شاتر دوربینها پشت هم زده میشود و صحنه بریده شدن روبان، خنده بچهها و شادی مردم را قاب میگیرد. پسری کاغذی به دست رو به جمعیت میایستد و با نام خدا شروع میکند، دست راست بچهها هم بالا میرود و متن میثاق مدرسه نو را با هم میخوانند. آنها قسم یاد میکنند که از مدرسه نوسازشان خوب مراقبت کنند و با پیشرفت در تحصیل، خستگی را از تن خیر مدرسهساز و مهندسان و کارگران دربیاورند.
روستای کاوند، نشسته در جادهای فرعی میان زنجان و «دندی» حالا در آستانه سال نو مدرسه نوساز دارد که از اولین پیچهای جاده به سمت کاوند، آن سقف شیروانیدار قرمزش با آن پرچم ستبر سه رنگ ایران حسی خوب به بیننده میدهد، حس در جریان بودن زندگی و امید به آیندهای بهتر برای کودکانی که در میان کوهها و دشتهای این منطقه به سبکی متفاوت از هم سن و سالهای شهریشان زندگی میکنند.
برداشت دوم
کارگران مشغول کارند؛ شهر زنجان این روزها به گرمی شهرهای گرمسیری نیست و خنکای مناطق غربی وشمال غربی ایران را دارد، ولی دم ظهر، زیر تیغ آفتاب هوا باز هم برای کارگرانی که فقط سه هفته تا شروع سال نو فرصت دارند تا مدرسه شهرک را تمام کنند، هوا گزنده است. ساختمان تقریبا تکمیل است، فقط محوطهسازی مانده و کمی سنگ کاری کلاسها و راهپلهها. خیر محمد کاظمی دستها را به پشت گره کرده و نظارهگر این جنب و جوش است. خبرنگاران دور او حلقه زدهاند تا بدانند چه چیزی او را واداشته تا سرمایهاش را پای ساخت مدرسهای دوازده کلاسه با یک میلیارد و 700 میلیون تومان هزینه بگذارد. زبان آذری او را متوجه نمیشویم، اما دیلماجش میگوید اگر بچههای دکتر و مهندس و خلبان و موفق میخواهیم باید مدرسه بسازیم.
برداشت سوم
محوطه اطراف موزه رختشویخانه را رد میکنیم و به زمینی بزرگ و خاکی میرسیم. گرد مینشیند روی لباسهایمان و در حال تکاندن گرد و غبار از سر و رویمان وارد حیاط مدرسهای میشویم که معلوم است از آن تخریبیهایی است که مشمول نوسازی شده است. پیشرفت فیزیکی مدرسه تا امروز 80 درصد است و اگر تمام شود ده کلاسش پذیرای دانشآموزان دختر خواهد شد که حتما بزودی میفهمند چه داستان غمانگیزی پشت ساخت این مدرسه نهفته است. دولتیها اینجا را آموزشگاه خیری رزاق افشارچی مینامند ولی خیر بانی این مدرسه آن را مدرسه بهنازیزدانی میداند به نام دخترش که هشت سال است دیگر نیست .این را عذرا عبدی دزفولی میگوید، فرهنگی بازنشسته و همسر امیرعلی یزدانی، ارتشی بازنشسته که عکس دختر مرحومشان را در قابی کرده و به دست گرفته تا برای ما تعریف کند هشت سال پیش که بهناز به دست خواستگار عاشق قلابی کشته شد آنها چطور از قصاص گذشتند و دیه را که حق خداییشان بود گرفتند و صرف مدرسهسازی کردند. این مدرسه حسی غریب دارد.
برداشت چهارم
آمدهایم به شهرستان خدابنده، شهر قیدار نبی، روستای محروم چوزوک با جادهای ناصاف و چشم اندازهایی ازساخت و سازهایی که زیبا نیست. راهی خاکی را میگیریم و به سمت ساختمان مدرسه میرویم، کار تا 99 درصد پیشرفت کرده و فقط ریزه کاریهایی مانده تا مدرسه شش کلاسه روستا در زمین 900 مترمربعی تمام شود. مهر که بیاید دانشآموزان روستای چوزوک در مدرسهای نو نوار درس میخوانند، در این مدرسه که شیروانی قرمزش و پرچم پایه بلند به اهتزار درآمده ایران به جرات زیباترین و مقاومترین سازه روستا را معرفی میکند.
برداشت پنجم
شرکت در مراسم افتتاحیه مخصوصا اگر چیزی که افتتاح میشود مدرسه باشد حس خوبی دارد. ما خبرنگاران در تور دو روزه بازدید از پروژههای مدرسهسازی استان زنجان چند باراین حس را تجربه کردیم ازجمله وقتی ساختمان مقاومسازی شده نهضت ابهر افتتاح شد و گفته شد که این ساختمان ضمیمه مدرسه استعدادهای درخشان همجوارش خواهد بود تا امکانات کارگاهی و آزمایشگاهی را در اختیار دانشآموزان نخبه قرار دهد. همچنین وقتی در مدرسه تازهساز و دوازده کلاسه عفت و امامت ابهر حاضر شدیم یا زمانی که آموزشگاه شهید محلاتی خدابنده و دبیرستان دخترانه شبانهروزی زینبیه خرمدره را چند روز قبل از افتتاح رسمی دیدیم، فضاهای خوشساختی که به هیچ وجه ربطی به مدارس فرسوده، قلع و قمعی و در حال ریزش ندارند و هر کدامشان سفیران امیدند برای نسلهای نو که اگر مدرسه در اختیارشان باشد و اگر فرصت علم آموزشی داشته باشند هرگز قربانی ناعدالتیهای آموزشی نخواهند شد.
حرف آخر
یک روی سکه مدارسی است که ساخته میشود، یک روی ماجرا حضورفعالانه خیران مدرسهساز است که گذشتشان از داراییشان با هیچ دودو تا چهار تای مادی جور درنمیآید، یک روی داستان هم مشارکت تنگاتنگ دولت و خیران است که به کمک هم مدارس تخریبی را نو میکنند، پروژههای نیمهتمام را تکمیل میکنند و مدارس را تا دورترین نقاط کشورمی برند، اما روی دیگر سکه کمبود فضای آموزشی در کشور است یا کمبود فضاهای آموزشی ایمن به بیان بهتر. در استان زنجان مثل بیشتر نقاط کشور این معضل جدی است به طوری که ایمانی، فرماندار ابهر در حاشیه مراسم افتتاح یکی از پروژههای آموزشی توضیح داد که 40 درصد از مدارس این شهر یا تخریبی است یا نیاز به مقاومسازی دارد. او اشارهای هم به یکی از مدارس کرد که سال پیش در حالی که بچهها در آن در حال درس خواندن بودند دچار ریزش شد و نیز اشارتی به مدارس اوقافی که باید هر چه زودتر تخلیه شوند.
موسی رضایی، مدیر آموزش و پرورش ابهر نیز میانگین عمر ساختمان مدارس این شهر را 42 سال میداند و از تحصیل 200 دانشآموز در مدارس کانکسی صحبت میکند که جدا از مشکل آن دو مدرسهای است که به علت فرسودگی دیگر قابل استفاده نیست و دانشآموزانش به چهار مدرسه منتقل شدهاند و در این اوضاع نابسامان، تراکم دانشآموزی هشت مدرسه را دو شیفته کرده است. البته نه فقط زنجان که زنجان و شهرستانهای تابعهاش فقط مشتی از خروار هستند، چند قطره از دریای فضاهای آموزشی مشکلدار در سراسر کشور که آمار سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور بهتر از هر توصیفی آن را نشان میدهد: تحصیل یکسوم دانشآموزان کشور در مدارس ناایمن و اقامت نامطمئن حدود چهار میلیون دانشآموز در مدارس زهوار دررفته.