رانگنیک چهره شناخته شده و موفقی در فوتبال محسوب میشود که اعتبار بسیاری در کشورش دارد و یونایتد امیدوار است این سابقه درخشان این تیم را از بحران نجات دهد.
گفته میشود رانگنیک با تاکتیکهای خود الهامبخش مربیهای موفق حال حاضر در لیگ برتر، یورگن کلوپ و توماس توخل و همچنین یولیان ناگلسمان، مربی بایرنمونیخ بوده. او که لقب پروفسور را به خود اختصاص داده، مبدع «گگن پرسینگ» است؛ سبکی از بازی که تیمها به محض از دست دادن توپ، تیم حریف را به شدت تحت فشار میگذارند. تأثیرگذاری او در فوتبال مدرن مشهود است و بسیاری از تیمها از فلسفه او پیروی میکنند.
شروع در جوانی
رانگنیک دوران مربیگری خود را در سال 1983 شروع کرد وقتی تنها 25 سال داشت و دوران بازیاش کوتاه و نیمهحرفهای بود اما تئوریهایش برخلاف جریان معمول بود، در حالی که تیم ملی آلمان از سبک کسالتآور 2-5-3 و یارگیری نفر به نفر استفاده میکرد. البته آلمان با این شیوه به موفقیتهایی رسید، چهار سال بعد از نایبقهرمانی جام جهانی 1986 به عنوان قهرمانی جهان رسید اما رالف درباره اینکه فوتبال زیبا چطور باید بازی شود، ایدههای خودش را داشت. در سال 1997 نخستین کارش را در تیم کوچک اولم 1846 شروع کرد که با او به قهرمانی دسته چهارم فوتبال آلمان رسید. یک سال بعد در تلویزیون آلمان با یک کت و شلوار مشکی تز فوتبالی خود را بیان کرد. رسانههای آلمان به او لقب «پروفسور آلمانی» دادند، البته با تردید و کمی تحقیر.
او به خاطر ظاهرش و عینک بدون قابش مسخره میشد و متدهایش توسط تیمهایی که سبک بازی سوییپر فرانتس بکن باوئر، اسطوره آلمانی را میپسندیدند، مورد استقبال قرار نمیگرفت. رانگنیک در یک مصاحبه گفت: «واکنش رسانهها و فوتبالیها عجیب بود. دلیل اصلیاش هم این بود که 30 سال قبل فرانتس بکن باوئر استانداردی برای بیشتر تیمهای کشور ترسیم کرد وقتی نقش لیبرو-سوییپر را برای خودش به وجود آورد. خود فرانتس حتی در اواسط دهه 90 گفت نمیتوانید با چهار مدافع دفاع منطقهای انجام دهید چون بازیکنان آلمانی نمیدانند باید چطور در این شکل بازی کنند. من از خودم میپرسیدم چرا بازیکنان آلمانی باید کمهوشتر از بلژیکیها، اسپانیاییها یا هلندیها باشند؟ از نظر من منطقی نبود.»
گگن پرسینگ
اوج باور رانگنیک چیزی بود که بعدها به گگن پرسینگ معروف شد و ریشه اصلیاش در سبک کار مربی بزرگ اوکراینی، والری لوبانفسکی مبتنی بر پرسینگ بود. این تاکتیک را یورگن کلوپ دنبال و با برند خودش با عنوان «فوتبال هوی متال» ارائه کرد، مربی لیورپول، رانگنیک را یکی از بهترین مربیهای آلمان اگر نه بهترین آنها معرفی کرده است.
رانگنیک، گگن پرسینگ را بسیار ساده توصیف میکند: «این یک سبک فعال فوتبال است که شباهت زیادی به شیوه بازی بوروسیادورتموند و لیورپول در زمان مربیگری کلوپ دارد. ما از خیلی جلو پرس میکنیم و بسیار مراقب ضدپرسها هستیم. وقتی صاحب توپ باشیم، پاس به عقب یا حرکات اضافی را نمیپسندیم. دروازهبان هم نباید بیشترین تماس را با توپ داشته باشد. در تقریباً تمام لیگها در تمام کشورها، دروازهبان از نظر فنی محدودترین بازیکن زمین است و بنابراین باید اطمینان داشته باشیم که او کمترین تماس را با توپ دارد. این یک سبک سریع، فعال، هجومی، ضدحملهای، هیجانانگیز و سرگرمکننده برای فوتبال است.»
موفقیت
از 2004-2001 رانگنیک مربی هانوفر بود که به بوندسلیگا صعود کرد. او بعد نتوانست به عنوان کمک مربی تیم ملی کار کند و این عنوان به یواخیم لوو رسید. سرانجام به نیمکت شالکه رسید در فصلی که میتوانست خارقالعاده باشد و در نهایت با نایب قهرمانی این تیم پشت سر بایرنمونیخ به پایان رسید. آنها همچنین در سال 2005 در جام حذفی هم نایب قهرمان شدند.
رانگنیک از گمنامی لذت میبرد، بعد از نتایج فاجعهبار با شالکه از این تیم اخراج شد و در سال 2006 مربیگری هوفنهایم را به دست گرفت. آنجا شاید بزرگترین دستاوردش به عنوان مربی را کسب کرد و تیم را با صعودهای متوالی از دسته سوم به بوندسلیگا آورد. او تیم را در حالی که در لیگ وضعیت باثباتی داشت، ترک کرد و به شالکه بازگشت که احساس میکرد کارش را تمام نکرده. جام حذفی را برد، تیم را به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رساند قبل از آنکه در سال 2011 به دلیل خستگی از این تیم جدا شد.
یک پروژه جدید
او از نیمکت کنار رفت اما در یک پروژه جدید درگیر شد و به عنوان مدیر ورزشی تیمهای تحت حمایت ردبول، لایپزیگ، سالزبورگ و نیویورک کارش را شروع کرد. با هدایت او، باشگاه لایپزیگ با سرمایه دیتریش ماتشیتز میلیاردر ظرف شش سال از دسته چهارم به بوندسلیگا آمد. هواداران آلمانی دوست نداشتند بخصوص با توجه به اینکه برخلاف مدل مالکیت 1+50 بود اما هواداران لایپزیگ اهمیتی نمیدادند. در دوران لایپزیگ یکی از تیمهای تراز اول فوتبال آلمان شد که همیشه در لیگ قهرمانان اروپا حضور داشت.
او در دو مقطع در فصل 2016-2015 و 2019-2018 به نیمکت برگشت اما ترجیح میداد همان نقش مشورتی را داشته باشد. با این سابقه گزارشهایی منتشر شد از اینکه میلان مصمم است او را در فعالیتهای فوتبالیاش دخیل کند اما شگفتانگیز اینکه با قراردادی سهساله به عنوان مدیر ورزش و توسعه باشگاه روس، لکوموتیو مسکو انتخاب شد اما وسوسه اصلاح منچستریونایتد آنقدر قوی بود که توان ردکردنش را نداشت اما آیا چوب جادوی رالف میتواند غول خفته را به روزهای باشکوه گذشته برگرداند؟ باید منتظر ماند و دید.