نظرسنجی انجامشده از ۷۵۳ رهبر تجاری بیانگر افزایش ضریب نفوذ این فناوری است و ۹۳ درصد سازمانها اکنون به شکلی از هوش مصنوعی استفاده میکنند، اما فقط ۳۱ درصد آنها موفق به پیادهسازی کامل راهحلهای هوش مصنوعی مولد در عملیات اصلی و گردش کار خود شدهاند. دادههای آماری شرکت KPMG حاکی از آن است که ۳۲ درصد دیگر از شرکتها صرفاً بخشی از فرآیندهای خود را با این فناوری ادغام کردهاند و ۲۰ درصد نیز همچنان در مرحله آزمایش یا اجرای طرحهای پایلوت قرار دارند.
سازمانهای دارای درآمد سالانه بیش از یک میلیارد دلار، بیشترین سهم را در میان ۲ درصد شرکتهای دارای بازگشت سرمایه مثبت داشتهاند و ۵۷ درصد آنها میزان این بازگشت سرمایه را بین ۵ تا ۲۰ درصد اعلام کردهاند. عدم توانایی در کمیسازی سود حاصل از هوش مصنوعی نیز مشهود است و تقریباً یکسوم از پاسخدهندگانی که شاهد بازگشت سرمایه بودهاند، نتوانستهاند رقم دقیقی برای آن تعیین کنند.
پیشبینیها درباره زمانبندی سوددهی متفاوت است و ۳ نفر از هر ۱۰ پاسخدهنده انتظار دارند سرمایهگذاریهایشان در سال جاری به بازدهی برسد، در حالی که ۶۱ درصد مدیران این بازه زمانی را بین ۱ تا ۵ سال تخمین میزنند.
استفانی تریل، شریک مدیریتی بخش دیجیتال در KPMG کانادا، زمانبر بودن پذیرش فناوریهای جدید و دستیابی به بازدهی قابل شناسایی را امری طبیعی میداند، اما هشدار میدهد که با توجه به تهدیدهای اقتصادی و کاهش بهرهوری، انتظار طولانیمدت برای خلق ارزش ریسک بالایی دارد.
سازمانها برای دستیابی به دستاوردهای بهرهوری در کوتاهمدت تا میانمدت و حفظ رقابتپذیری اقتصادی، نیازمند تسریع در اجرای هوش مصنوعی در عملیات اصلی خود هستند.
روشهای قدیمی سنجش عملکرد برای محاسبه ارزش واقعی هوش مصنوعی کارآمد نیستند و بسیاری از سازمانها هنوز چارچوب مشخصی برای ردیابی نتایج و گزارشدهی ندارند. فقدان روششناسی مناسب باعث شده است که برخی شرکتها نتوانند تأثیرات مالی و استراتژیک این فناوری را به درستی اندازهگیری کنند.
اولویتهای سرمایهگذاری نیز در حال تغییر است و ۴۶ درصد از پاسخدهندگان تمرکز بودجه خود را بر استخدام نیروهای متخصص و توسعهدهندگان فناوری معطوف کردهاند. خرید ابزارهای هوش مصنوعی مولد با ۴۱ درصد و مدیریت تغییر با ۳۳ درصد در رتبههای بعدی اولویتهای سرمایهگذاری قرار دارند.
چالش اصلی مدیران در حال حاضر نحوه استخراج ارزش از این فناوری است و ۵۷ درصد اعلام کردهاند که درک چگونگی کسب ارزش افزوده، بزرگترین مانع آنها محسوب میشود. کمتر از ۴۰ درصد سازمانها برنامه مشخصی برای تبدیل دستاوردهای هوش مصنوعی به رشد اقتصادی تدوین کردهاند.
انتهای پیام/