رضا عنایتی بازیکن اسبق استقلال و تیم ملی که در حال حاضر سرمربی پیکان است و تیمش باید در هفته پایانی رقابتهای لیگ برتر به مصاف استقلال برود، پنجم خرداد سال ۱۳۸۹ مصاحبهای بسیار تند در خبرورزشی انجام داد و شرایط مدیریتی در باشگاه استقلال را به شدت مورد نقد قرار داد. با هم چکیده حرفهای عنایتی را میخوانیم:
- لطفی که حسین قریب به عنوان مدیرعامل وقت باشگاه استقلال در حقم کرد را هرگز فراموش نمیکنم. سال ۸۵ یک روز بعد از قهرمانی استقلال در لیگ پنجم پیشنهاد اماراتیها رسید و من به دفتر ایشان رفتم و وقتی قضیه را فهمید، جملهای گفت که هرگز فراموش نمیکنم. قریب به من گفت اینجا خانه خودت است میخواهی بمان و اگر منافع و آیندهات در آنجا بهتر تامین میشود، برو. او به حرفش عمل هم کرد یک رضایتنامه با مهر و امضا و بدون اذیت کردن و بهانه آوردن به من داد.
- سال ۱۳۸۷ و قبل از آغاز مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا مذاکراتی انجام شد تا من از النصر امارات به استقلال برگردم. اتفاقا امیر قلعهنویی سرمربی وقت تیم هم تاکید کرد که به من نیاز دارد ولی باشگاه استقلال ۲۰۰میلیون پول مد نظر النصر امارات را نداد. شما باور میکنید باشگاهی در فوتبال حرفهای از پرداخت ۲۰۰میلیون تومان عاجز باشد؟ قلعهنویی من را میخواست ولی او که نباید پول رضایتنامه رضا عنایتی را از جیب خودش میداد. همینطوری شد که نتوانستم در زمستان ۸۷ به استقلال برگردم.
- به مدت ۷ سال هر کس به من میرسید میگفت در تیم ملی حق تو را میخورند ولی من حتی یک بار هم اعتراض نکردم چون ذخیره علی دایی بودم؛ آقای گل جهان؛ کسی که در بایرن مونیخ بازی کرده بود. کدام عقل سلیم قبول میکرد علی دایی بیرون بنشیند و رضا عنایتی فیکس بازی کند!
- هیچوقت با فرهاد مجیدی مشکلی نداشتم و انصافا از او بیاحترامی هم ندیدم. البته فرهاد رابطهاش با مدیران باشگاه عالی بود اما دلیلش به ما مربوط نیست.
- در رابطه با ماجرای درگیری لفظی فرهاد مجیدی با صمد مرفاوی هنگام بازی برگشت استقلال و راه آهن و حل شدن ماجرا بدون اینکه جریمهای برای فرهاد در نظر بگیرند بهتر است مردم قضاوت کنند اما این را بگویم که اگر من جای مجیدی بودم و و آن کار را میکردم، اعدامم میکردند!
- روزی در جریان تمرین یکی از مسئولان استقلال به من گفت همین قدر بگویم که اتفاقاتی دارد علیه تو میافتد اما دیگر از من نپرس. چند روز بعد علیه من مطلب نوشتند و آن مطلب دندانپوسیده را روی سایت باشگاه استقلال گذاشتند. خیلی دوست دارم بگویم دندانپوسیده منم یا کسانی که در سه جام باعث ناکامی استقلال شدند؟ به من گفتی دندانپوسیده اما حالا که این دندانپوسیده رفت چرا دندانهای سالم برای استقلال کاری نکردند؟
- بعد از بازی برگشت با سپاهان در لیگ نهم من همراه با حسین کاظمی و سیاوش اکبرپور به دعوت مهدی رحمتی به منزل او رفتیم که نزدیک هتل بود. من که اصلا مقابل سپاهان بازی نکرده بودم، سیاوش ۱۲ دقیقه بازی کرد و حسین کاظمی هم آن روز بهترین بازی عمرش را انجام داد ولی بعدا گفتند ما خط گرفته بودید تا جلوی تیم امیر قلعهنویی بد بازی کنید. این دقیقا همان شبی بود که به ما گفته بودند ساعت ۲۰:۳۰ در هتل باشیم تا به سوی فرودگاه برویم من ۲۰ دقیقه زودتر هم رسیدم ولی اتوبوس رفته بود! کاملا معلوم بود که تعمدی در کار است.
تاکسی گرفتیم و خودمان به فرودگاه رفتیم ولی آقای غلامحسین مظلومی آمد و به من گفت صمد مرفاوی گفته شما از فردا سر تمرین نیایید و دیگر تو را نمیخواهد. البته در فرودگاه مهرآباد برای خداحافظی پیش مرفاوی رفتم و پس از اینکه ماجرا را توضیح دادم، به من گفت خبرت میکنم. در مسیر تا منزل دکتر نوروزی زنگ زد و گفت آقا صمد گفته عصبانی بوده است ولی شما از فردا سر تمرین بیایید. خدا را شکر کردم که سوء تفاهم حل شد اما فردای همان روز آقای سیامک رحیمپور به من زنگ زد و گفت واعظی آشتیانی مدیرعامل باشگاه استقلال گفته شما حق تمرین ندارید! بعد از آن هم که به خاطر دارید خود باشگاه برای من حکم ۸ جلسه محرومیت را نوشت. با آن حکم مشخص شد همه چیز دست مدیرعامل است و واعظی آشتیانی میخواهد من را خراب کند. من حتی اگر خدای نکرده داور را هم میزدم چنین حکم سنگینی برایم آن هم توسط خود باشگاه در نظر گرفته نمیشد! - میخواستند من را خراب کنند تا به امیر قلعه نویی لطمه بزنند.