وایقاننیوز: هتل پنجستاره بندر شرفخانه که روزی از پشت پنجرههایش آبیِ بیپایان دریاچه ارومیه پیدا بود، امروز در سکوتی سنگین نفس میکشد. لابی خاکگرفته، تلفن چرخان قدیمی روی میز، کانتر پذیرشی که سالهاست مهمانی را صدا نزده و مبلهایی که زیر لایهای از غبار خفتهاند. اینجا فقط یک ساختمان رها شده نیست، بخشی از خاطره نسلهاست که آرامآرام فرو میریزد.
بندر شرفخانه زمانی بزرگترین و مهمترین بندر دریاچه ارومیه بود؛ شهری میان کوههای سبز میشو و آب نیلی دریاچه، با کمپهای ساحلی، اسکله چوبی، قایقرانی تفریحی و همین هتل پنجستاره که نگین گردشگری شمال دریاچه بهشمار میرفت. خط آهن و جاده ترانزیتی از کنار شهر میگذشت و هر تابستان، هزاران مسافر برای شنا، قایقسواری و آبدرمانی راهی این ساحل میشدند؛ آب و لجن دریاچه بهگفته کارشناسان، خواص درمانی کمنظیری برای بیماریهای پوستی و روماتیسم داشت و همین، شرفخانه را به مقصدی ملی و حتی فراملی تبدیل کرده بود.

هتل پنجستاره بندر شرفخانه در اوج رونق، میزبان خانوادههایی بود که از سراسر ایران برای چند روز فرار از شلوغی شهر، به آغوش این دریاچه پناه میآوردند. لابی روشن، راهروهای پر از همهمه کودکان آفتابسوخته، صندلیهای همیشه پرِ رستوران و بوی نمک دریا که از پنجرهها میوزید، روح این بنا را زنده نگه میداشت. امروز اما همان راهروها متروک شدهاند؛ تلفنهای خاموش، دستگاههای شکسته، و تابلوی کجِ «پذیرش» که انگار هنوز منتظر مسافری است که هرگز نخواهد رسید.
خشکشدن تدریجی دریاچه ارومیه ، بندر شرفخانه را هم از نفس انداخت و هتل، مثل کشتی عظیمی است که در میانه کویر به گل نشسته؛ نه میتواند به گذشته برگردد و نه افقی برای حرکت پیش رو میبیند.
پیام این هتل متروک فقط غم یک ساختمان نیست؛ اتاقهای خاموش هتل پنجستاره، نماد بیکاری جوانانی است که روزگاری در این مجموعه و در اسکله و رستورانها کار میکردند و امروز پراکنده بهدنبال رزق خویشاند.
هتل بندر شرفخانه فقط سوگنامه یک سرمایه گردشگری نیست و نگاه کردن به این عکسها فقط حس نوستالژی نیست؛ یادآوری هشداری است که سالهاست از دل دریاچه ارومیه فریاد میشود. احیای دریاچه یعنی بازگرداندن نبض زندگی به این سواحل فراموششده، یعنی باز شدن دوباره پنجرههای این هتل رو به آبیِ امید.





تصاویر از پیج هتل جار
