طبیعتا به دلیل زمان نگارش این یادداشت نمیتوان به قضاوت و اشارههای مصداقی فیلمهای هفتمین جشن مستقل فیلم کوتاه خانه سینما نشست، زیرا هنوز قضاوت نهایی به پایان نرسیده و نامبردن از اثری خاص و احتمالا حمایت از آن جنبه یک پیشداوری را دارد؛ اما میتوان در همین یادداشت کوتاه در یک لانگشات به قضاوت اجمالی در ساختار و محتوای فیلمهای جشن هفتم نشست.
چیزی که پس از اتمام حدود 500 فیلمی که در جشن امسال دیدم برایم دردآور بود، این میزان غلظت از یأس و کرختی در اغلب فیلمهای این دوره بود؛ بهنحویکه بیراه نیست اگر بگوییم تعداد فیلمهای با لحن سرخوشانه شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسید، این میزان تلخی و بدبینی به محیط پیرامون در میان فیلمسازانی که عموما متولدان دهه 70 هستند ناشی از چیست؟ چرا قالب فیلمسازان ما سراغ مضامینی چون طلاق، خودکشی، سقط جنین، خیانت و مرگ رفتند؟ و هیچ گونه روزنه امیدی در آثارشان هویدا نیست؟
نکته تلخ ماجرا در این است که فضای عبوس این آثار با یک انفعال غریب همراه است؛ بهنحویکه میتوان ادعا کرد در هیچیک از آثار شخصیت یا شخصیتهای مرکزی داستان که در یک نقطه بحران گرفتار شدند، تصمیم به حرکتی برای پایاندادن به آن مشکل نمیگیرند و در یک انفعال خودخواسته به زندگی توأم با تلخی خود ادامه میدهند.
این میزان انفعال، تلخی و فوکوس روی مسائل سیاه جامعه، از طرف فیلمسازان جوان یک سرزمین بیشک فرصت مقتنمی برای بررسی یک نگاه اجتماعی کلان است که در لایههای زیرین جامعه در حال شکلگیری است و شوربختانه از هیچوجهی مورد تحلیل و ارزیابی قرار نمیگیرد.
نکته دومی که در فیلمهای جشن امسال توجه من را به خود جلب کرد.
بحث ساختاری اغلب فیلمها بود، تا همین یک دهه پیش میتوانستیم این ادعا را مطرح کنیم که سینمای کوتاه ایران به لحاظ فرم و جسارت در پرداخت برخی مضامین چند پله جلوتر از سینمای بلند بود، هر ساله به تماشای فیلمهایي مینشستیم که به لحاظ ساختار گرافیکی، مضامین داستانی و نوع روایت مابازایی در سینمای بلند ایران نداشت.
اما در فیلمهای کوتاه چند سال اخیر و بهویژه امسال هم آوای محسوسی با فیلمهای بلند سینمای ایران حس میشد؛ گویی غالب این فیلمها بخشی از یک فیلم بلند سینمایی هستند، بدون توجه به قواعد ساختاری فیلم کوتاه، فیلمهای که با حدود 40 دقیقه اضافهشدن قابلیت اکران در سینماهای سرتاسر کشور را داشتند.
این نفوذ تدریجی سینمای بلند در مدیوم فیلمهای کوتاه زنگ خطر جدی برای نهادها و مراکزی است که متولی فیلم کوتاه در کشور هستند و از لزوم یک آموزش جدی برای فیلمسازان حکایت میکند.
در پایان و پس از برشمردن این نکات به ظن نگارنده قابل بررسی، باید از علاقه نسل جوان ایران به فیلمسازی گفت؛ حضور بیش از 500 فیلم متقاضی برای جشن هفتم فیلم کوتاه خانه سینما و تقاضای بیش از هزارو100 فیلم برای بخش ملی جشنواره فیلم کوتاه تهران، حکایت از انرژی پنهانی در صنعت فیلمسازی این سرزمین دارد که با کشف استعدادها میتوان روند تکاملی و آیندهای روشن برای سینمای تجاری و هنری ایران تصور کرد.
گزارش یک جشن
پویا نبی
صاحبخبر -