گزارشی از نشست صدای مردم؛ نماینده سربازان: نماینده زنان سرپرست خانوار: نماینده قشر معلمان: نماینده مردم افغانستان: نماینده قشر تولیدکنندگان: نماینده قشر پرستاران: آقاجری عضو شورای شهر امیدیه، مهمان ویژه خوزستانی:
حضور نمایندگان اقشار مختلف مردم در دانشگاه تهران/ از زنان سرپرست خانوار تا نماینده فرهنگیان از مشکلات قشر خود گفتند
قالیباف گفت سرباز سیلی نخورده فقط هل داده شد! تازه انتشار این هم به لطف رسانه ها بوده است. روزانه هزاران سرباز مورد ظلم واقع میشوند و رسانه ای ندارند. دوست بنده دکترا شیمی دانشگاه تهران بود که کارش در سربازی نمونه برداری از معتادان و شستشوی سرویس بود که واقعا خلاف شان و مقام ایشان بود.
صاحبخبر - به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ویژه برنامه " بشنوید، این صدای مردم است" به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران با حضور نماینده اقشار مختلف مردم برگزار شد.
در این برنامه نمایندگان از اقشاری مثل، سربازان، زنان سرپرست خانوار، معلمان، مردم افغانستان، تولید کنندگان، پرستاران و نماینده ویژه ای از خوزستان، عضوعدالتخواه شورای شهر امیدیه حضور داشتند که هرکدام به مطالبات مختلفی از قشر خود پرداختند.
بنده از دادگاه تهران به بابل خوانده شدم. جلوی قاضی حضور یافتم؛ چرا؟ چون قاضی به جرم انجام وظیفه، مرا به صندلی بسته و سیلی زده بود که :چرا مرا نشناختی؟ به ما میگویند این داستان دروغ است. چه دروغی؟ در صدا سیما تایید شده؛ بنده هنوز درگیر این ماجرا هستم.
قالیباف گفت سرباز سیلی نخورده فقط هل داده شد! تازه انتشار این هم به لطف رسانه ها بوده است. روزانه هزاران سرباز مورد ظلم واقع میشوند و رسانه ای ندارند. دوست بنده دکترا شیمی دانشگاه تهران بود که کارش در سربازی نمونه برداری از معتادان و شستشوی سرویس بود که واقعا خلاف شان و مقام ایشان بود.
همیشه در هر قشر و لباسی هستید، تغییرات مثبت ایجاد کنید. بالاترین هدف انسان این است که دنیا را به جای بهتری تبدیل کند. باید برای یک هدف خاصی بجنگیم.
خیلی خوشحالم که به عنوان یک زن سرپرست خانواده اینجا هستم. یک سری مشکلات را مطرح میکنم که امیدوارم به گوش مسئولین برسد. مسئله بیمه خانم های سرپرست خانواده؛ این خانم ها تا زمانی که تحت پوشش قرار نگیرند بیمه ندارند؛ مثلا برای دریافت بیمه باید تحصیلات بالا داشته باشند و یا… .
مسئله بعدی درآمد ماهیانه است که پس از جدایی، تا زنی بخواهد با بچه هایش یک کاری را دست و پا کند، فرایندش طول می کشد.
مسئله بعد امکانات اجتماعی است، خانمهایی که کارآفرین هستند و به یک درجه خوبی رسیدند ولی به بن بست می خورند. مشکل ما نداشتن مکان برای کارگاه و یا آموزشگاه است. حتی وام هم نمیتوانیم بگیریم.
کسی پاسخگو نیست. اولش با ذوق شروع می کنیم اما به بن بست می خوریم. مانع در دادن جواز کسب و برند وجود دارد و کسی پاسخگوی ما نیست. درِ دفتر هایشان بسته است برای برند و جواز کسب؛ به خاطر همین مجبور میشویم در خانه کار کنیم.
اصلا خدمات رفاهی برای زنان سرپرست خانواده در کشور ما وجود ندارد. با تحقیقاتی که داشتم فهمیده ام امنیت شغلی به جای بهتر شدن، بدتر شد. خانمی که دو سه تا بچه دارد، مجبور شده بچه اش را برگرداند نزد خانوادهی همسرش. بیشتر خانم ها به خاطر نداشتن امنیت شغلی، به کارآفرینی روی آوردهاند.
مادران سرپرست خانواده، نقش مهمی در جامعه دارند چون بچه هایی تربیت می کنند که فردا روزی این کشور را قرار است به دست بگیرند. من اسم نمیبرم؛ ولی تحقیق کردم با مدرکی که من الان به عنوان کارآفرین دارم حاضر شده اند به من در خارج خانه و ماشین و امکانات بدهند ولی من نخواستم از کشورم خارج شوم.
نمیخواهیم مسئولین به ما منزل رایگان بدهند ولی امنیت شغلی میخواهیم تا بتوانیم فرزندانمان را به درجه ای برسانیم که بتوانند در فردای جامعه موثر باشند.
اسم آموزش پرورش در نهاد ما هست، ولی به واسطه کارهایی که به ما داده میشه، پرورش از بین رفته و در خیلی از مدارس کم رنگ شده که نتیجه اش را می بینیم.
وجود سامانه های مختلف در بحث نمره دهی (دانا، امین، سناد، سیدا و....) و بدتر از همه همین سامانه جدید هست. اول باید مشکلات سایتها برطرف شود، بعد وارد آموزش و پرورش شود. ما امسال خیلی مشکلات داشتیم.
نبود نیروی متخصص و با تجربه نیروی جدید کم میگیرند و آن میزان که لازم است پوشش داده نمیشود. مثلا دبیر زیست مجبور است درس های دیگر نیز تدریس کند. کمبود نیروی آموزگار در مقطع ابتدایی، ما در مقطع ابتدایی باید بچه ها را بسازیم و اگر اینطور بشود خیلی از مشکلات حل خواهد شد.
عدم حضور نیروی متخصص در تصحیح اوراق؛ مبلغی به همکار متخصص داده نمیشود و به همین علت نیرو برای تصحیح ورق نمیآید. اگر دبیر متخصص نباشد بر اساس کلید نمره دهی میشود و ممکن است بعضی ها نمره نگیرند.
توازن برقرار نیست؛ نیروهای فوق و دکترا در مراکز دیگر حقوق های متفاوت تری دریافت می کنند. اگر معلم اعتراض میکند واقعا حق دارد، ما خانمهای معلم در کنار همسرانمان کار می کنیم و واقعا مردهای معلم دچار بحران میشوند و در مدارس پسرانه بیشتر حق التدریسی هستند که شش ماه بعد حقوقشان را میدهند.
قبلا میگفتند دانش آموز بیشتر باشد سرانه نیز بیشتر هست، الان برعکس شده و همه مدارس دنبال تعداد دانش آموزان کمتری هستند. در رسانه، مدیر کل ها اعلام میکنند که گرفتن وجه نقد از اولیا ممنوع است. پول نمیدهند و انتظار دارند پولی هم نگیریم، پس چه کار کنیم؟
برداشتن و حذف مردودی باعث میشود در متوسطه اول نتایج آن گریبان گیر شود و افت تحصیلی در پایه هفتم را شاهد باشیم. آخرین موضوع، ندادن پاداش های آموزش پرورش است آنقدر دیر پول به دست همکار میرسد که ارزشش را از دست میدهد.
افغانستانی ها همانند شما زندگی میکنند و هیچ تفاوتی نیست ما هم کار،تحصیل، شغل و ازدواج داریم. نگرانی های ما هم تحریم، مذاکره، برجام، گرانی دلار است. اما یک تفاوت این است که ما از متن جامعه کنار گذاشته شده ایم. دولت کشور ما دارد عوض میشود. خیلی ها مهاجرت کرده اند، کشور افغانستان عملا تهی شده و دغدغه ذهنی مهاجرین این است در جامعه ای با این همه مصیبت، چرا دیده نمی شوند؟
فرهنگ جامعه افغانستانی همچنان به تعبیر رهبر معظم انقلاب به ولنگاری کشیده شده است. محصولات فرهنگی برای ما سفارشی ساخته می شود، یعنی نه آن چیزی که فرهنگ واقعی ماست، بلکه آنچه که جامعه میخواهد ساخته میشود.
در موضوعات دینی ما، شاهد هستیم بیشترین مشکلات در همین است. یک خانواده افغانستانی برای اربعین با بزرگترین مشکلات روبروست، رفتن به ترکیه خیلی راحت تر از اربعین شده است! درد مشترک ما در فرهنگ مثل شماست. حجاب و ازدواج. هرچه اشتراکات ما بیشتر شود معضلات ما هم بیشتر است.
در موضوعات اجتماعی مثل تحصیل و اشتغال، دانشجو انتظار دارد بعد از متخصص شدن و کسب دانش نقش آفرینی در جامعه داشته باشد، اما قوانینی وجود دارد که ما را از کنش گری در اجتماع منع می کند. تا عرصه کنش گری برای قشری که در جنگ، فقر و مصائب دولتی و سیاسی همراه مردم بودند، ایجاد نشود، طبعا بلوغ اجتماعی هم برایشان رخ نخواهد داد.
یکی از مشکلات ما، تعدد مدارک قانونی است. قریب به ۱۰ مدرک قانونی متنوع که یک مهاجر دارد: پاسپورت، کارت آمایش، برگه سرشماری و ... هیچکدام هم معلوم نیست چه وضعیتی دارند. وضعیت حقوق ما مشخص نیست و تنوع سیاست در قبال ما بیشتر میشود. اما حقیقت این است که اگر شما در مقابل یک توده، سیاست یکرنگ نداشته باشید نمیتوانید آن را به رشد برسانید و پرورش دهید.
همچنان که پیوندی اعتماد آمیز و برادرانه بین مهاجرین افغان و ایرانی ها در ۸ سال دفاع مقدس و در سوریه انجام شد، نتیجه اش پیروزی جبهه ای بود که منافعش برای هر دو ملت و برای همه مسلمانان بود. مهاجرت تهدید نیست، یک فرصت است. ای کاش از ظرفیت افغانها استفاده بشود؛متخصصین بسیاری برای این امر وجود دارد.
مسئولین محترم، آیا با وارد کردن و آموزش اقتصاد غربی میتوان تحقق الگوی اسلامی را انتظار داشت؟
نباید با معلول جنگید، برای علت چاره ای کنید! با بانکی بجنگید که بانکداری بدون ربا را نمی پذیرد و از اجرای قانون سر باز میزند. بانکی که آیت الله جوادی آملی آن را مصداق ربا میداند. همین سیستم بانکی، پس از حضور بانک های خصوصی، موجب رشد ۱۵۰۰ درصدی نقدینگی در کشور ما شد.
آیا وقت آن نرسیده که در این دوره و هماهنگی قوای سه گانه، مطابق آموزه های اسلامی و اصل ۴۰ قانون اساسی، بالاخره به قانون بانکداری بدون ربا تحقق بخشید؟ آیا زمان آن نرسیده که پس از ۳ دهه بی قانونی، بانکداری فعلی، جرم انگاری شود؟ طرحی که اخیرا در مجلس تصویب کردید، بقای منویات لیبرال در کشور است!
اولویت اول کشور اقتصاد است که این مشکل با طرح هایی همچون صیانت فضای مجازی، حل نمی شود!
حذف ۹۰ درصد از مشکلات کشور، تنها در رسیدگی به علی الحساب پرداختی بانک ها و اجرای قوانین حوزه مالی و بانکی با تخصیص، نظارت و تصفیه و با جرم انگاری تخلف از قوانین صورت میگیرد.
یک بحث تعرفه گذاری خدمات پرستاری است. بیش از ۱۴ سال از تصویب آن در مجلس میگذرد اما تا سال گذشته این قانون مسکوت مانده بود که مقام معظم رهبری وارد شدند و پیگیری کردند. متاسفانه صرفا به تصویب شورای عالی بیمه رسید و اجرایی نشد. ۸ سال گذشت و مسئولین هرچه آقا میگفت برعکس آن عمل میکردند.
رابطه های شغلی مختلف بین کادر درمان رسمی، قراردادی، پیمانکاری، دانشجویی است. هر پیک کرونایی که به ما برمیخورد، دانشجوها را ترغیب میکردند بیا با ساعتی ۹ هزار تومان برای ما کار کن؛ در صورتی که کار و زحمت دانشجو هیچ فرقی با بقیه پرستاران نداشت.
در مورد عدم امنیت شغلی بیمارستان های خصوصی و شرکتی، پرستار هیچ کاری نمی تواند بکند. هرزمان قراداد تمام شود معلوم نیست تمدید گردد و هرگز آرامش لازم و امنیت شغلی را احساس نمی کند.
شهدای پرستار خیلی مظلوم اند از بعضی ها تجلیل شد اما چون حساب حقوق شهدا مسدود شده، خانواده های ایشان دچار مشکلات مالی هستند و از ایشان حمایت نمی شود. بنیاد شهید باید به خانواده های شهدای پرستار، مبلغی بعنوان حق ایشان واریز کند.
یک سری زمینها بودند که کاربریشان فضای سبز یا به کلی غیر مسکونی بوده است. متاسفانه اینها به برخی افراد در تعاونیها واگذار شد که خلاف قانون بوده است، چون کاربریشان فرق میکرد.
طرح تفصیلی سال ۹۵ که میخواستند تصویب کنند، به قصد دادن یک شکل قانونی به این خلاف بود. این طرح در سال ۹۶ پیگیری شد و جلوی ۲۶ مورد بزرگ پس از بررسی، گرفته شد. ما در کمیسیون ماده ۵ را اصلاح کردیم و قرار شد ابلاغ شود. اما متاسفانه افرادی سنگ اندازی کردند و نگذاشتند ابلاغ شود.
یکی از متخلفین، دادستان سابق شهر ما بودند. ما قبل از رسانهای شدن به ایشان گفتیم طبق قانون این زمین معبر بوده و در طرح هادی و جامع هم گفته شده است. ما به یکی از مجریان قانونی گفتیم با ایشان برخورد کنید اما ایشان به هیچ عنوان اجازه ندادند زمین را از ایشان بگیریم.
آن زمان، آقای رئیسی همه پرونده ها را آوردند تهران چون در خوزسان مشکلاتی بود. بازرس ویژه آقای جهانگیر، معتمد آقای اژهای، پرونده ها را خواندند. چند قاضی باتجربه بررسی کردند و گزارش دادند این پروندهها مشکل دارد و پرونده سازی شده است. پیشنهاد دادند پروندههای این چنینی اعاده دادرسی بشوند. آقای رئیسی دستور دادند فعل و انفعالات آن انجام شود اما خورد به انتخابات ریاست جمهوری.
متاسفانه تمام آن ۱۴ پرونده را به استان پس فرستادند. با یک ابلاغیه به ما گفتند بروید زندان که با عفو و اینها ۴۶ روز میشد. این اولین پروندهای است که حکم خورده و برای بقیه هم آمده است. برای شهردار فعلی مان هم یک سال انفصال از خدمت زدند.
ما بسیار پیگیری کردیم و این را شنیدیم که، بله گزارش هست ولی از استان فشار می آوردند این حکم باید اجرا شود، بخاطر اینکه شان قضایی زیر سوال میرود و خدشه دار میشود!∎
نظر شما