شناسهٔ خبر: 70214595 - سرویس استانی
منبع: ایسنا | لینک خبر

نباید اجازه دهیم که مستندنگاری وارد سیاه‌نمایی شود

در طول تاریخ  و در جای جای این گستره پهناور هر کجا که سخن از انسان به میان آمده است، هنر همواره به عنوان ابزاری موثر در مسیر آگاهی‌بخشی از حقوق او عمل کرده و در این میان، عکاسی به عنوان یک زبان مشترک جهانی، قدرت بی‌نظیری در نمایش حقایق و واقعیت‌ها در دست داشته است.

صاحب‌خبر -

این هنر قادر است آنچه را که کلمات به تنهایی نمی‌توانند بیان کنند، به تصویر بکشد و مخاطبان را به تجربیات و احساسات عمیق‌تری مرتبط کند. عکس‌ها می‌توانند با انعکاس مستقیم رنج‌ها، امیدها و مبارزات انسان‌ها در برابر ظلم و نابرابری به ایجاد آگاهی و تحریک گفت‌وگوهای جهانی درباره حقوق بشر کمک کنند. این تصاویر از طریق نمایش حقیقت، نه تنها ما را به دنیای افرادی که در معرض نقض حقوق بشر هستند متصل می‌کنند، بلکه به عنوان ابزاری قدرتمند برای دفاع از حقوق انسانی عمل می‌کنند.

در همین راستا ایسنا با محمد مختارنیا عکاس مشهدی، گفت‌وگویی اختصاصی انجام داده است. مختارنیا متولد ۱۳۷۵ است. او به عنوان یک عکاس جوان، صاحب جوایز جهانی متعدد و دارنده درجه هنری AFIAP از فدراسیون جهانی عکاسی است و به واسطه آثار متنوع خود توانسته چشم‌اندازی متفاوت از انسان و جهان‌های مرتبط با او را به نمایش بگذارد. در ادامه، متن گفت وگویی را خواهید خواند که دیدگاه‌ها و تجربیات او را در این زمینه بازگو می‌کند.

نباید اجازه دهیم که مستندنگاری وارد سیاه‌نمایی شود

ایسنا: یک عکاس با نزدیک شدن به سوژه‌هایی که حاوی درد، رنج و یا تنهایی انسان است و به تصویرکشیدن آن‌ها چه حالت‌های روحی و روانی را تجربه می‌کند؟

«آرنولد نیومن» عکاس معروف آمریکایی جمله‌ای دارد که می‌گوید «ما با دوربین عکاسی نمی‌کنیم، بلکه با قلب و ذهن خود عکس می‌گیریم» و به نظر من این یک تعریف بسیار کامل است. هر فریم عکس یک قصه را بازگو می‌کند و آن قصه با همان عکس تمام می‌شود، اما پشت آن عکس و بسته به سوژه آن، داستان‌ها و روایت‌های بی‌شماری وجود دارد؛ روایت‌هایی از غم، رنج، شادی و اتفاقات خوب و به ‌نظر می‌رسد عکاسی که آن سوژه را عکاسی می‌کند، همه این داستان‌ها و اتفاقات را تجربه می‌کند و مهم‌تر آنکه با این اتفاقات همدردی می‌کند. این در حالی‌ست که عکس تنها روایت‌کننده داستان است و در واقع همه این اتفاقات دردها و رنج‌ها و احساساتی که با این عکس منتقل می‌شود، چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت با عکاس همراه می‌شود و احتمالا طی گذر زمان، تاثیر خود را بر وی می‌گذارند.

«کوین کارتر» عکاس معروف آفریقای جنوبی عکس معروف «کودک و لاشخور» را می‌گیرد و سال‌ها بعد به دلیل  اتفاقاتی که در آنجا شاهد آن بوده و همچنین انتقادات و نظرات مخاطبین دچار افسردگی شده و برخی معتقدند که حتی به همین دلایل دست به خودکشی زده است! می‌خواهم بگویم که ممکن است خیلی‌ها با دیدن یک عکس، از کنار آن ساده رد شوند و یا حسی به آن‌ها منتقل شود و تمام اما عکاسان آن عکس را زندگی می‌کنند.

ایسنا: آیا تجربه به تصویر کشیدن چنین مضامینی باعث ایجاد یک درد مشترک بین عکاس و سوژه عکس‌های او می‌شود؟

جمله‌ای هست که می‌گوید «عکاس خوب عکاسی نیست که بداند چه زمان عکس بگیرد بلکه کسی است که بداند چه زمان عکس نگیرد» و اتفاقا در چنین مضامین و موضوعاتی باید بدانی که چه زمانی عکس نگیری زیرا در جایی ممکن است سوژه از یک رنج، درد و یا یک سوگ بزرگ که تحمل کرده است را برای تو تعریف کند و آنجا تو باید آنقدر خودت را جای آن سوژه بگذاری که عکاسی را انجام ندهی و در زمان مناسب از تمام آن دردها و رنج‌ها یک فرم و یک قاب را مستندنگاری کنی تا بلکه آن فریم بتواند تاثیرگذار باشد.

ایسنا: تجربه زیسته عکاس و نگاه او به جهان در انتخاب مضامینی از این دست چه نقشی ایفا می‌کند؟

یکی از عوامل چندگانه‌ای که در انتقال مفهوم و احساسات بر مخاطب تاثیر می‌گذارد همین مسئله است؛ ما همیشه می‌گوییم که بهترین شکل هنر آن است که از درون خود انسان به‌وجود بیاید و نشأت بگیرد یعنی هنرمند، تجربیات خود را به همراه احساساتش بدون هیچ قضاوتی به میان بگذارد و اجازه دهد که دیگران آن احساسات را حس و با آن همذات‌پنداری کنند.

ایسنا: شما به عنوان یک عکاس، آیا تاکنون رسالتی برای به تصویر کشیدن رنج‌های تحمیل شده بر انسان‌ به سبب زندگی در این هستی را در خود احساس کرده‌ است؟

طبیعتا وقتی اتیکت عکاس مستند اجتماعی به تو می‌خورد به این معناست که فرد دغدغه‌مندی هستی. خیلی‌ها شاید به شاخه مستندنگاری و مستند اجتماعی علاقه‌مند نباشند چون مستند، واقعیت را نشان می‌دهد و واقعیت نگاری است و واقعیتِ این دردها و رنج‌ها تلخ است و یک پارادوکس مفهومی با هنر عکاسی دارد. یک تاریکی و زمختی‌ای دارد که وقتی با هنر عکاسی آمیخته می‌شود کمی صیقل می‌خورد.

پس قطعا همه ما وقتی مستند نگاری را آغاز می‌کنیم و به این شاخه از عکاسی علاقه‌مند شده‌ایم چیزی را درون خود احساس کرده‌ایم. ما احساس کرده‌ایم که نشان دادن برخی از چیزهایی که خیلی‌ها شاید علاقه‌ای به نشان دادن آن نداشته باشند، کار ماست و اتفاقا باید نشان داده شوند. آن رسالت دقیقا همین‌جا نمود پیدا می‌کند که شما باید با درد و رنج‌های سوژه یکسان شوی وآن حالت‌ها را درک کنی. برخی اوقات این فشار روحی و روانی روی عکاس آن‌قدر زیاد می‌شود که به شدت روی او تاثیر می‌گذارد، اما همیشه همان رسالتی که در خود می‌بیند مرز بین حرفه‌ای بودن، کنترل و ابراز احساسات است.

نه‌ تنها من بلکه بسیاری از علاقه‌مندان این شاخه از عکاسی، اکثرا افراد دغدغه‌مندی‌ هستند که با قدم گذاشتن و آغاز این مسیر، درصددند و دوست دارند تا قاب‌هایی را به ثبت برسانند که حداقل درد، رنج و سوگی از یک انسان را به نمایش بگذارد تا شاید بتوانند با این کار کمی آن رنج را التیام دهند و یا در جهت بهبود آن مسئله تاثیرگذار باشند.

ایسنا: به نظر شما عکاسی چگونه می‌تواند از پتانسیل بی‌نهایت خود در جهان مدرن امروز، جهت تاثیرگذاری و انتقال ابعاد متنوع حقوق بشر به جامعه استفاده کند؟

زمانی تجهیزات عکاسی بسیار سنگین و حمل و نقل آن‌ کار دشواری بود اما امروز با سرعت و پیشرفت تکنولوژی، همه ما دوربین‌هایی در جیب‌هایمان داریم که ازقضا گوشی هم هستند؛ این پیشرفت، گستره عکاسی را بزرگ‌تر و جهان‌شمول‌تر می‌کند. چون به هر شخصی در هر مکان و زمان، امکان عکاسی می‌دهد. امکان عکاسی از فریم‌های ساده‌ای که ممکن است روزانه از کنار آن‌ها بگذریم مثل یک کودک زباله‌گرد، پیرمرد و پیرزن‌های سر چهارراه و یا حتی کودکانی که در جای جای دنیا مظلومانه به خاطر جنگ، بی‌خانمان، آواره و کشته می‌شوند.

عکاسی تمامی این مفاهیم را به خوبی انتقال می‌دهد و شاید هنوز هم با این همه پیشرفت علم تکنولوژی، بیشترین انتقال حس، مفهوم و داستان از طریق عکس است. در جهان پیشرفته امروز فایل حاوی یک فریم عکس با یک انتقال سریع می‌تواند در کل دنیا منتشر شود و این نشان‌گر اهمیت این مسئله است در نتیجه ما باید خیلی بیشتر برای ارتقای جایگاه عکاسی در چنین زمانه‌ای تلاش کنیم.

نباید اجازه دهیم که مستندنگاری وارد سیاه‌نمایی شود

ایسنا: درمیان آثار شما کدامیک تأثیری دلخواه از نظر خودتان در نمایش مسائل انسانی داشته است؟

با توجه به نگاه مخاطبین می‌توانم بگویم چند اثر از من در این زمینه تاثیرگذاری مطلوبی داشته‌اند. پروژه «کارگران کوره ذغال سنتی چوب» با این قصه‌ آغاز شد که این کارگران با دستمزدی بسیار ناچیز و باورنکردنی ۱۰ متر زیر زمین روی ذغال‌های چوب می‌ایستادند و یک کوره چندین متری را تخلیه می‌کردند. احساس کردم برای درک آن شرایط و عکاسی از مصائب آن‌ها باید عکاسی را از جایی آغاز کنم که آن‌ها در آن حضور دارند، پس وارد کوره شدم. مضامین بسیار تلخی در آنجا در کنار یکدیگر جمع شده بود که حس می‌کنم نهایتا در عکس منتقل شده‌ و پیام مورد نظر من را رسانده است.

عکس «کارگران کوره‌های آجرپزی» نیز که به کودکان کار اشاره می‌کند تقریبا در همین مسیرها شکل گرفته است. کودکانی که درست در وسط بیابان با گرمایی بسیار عجیب، زیر آفتاب سوزان و شرایطی طاقت‌فرسا مشغول کارند که با کلمات قابل بیان نیست و عکس، خود حرف‌ها را بیان کرده است.

عکس «انتظار» نیز یک مادر روستایی از قوچان را نشان می‌دهد که همچنان در انتظار فرزند مفقودالاثر خویش است؛ هدف من از گرفتن این عکس بیان دیگری از جنگ بوده است. برای این عکس بیش از ۴ ساعت به شنیدن حرف‌های او و تماشایش حین انجام کارهای روزمره نشستم و در نهایت دریافتم که مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش این است که پشت یک پنجره بنشیند و چشم‌به‌راه باشد.

نباید اجازه دهیم که مستندنگاری وارد سیاه‌نمایی شود

ایسنا: تاثیرگذاری عکاسی در ایجاد امید به زیستن از نگاه محمد مختارنیا چگونه است؟

«دان مککالین» عکاس شناخته شده بریتانیایی، جمله‌ای دارد که می‌گوید «دل خودتان را به چند عکس که از شما در مجله‌ها و روزنامه‌ها چاپ می‌شود خوش نکنید، چون قرار نیست عکس‌های شما جهان را تغییر دهد» و یا جمله‌ای دیگر وجود دارد که می‌گوید «عکاسان نمی‌دانند که قرار نیست دنیا با عکس‌های آن‌ها تغییر کند اما آن‌ها می‌توانند تغییرات دنیا را با عکس‌هایشان نشان دهند».

می‌خواهم بگویم عکاسی از یک بازه زمانی به بعد به یک جایی رسیده است که خیلی رشد کرده و تاثیرگذار شده است. شاید یک فیلم، مفهومی را در گذر یک ساعت یا کمی بیشتر به شما منتقل کند اما عکس خوب عکسی است که بتواند مفهوم مد نظر خود را در کم‌تر از چند ثانیه به شما انتقال دهد و این کاری سخت و البته یک هنر به تمام معناست.

اینکه کسی بتواند با ثبت یک تصویر، روایتی را در کم‌ترین زمان ممکن منتقل کند بسیار سخت اما به همان اندازه شیرین و البته بسیار نیز تاثیرگذار است. ما در مستند همان‌طور که دردها و رنج‌ها را ثبت می‌کنیم لحظات زیبا، شادی‌آفرین، سنت‌ها، آداب و سوم، امید به زیستن‌ و زندگی را نیز ثبت می‌کنیم و نباید اجازه دهیم که مستندنگاری وارد سیاه‌نمایی شود و این مسئله مهم، مرز بسیار باریکی دارد.

انتهای پیام