قیمت باخت دیگران به پیروزی رسید، این بازی است که نتیجهاش صفر است. فرض طرف مقابل به تلاش برای رسیدن به پیروزی باعث شد که سالها مسئله هسته ای حل نشود و هر کدام از طرفین بر مواضع خود پافشاری می کردند، ایران بر حق خود تاکید داشت و آمریکا نیز می گفت که ایران حتی نباید یک سانتریفیوژ داشته باشد اما وضع نمی توانست به این منوال ادامه پیدا کند چرا که توازن میان قوای دولتی و مخالفان را نمی توان با شیوه برد و باخت به هم ریخت. کاری که ما کردیم این بود که با ریاست جمهوری روحانی این مسئله را بازتعریف کردیم که چطور می توانیم مسئله هسته ای را حل کنیم و روش متفاوتی در قبال تعریف مسئله در پیش گرفتیم.اکنون می توان این امر را در مورد سوریه اجرا کرد. اگر به آن صورت که غربی ها می گویند که نمی توانیم آینده ای با اسد برای سوریه داشته باشیم این موضوع ،نتیجه صد درصدی مورد نظر مخالفان اسد است و اگر اسد مجبور به واگذاری قدرت باشد این امر از نظر او نتیجه صد درصد مورد نظر برای مخالفان خواهد بود و اگر اسد نیز بماند این از نظر مخالفان اسد نتیجه صد درصدی برای او است و این صدمه ها تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. از این رو باید واقعیت های کنونی را درک کرد و رویکردی عقلانی آغاز کرد. به جای تاکید بر یک فرد و شخصیت خاص باید بر روندی تاکیدکرد که چگونه همه سوریه ها می تواند بخشی از راه حل مسئله باشند،به محض این که رویکرد برد و باخت را کنار گذاشتیم می توانیم امیدوار به یافتن راهکاری در این رابطه باشیم.» نکته بسیار مهم این که اصرار غربگرایان برای تعمیم مدل شکست خورده برجام به مسئله سوریه همواره با هشدارهای دلسوزانه رهبر معظم انقلاب بارها مواجهه شده بود و ایشان بارها نسبت به غلط بودن این اتخاذ این راهبرد هشدار داده بودند چه اینکه حضرت آیتالله خامنهای در سخنان ابتدای سال 95 خود در مشهد مقدس در این باره تصریح میکنند: «سیاست آمریکا اقتضا میکند که تفکری در میان ملت ایران تزریق شود تا وانمود کنند ملت ما بر سر یک دوراهی قرار دارد، یا با آمریکا کنار بیاید یا دائماً فشارها را تحمل کند .... در داخل هم کسانی این فکر را قبول دارند و میگویند در قضیهی هستهای توافق شد، باید در قضایای کشور هم برجام ۲ و ۳ به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند.»∎